تاریخ :  یکشنبه بیست و یکم خرداد ۱۳۹۶
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری

پاورپوینت فصل دوازده اجاره دارایی ها کتاب مدیریت مالی نوین 

مدیریت مالی نوین

اجاره دارایی ها:
در شرکت ها، اجاره صرفاً شکل دیگری از تأمین مالی است، در صنعت رایانه اجاره بسیار مناسب تر از خرید است.

در کشور کانادا، رایانه و تجهیزات ارتباطی پرطرفدارترین انواع تجهیزات اجاره ای هستند. اجاره هواپیما، اقلام گران قیمتی که رقم اجاره آنها در مورد یک بوئینگ 747 شرکت ایر کانادا ممکن است به 200 میلیون دلار هم برسد، در رتبه دوم قرار دارد.

مثلاً وقتی به تعطیلات یا یک سفر تجاری می رویم، اجاره چند روزه یک خودرو یکی از مناسب ترین کارهایی است که می توان انجام داد. گذشته از هر چیز، خرید یک خودرو و فروش آن پس از یک هفته می تواند دردسر ساز باشد.
اجاره بلندمدت یا بدهی بلند مدت:
اجاره بلند مدت یک دارایی به استقراض وجه مورد نیاز و خرید دارایی مورد نظر با استفاده از آن، شباهت زیادی دارد. بنابراین، اجاره بلندمدت، نوعی تأمین مالی است که شباهت زیادی به بدهی بلندمدت دارد.

در چه صورتی اجاره بر استقراض بلندمدت ارجح است؟
این همان سئوالی است که در ادامه به آن پاسخ خواهیم داد.
قرارداد اجاره:
قرارداد اجاره نوعی توافق بین دو شخص است. این دو شخص مستأجر و موجرند.

مستأجر، استفاده کنند از تجهیزات و موجر مالک آن است.

معمولاً شرکت ابتدا دارایی های مورد نیاز خود را مشخص می کند و سپس در مورد نحوه تأمین مالی آنها تصمیم گیری خواهد کرد. چنانچه در نهایت اجاره دارایی را انتخاب کند، برای استفاده از آن دارایی با یک موجر وارد مذاکره می شود.

طبق قرارداد اجاره ، مستأجر حق دارد از دارایی استفاده کند، ولی در عوض باید به صورت دوره ای مبالغی را به مؤجر یا مالک دارایی بپردازد.
موجر معمولاً یا تولید کننده دارایی است یا یک شرکت لیزینگ مستقل.
اگر موجر شرکت لیزینگ مستقل باشد، باید دارایی را از تولید کننده خریداری کند، سپس آن را به مستأجر تحویل دهد. بدین ترتیب برخی از موجرها هر دو نقش را ایفا می کند.
اجاره دارایی در مقایسه با خرید آن:
در اجاره ، استفاده از دارایی است که اهمیت دارد نه اینکه چه کسی مالیکت قانونی آن را داراست. یکی از راه های مجاز کردن استفاده از یک دارایی، اجاره کردن آن است. روش دیگر، تأمین وجه نقد از منابع خارج از شرکت و استفاده از آن برای خرید دارایی مورد نظر است. پس تصمیم گیری در مورد اجاره یا خرید یک دارایی، معادل مقایسه روش های مختلف برای تأمین مالی استفاده از آن دارایی است.
بودجه بندی سرمایه ای:
تجزیه و تحلیل اجاره یک دارایی را می توان تعمیم دادن تصمیمات مربوط به بودجه بندی سرمایه ای تلقی کرد. در واقع، مستأجر قبلاً تجزیه و تحلیل بودجه بندی سرمایه ای را انجام داده و به این نتیجه رسیده است که ارزش فعلی خالص دارایی مورد نظر، مثبت است. در تجزیه و تحلیل اجاره بررسی می شود که آیا برای در دست گرفتن اختیار استفاده از دارایی، اجاره کردن آن مناسب تراست یا خرید آن.
اجاره مستقیم / تأمین مالی اختصاصی:
نوعی قرارداد اجاره که در آن شرکت لیزینگ دارایی را از تولید کننده می خرد، اجاره مستقیم نامیده می شود.

البته، ممکن است شرکت تولید کننده خود به عنوان موجر عمل کند. بسیاری از شرکت ها برای اجاره دادن محصولات خود یک شرکت تابعه تأسیس کرده اند که شرکت تأمین مالی اختصاصی نامیده می شود. مالکیت این شرکت تابعه، به طور کامل متعلق به شرکت تولید کننده است.

خرید / اجاره :
تفاوت اصلی دو روش این است که در صورت خرید دارایی، شرکت الف خود تأمین مالی را انجام می دهد، دارایی را می خرد و مالیکت قانونی آن را دارد.
ولی در اجاره، شرکت لیزینگ تأمین مالی را انجام می دهد، دارایی را می خرد و مالک آن است.
اجاره عملیاتی :
در گذشته، قراردادهایی که بر اساس آن مستأجر همراه با اجاره تجهیزات، خدمات مربوط به بهره برداری از آن را نیز دریافت می کرد، اجاره عملیاتی نامیده می شد. امروزه تعریف دقیق اجاره عملیاتی یا اجاره خدماتی مشکل است.
ویژگی های اجاره عملیاتی:
معمولاً مبالغ پرداختی مستأجر به موجر، برای بازیافت بهای تمام شده دارایی به صورت کامل، کافی نیست. به این دلیل اجاره های عملیاتی غالباً کوتاه مدت اند.
معمولاً موجر هزینه های نگهداری دارایی را می پردازد. همچنین مسئول پرداخت مالیات و حق بیمه دارایی است. البته حداقل بخشی از این هزینه ها به صورت افزایش اجاره بها به مستأجر منتقل می شود.
سومین و شاید جذاب ترین ویژگی اجراه عملیاتی، اختیار فسخ آن است. چنانچه مستأجر این اختیار را اعمال کند، تجهیزات به موجر بازگردانده می شود پرداخت اقساط پایان می یابد.

از نظر افراد فعال در صنعت لیزینگ، این سه ویژگی در کنار هم، اجاره عملیاتی را تشکل می دهند ولی خواهیم دید که از نظر حسابداری اجاره عملیاتی مفهوم متفاوتی دارد.
اجاره مالی :
بر خلاف اجاره عملیاتی، در اجاره مالی معمولاً مبلغی که مستأجر می پردازد. برای تأمین کل بهای تمام شده کالا کافی است و همچنین موجر از محل این سرمایه گذاری بازده هم کسب می کند. به همین دلیل گاهی گفته می شود در اجاره مالی، کل دارایی مستهلک می شود در حالیکه در اجاره عملیاتی بخشی از آن مستهلک خواهد شد.

هم در اجاره عملیاتی و هم در اجاره مالی، مالکیت رسمی و قانونی دارایی اجاره شده متعلق به موجر است. ولی مستأجر مشمول قاعده ریسک – بازده دارایی موجود در اصول و روابط اقتصادی می شود. همچنین اجاره های عملیاتی بیشتر شبیه قرارداد کرایه هستند.
در اجاره مالی، معمولاً مستأجر و نه موجر مسئول بیمه، نگهداری و مالیات دارایی است. ویژگی مهم این نوع قرار آن است که نمی توان حداقل بدون پرداخت جریمه هنگفت، آن را فسخ کرد. به عبارت دیگر، مستأجر باید اقساط قرارداد را بپردازد در غیر این صورت با اقدامات قانونی مواجه خواهد شد.
ویژگی های اجاره مالی، مخصوصاً مستهلک شدن کامل دارایی، موجب می شود که این نوع قرارداد شباهت زیادی به تأمین مالی ناشی از بدهی داشته باشد، پس نام آن منطقی به نظر می رسد.
انواع اجاره مالی :
قرارداد مبتنی بر ملاحظات مالیاتی ؛
قرارداد فروش و اجاره مجدد ؛
اجاره اهرمی ؛
قرارداد مبتنی بر ملاحظات مالیاتی:
قراردادی که در آن، موجر به دلیل مقاصد مالیاتی، مالک دارایی شناخته می شود، قرارداد مبتنی بر ملاحظات مالیاتی نامیده می شود. این قراردادها، قرارداد اجاره واقعی هستند. در عوض، اجاره مبتنی بر توافق و فروش مشروط، قرارداد اجاره واقعی نیست. در این نوع قرارداد، مستأجر برای مقاصد مالیاتی، مالک دارایی شناخته می شود. اجاره مبتنی بر توافق فروش مشروط دقیقاً یک وام با وثیقه است.
قرارداد اجاره مبتنی بر ملاحظات مالیاتی در مواردی که مستأجر نمی تواند از صرفه جویی مالیاتی یا کاهش مالیاتی ناشی از استهلاک بهره مند شوند، بیشتر از هر موقعیت دیگری منطقی به نظر می رسد. در این نوع اجاره، موجر از صرفه جویی مالیاتی ناشی از استهلاک و بهره وام بهره مند می شود و مبلغ اجاره بها را کاهش می دهد. به این ترتیب، بخشی از صرف جویی مالیاتی به مستأجر باز می گردد.
قرارداد فروش و اجاره مجدد :
در این نوع قرارداد، شرکت یکی از دارایی های خود را به شرکت دیگری می فروشد و بلافاصله همان دارایی را اجاره می کند. این نوع قرارداد دو نتیجه دارد:
مستأجر وجه نقد حاصل از فروش دارایی را دریافت می کند.
مستأجر به استفاده از دارایی ادامه می دهد.
اجاره اهرمی:
اجاره اهرمی، یک اجاره مبتنی بر ملاحظات مالیاتی است که در آن سه شخص مختلف وجود دارند، مستأجر ، موجر ، وام دهنده.


مستأجر دارایی مورد نظر را شناسایی می کند، حق استفاده از آن را می گیرد و اجاره بها را به صورت دوره ای می پردازد.
موجر معمولاً حداکثر تا درصد از مبلغ دارایی را تأمین می کند، دریافت اجاره بها ادعای قانونی دارد، مالک دارایی است و به وام دهنده بهره می پردازد.
وام دهنده مابقی بهای دارایی را می پردازد و بهره آن را از موجر دریافت می کند.

در اجاره اهرمی، وام دهندگان وام بدون حق مراجعه می پردازند، یعنی در صورت نکول مستأجر وام دهنده نمی تواند به مؤجر مراجعه کند ولی به دو طریق از منافع وام دهنده محافظت می شود:
در اصل، دارایی اجاره شده در وثیقه وام دهنده است.

ممکن است وام دهنده اجاره بها را از مستأجر دریافت کند. در این صورت اصل وام و بهره آن را از اجاره بها کسر می کند و مابقی را در اختیار موجر قرار می دهد.
حسابداری قراردادهای اجاره:
تا قبل از سال 1979، لیزینگ معمولاً تأمین مالی خارج از ترازنامه نامیده می شد. همان طور که از این عنوان پیداست، شرکت با اجاره کردن یک دارایی می تواند ازآن استفاده کند و وجود قرارداد اجاره را در ترازنامه خود افشا نکند. در این موارد مستأجر فقط باید اطلاعات مربوط به فعالیت های اجاره ای خود را در یادداشت های صورت های مالی گزارش می کرد.
در نتیجه حسابداران حرفه ای خواستار تفکیک واضح اجاره مالی از اجاره عملیاتی شدند تا مطمئن شوند اثر اجاره های مالی در صورت های مالی مشخص شده است.

در سال 1979، انجمن حسابداران رسمی کانادا قوانین جدیدی برای حسابداری اجاره (بیانیه شماره 3065) به اجرا در آورد. در قوانین جدید، ایده اصلی این است که تمامی اجاره های مالی (اجاره های سرمایه ای) به عنوان دارایی شناسایی شوند. معنی الزامات قوانین جدید این است که ارزش فعلی اقساط اجاره باید محاسبه شده باشد و همراه با بدهی و سایر تعهدات در سمت چپ ترازنامه مستأجر گزارش شود. در سمت راست ترازنامه باید رقمی معادل این ارزش فعلی محاسبه و به عنوان دارایی منعکس شود. اجاره های عملیاتی در ترازنامه افشا نمی شوند.

مقاصد حسابداری اجاره مالی :
برای مقاصد حسابداری، اگر اجاره حداقل یکی از معیارهای زیر را داشته باشد، اجاره مالی تلقی می شود و بنابراین باید افشا شود و در غیر این صورت اجاره عملیاتی تلقی می شود:

طبق قرارداد، مالکیت دارایی قبل از پایان مدت قرارداد اجاره، به مستأجر منتقل شود.
مستأجر این اختیار را داشته باشد که پس از انقضای مدت اجاره، دارایی را به قیمتی کمتر از قیمت منصفانه بازار خریدار کند (اختیار چانه زنی در مورد قیمت خرید).
مدت اجاره 75 یا بیش از 75 درصد عمر اقتصادی برآورده شده دارایی باشد.
در آغاز قرارداد، ارزش فعلی اقساط اجاره حداقل 920 درصد ارزش منصفانه یا ارزش بازار دارایی باشد.
افشاء اجاره مالی :
افشاء نشدن اجاره های مالی برای شرکت ها چندین فایده دارد. یکی از منافع افشاء نکردن اجاره ها در ترازنامه، گمراه کردن تحلیل گران، اعتبار دهندگان و سرمایه گذاران است. ایده ای که در این زمینه مطرح می شود آن است که اگر اجاره ها در ترازنامه افشاء نشوند، مورد تجزیه و تحلیل قرار نمی گیرند.
البته اگر اجاره ها در ترازنامه افشاء نشوند، مقادیر معیارهای سنتی مانند نسبت بدهی و درجه اهرم مالی کمتر از مقدار واقعی آنها خواهد بود. در نتیجه ترازنامه از آنچه هست، بهتر به نظر می رسد. اما احتمال کمی وجود دارد که این گونه دست کاری های بتواند عده زیادی را گمراه کند.
مقررات مالیاتی قراردادهای اجاره:
اگر قرارداد اجاره شرایط وزارت کانادایی را تأمین کند، اجاره بهای پرداختی توسط مستأجر هزینه قابل قبول مالیاتی تلقی خواهد شد، صرفه جویی مالیاتی مربوط به اقساط اجاره برای اقتصادی بودن قرارداد اهمیت زیرا دارد و بنابراین توجه به دستورالعمل های وزارت دارایی کانادا، موضوع مهمی است.
اساساً وزارات دارایی کانادا معتقد است که هدف اصلی اجاره باید تجاری باشد نه صرفاً فرار از پرداخت مالیات. مؤسسه مذکور به ویژه اجاره هایی را که در واقع فروش مشروط هستند مد نظر دارد. دلیل این است که در اجاره، کل مبلغ هر قسط (بهره و اصل) کاهش دهنده مالیات است، ولی در فروش شرطی، فقط بهره آن هزینه قابل قبول مالیاتی تلقی می شود.

وقتی وزارت دارایی کانادا، حداقل به یکی از موارد زیر برخورد کند، قرارداد اجاره را واجد شرایط (هزینه قابل قبول مالیاتی) نمی داند:


مستأجر پس از پرداخت مبلغ معینی از اجاره بها، خود به خود حق مالکیت دارایی بدست می آورد.
مستأجر ملزم باشد در طول مدت اجاره یا در پایان آن، دارایی را از موجر بخرد.
مستأجر حق داشته باشد در طول مدت اجاره یا در زمان انقضای آن، دارایی را به قیمتی کمتر از ارزش منطفانه بازار خریداری کند.

 

این قوانین در مورد قراردادهای فروش و اجاره مجدد هم به کار گرفته می شوند. اگر حسابرسان معتقد وزارت دارایی، یکی از سه شرط فوق را در قراردادهای فروش و اجاره مجدد مشاهده کنند آن را یک وام با وثیقه تلقی می کنند.
مراحل تجزیه و تحلیل جریانات نقدی ناشی از اجاره:
جریانات نقدی تفاضلی پس از کسر مالیات را که از اجاره کردن به جای وام گرفتن ناشی می شود، محاسبه کردیم.
با استفاده از این جریانات نقدی، نرخ بهره پس از کسر مالیات را که در اجاره مستتر است، تعیین کردیم.
این نرخ را با نرخ پس از کسر مالیات وام مقایسه کردیم تا منبع ارزان تر تأمین مالی را انتخاب کنیم.
3 مشکل بالقوه نرخ مستتر در اجاره:
اولاً وقتی تصمیم گیریم به جای خرید، اجاره را انتخاب کنیم ممکن است این نرخ را نرخ بازده داخلی اجاره به جای خریدن تفسیر کنیم، اما این کار می تواند موجب سردرگمی شود.

ثانیاً منافع اجاره به جای استقراض را محاسبه کردیم. می توانستیم برعکس عمل کرده و منافع خرید به جای اجاره را تعیین کنیم. اگر این کار را انجام دهیم جریانات نقدی ثابت می مانند ولی علامت آنها برعکس خواهد شد. در نتیجه نرخ بازده داخلی هم تغییر نمی کند.

ثالثاً نرخ بهره مستتر در اجاره بر اساس خالص جریانات نقدی اجاره به جای خرید محاسبه می شود. در این تجزیه و تحلیل نرخ دیگری هم وجود دارد که گاهی محاسبه می شود. این نرخ بر اساس اقساط اجاره تعیین می شود.
خالص منافع اجاره :
علامت اولین جریان نقدی، مثبت و علامت سایر جریانات نقدی، منفی است. ارزش فعلی خالص که بدین ترتیب محاسبه می شود، خالص منافع اجاره نامیده می شود و به اختصار آن را با NAL نشان می دهند. نظرسنجی ها نشان داده اند که در دنیای تجارت روش خالص منافع اجاره، پر استفاده ترین روش برای تجزیه و تحلیل اجاره هاست.
تناقض اجاره :
تا اینجا اجاره را در مقایسه با خرید از دیدگاه مستأجر بالقوه بررسی کردیم. اکنون می توانیم شرایط را تغییر دهیم و به بررسی موضوع از نظر موجر یعنی شرکت لیزینگ بپردازیم.
در این حالت می بینیم که دیدگاه موجر در مورد جریانات نقدی دقیقاً برعکس دیدگاه مستأجر است. این موضوع کاملاً منطقی به نظر می رسد زیرا موجر و مستأجر تنهای اشخاصی هستند که در این قرارداد وجود دارند و اجاره هم بازی با مجموع صفر است. به عبارت دیگر اگر ارزش فعلی خالص اجاره برای یک طرف مثبت باشد قطعاً برای طرف دیگر منفی خواهد بود.
رفع تناقض اجاره:
در صورتی که نرخ مؤثر مالیات موجر و مستأجر متفاوت باشد، قرارداد اجاره بازی با مجموع صفر نخواهد بود. در این حالت ساختار اجاره می تواند به نحوی باشد که هر دو طرف سود ببرند، هر گونه منافع مالیاتی ناشی از اجاره را می توان با تعیین نرخ مناسبی برای اقساط، بین دو شرکت تقسیم کرد تا سهامداران دو طرف از مدیریت انتقال بهره مند شوند. در این بازی وزارت دارایی کانادا بازنده است.
دلایل منطقی استفاده از اجاره:
منافع مالیاتی ؛
کاهش عدم اطمینان ؛
کاهش هزینه معاملات ؛
محدودیت ها و وثیقه کمتر ؛
دلایل نامناسب بودن اجاره :
اجاره و سود حسابداری ؛
تأمین مالی 100 درصدی ؛

 

جهت خرید فایل تماس بگیرید 
09375520909 - شبستری
shabestari716@gmail.com

 



:: برچسب‌ها: پاورپوینت رشته مدیریت, پاورپوینت مدیریت مالی نوین, پاورپوینت اجاره دارایی ها, اجاره بلندمدت
تاریخ :  یکشنبه بیست و یکم خرداد ۱۳۹۶
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری


سیستم های اطلاعات مدیریت
آر.یو.پی:

فرایند انجام یک پروژه تعریف می‌کند که چه کسی، چه کاری را در چه هنگام و چگونه برای رسیدن به هدف (انجام پروژه) انجام می‌دهد.

در مهندسی نرم‌افزار، هدف ساختن یک محصول نرم‌افزاری و یا بهبود یک نمونه‌ی موجود است. هدف از تعیین فرایند، تضمین کیفیت نرم‌افزار، برآورده شدن نیاز‌های کاربر و قابل تخمین بودن زمان و هزینه‌ی تولید می‌باشد. علاوه بر این، تعیین فرایند، روندی جهت تحویل مصنوعات دوران تولید نرم‌افزار به کارفرما و ناظر پروژه ارائه می‌دهد تا از این طریق اطمینان حاصل کنند که پروژه روند منطقی خود را طی می‌کند و نظارت درست بر انجام پروژه ممکن است و از سوی دیگر، معیاری برای ارزیابی پروژه انجام شده می‌باشد. تا كنون متدولوژی‌های مختلفی برای فرآیند تولید نرم‌افزار ارائه شده‌اند كه یكی از مشهورترین آنها RUP است.

آر.یو.پی چیست:
این فرآیند یک روش نظام‌مند برای تخصیص کارها و مسئولیت‌ها در یک تیم توسعه نرم‌افزار ارائه می‌دهد و هدف آن تولید نرم‌افزار بصورت بهینه و با کیفیت بالاست که بتواند نیازهای کارفرما را تحت یک برنامه زمانی مشخص و با بودجه قابل پیش‌بینی برآورده سازد.
آر. یو. پی بهره‌وری تیم تولید نرم‌افزار را با فراهم نمودن دسترسی تمام افراد تیم به یک پایگاه دانش سهل‌الوصول به همراه راهنماها، الگوها و ابزارهای کمکی برای همه فعالیت‌های حیاتی توسعه، افزایش می‌دهد. از آنجا که تمام افراد به منابع یکسانی دسترسی دارند، لذا دید مشترکی برای توسعه نرم‌افزار برخوردار هستند.

تولید نرم افزار با استفاده از متدلوژی Rup براساس یک روش تکرار شونده می باشد بدین صورت که در تولید یک محصول تعدادی تکرار در نظر گرفته می شود این تکرارها در فاز های Rup صورت می پذیرد در هر فاز Rup ممکن است چندین تکرار داشته باشیم و در پایان هر تکرار یک محصول قابل ارائه وجود دارد. این محصول در پایان هر تکرار کامل تر شده و در نهایت در آخرین تکرار محصول نهایی ارائه می گردد.
چرا آر.یو.پی را یکپارچه نامیده اند:
این فرآیند از ترکیب و یکپارچه‌سازی چند فرآیند و متدولوژی شامل Booch، OMT و OSE دیگر ایجاد شده‌است.
از زبان یکپارچه مدلسازی (UML) به طور موثری بهره می‌گیرد.
مفاهیمی نظیر کلاس و شیء در متدهای قبلی علائم خاص و مختلفی داشته‌اند حال آنکه در آر. یو. پی یکسان شده‌اند.
دیدگاه اولیه درباره آر.یو.پی:
دیدگاهی که RUP بر اساس آن طراحی شده، به گونه‌ای است که محدوده وسیعی از اهداف را پوشش دهد تا ضمانت اجرایی جهت انطباق با موارد زیر حاصل شود (کراچتن 2003):
ابعاد پروژه
حوزه کاربردی برنامه (سیستمهای تجاری یا سیستمهای فنی)
زمینه‌های تجارت (توسعه خانگی، توسعه محصولات، فروشندگان نرم‌افزار مستقل، توسعه قراردادی).
ساختارهای آر.یو.پی:
RUP نقشهایی را تعریف می‌کند که باید در پروسه وجود داشته باشد و بر مبنای آن، صلاحیتها، تخصصها و مسئولیتهای افرادی که باید پیشرفت پروژه را محقق سازند، مشخص می‌شود.
RUP کارهایی را که هر یک از افراد باید در عمل انجام دهند، به طور گام به گام تشریح می‌کند.
این عملیات با استفاده از ابزارهایی واقعی مانند مدل‌ها، کدها، اسناد و گزارشها اداره می‌شوند.
در RUP به وفور با راهنماییهای مربوط به نقش‌هایی که افراد باید به عهده بگیرند، فعالیتهایی که باید انجام شوند و مصنوعات مورد نیاز برخورد خواهید نمود که در قالب خطوط راهنما، الگوها، مثالها و معلمهای ابزاری ارائه می‌شوند که چگونگی به وقوع پیوستن دسته‌ای از فعالیتها توسط یک ابزار بخصوص را شرح می‌دهند.
عناصر اصلی آر.یو.پی:
نقش ها (Roles ) ؛
فعاليت ها (Activities ) ؛
فرآورده‌ها (Artifacts ) ؛

نقشها (Roles ): رفتارها و مسئوليتهايي هستند كه توسط يك فرد يا افرادی از يك تيم در پروژه انجام می شوند از جمله نقش های موجود در یک پروژه می توان به تحلیلگر سیستم ، معمار ، مشتری و کاربر نهایی اشاره کرد.
فعاليتها (Activities ): كارهايي كه يك نقش در طول پروژه انجام می دهد را فعالیت می گویند . هر فعالیت دارای هدف مشخصی می باشد و تنها به یک نقش منصوب می شود. فعاليتها ممكن است چندين بار در تكرارهاي مختلف پروژه انجام شوند .
فرآورده‌ها (Artifacts ): فرآورده‌ها در واقع محصولات و خروجی های پروژه می باشند كه در طول فرآيند توليد یک نرم‌افزار، بوجود می آیند و مورد استفاده قرار می گیرند و بروز رسانی می شوند .
2 بعد آر.یو.پی :
بعد افقی یا بعد زمانی فرآیند که شامل فازهای Rup می باشد.در شکل زیر بعد افقی همان محور افقی است که بیانگر ساختار داینامیک فرآیند می باشد.
بعد عمودی یامحورعمودی، ساختار استاتیک فرآیند را نمایش می دهد که شامل 9 دیسیپلین (مدل سازي کسب و کار، نيازمنديها ، تحليل و طراحي ، پياده سازي ، تست ، استقرار، مديريت پيكر بندي ،مديريت پروژه و محيط) می باشد.

اصول اساسی آر.یو.پی:
- رسيدگي سريع و مداوم به ريسكهاي اصلي
- بيان نيازمنديهاي مشتري و تضمين برآورده ساختن آنها
- روي نرم افزار قابل اجرا متمرکز بمانيد
- تغييرات را هر چه زودتر در پروژه گنجانده شود
- معماري قابل اجرايي را از ابتداي پروژه به عنوان مبنا قرار دهيد
- سيستم را به صورت اجتماعي از مولفه ها بسازيد
- در قالب يك تيم با هم کار کنيد
- کيفيت را به عنوان يك اصل قرار دهيد نه يك فرع
مزایای آر.یو.پی:
تسهیل توسعه تکراری نرم‌افزار
مدیریت نیازها
مدل کردن تصویری نرم‌افزار
بازبینی کیفیت نرم‌افزار
کنترل تغییرات در نرم‌افزار
امکان استفاده از طریق وب
محدودیت آر.یو.پی:
از نظر بسیاری از افراد این متودولوژی بسیار پیچیده و سنگین است و یادگیری آن بسیار طولانی می‌باشد و از طرفی یک فرد که کاملا به این متودولوژی آشنا می‌باشد باید آن را برای هر پروژه تنظیم نماید. البته شرکت آی بی ام یک ابزار به نام Rational Method Composer را به همین منظور تولید نموده‌است. ولی باز هم موفقیت در استفاده از این متودولوزی بستگی به این فرد دارد. در حال حاضر یک نسخه ساده از این متودولوژی به نام OpenUP توسط شرکت Eclipse تهیه شده‌است و به صورت Open Source می‌باشد. OpenUP یک مرجع بسیار مناسب برای کسانی می‌باشد که تازه می‌خواهند با RUP آشنا شوند و از آن در پروژه‌های خود برای بار اول استفاده کنند.
ویژگی های آر.ی.پی:
بر اساس موردهای کاربری ( موردهای استفاده ) عمل می‌کند.(نیازهای کاربر از طریق موارد کاربری بیان می‌شود)
اساس آن طراحی معماری سیستم است و سیستم تولید شده از معماری استواری برخوردار خواهد بود.
مبتنی بر تکرار است.
قابلیت استفاده مجدد را فراهم می‌سازد زیرا پروژه به قطعات کوچک تقسیم و انجام می‌شود.
مراحل آر.یو.پی:
مرحله ۱: آغازین (Inception)

مرحله ۲: تحلیل جزئیات (Elaboration)

مرحله ۳: ساخت (Construction)

مرحله ۴: انتقال (Transition)

مرحله ۱: آغازین / Inception :
پایه پروژه و ابعاد آن در این مرحله مشخص می‌شوند. در این مرحله پروژه به طور کلی بررسی شده و هزینه و درآمد ناشی از آن محاسبه می‌گردد. در این مرحله برداشتی اجمالی از ابعاد پروژه بدست می‌آید. در انتهای این مرحله تصمیم برای انجام یا عدم انجام پروژه اتخاذ خواهد شد و تعهد لازم از کارفرما تهیه می‌شود.
مرحله ۲؛ تحلیل جزئیات / Elaboration :
در این مرحله جزئیات بیشتری از نیازهای سیستم جمع‌آوری شده و درک بهتری از پروژه صورت می‌پذیرد. بدین ترتیب تحلیل و طراحی سطح بالایی از سیستم صورت گرفته و پایه معماری اولیه سیستم بنا می‌شود. در این مرحله نقشه ساخت سیستم تولید شده‌است.
این مرحله با پرسشهایی نظیر: در حال ساخت چه سیستمی هستیم؟ چه چیزهایی پروژه را به مخاطره می‌اندازد و چه ریسکهایی برای انجام آن وجود دارد. هر چه ریسکها بیشتر و بزرگ‌تر باشند، دقت بیشتری در انجام پروژه باید صورت گیرد.
مرحله ۳؛ ساخت /Construction:
این مرحله به روش افزایش-تکرار صورت می‌گیرد. به این معنی که بر خلاف روشهایی مانند توسعه آبشاری (SSADM ) که ممکن است در برخی زمانها بعضی از اعضای تیم به دلیل انتظار برای دریافت نتیجه گروهی دیگر از اعضای تیم بیکار بمانند، در آر. یو. پی اساس کار بر تولید قطعات سیستم به صورت مرحله به مرحله‌است و در هر مرحله عملکرد قطعه تولید شده بهبود می‌یابد. لذا پس از به جریان افتادن فرآیند اعضای تیم بیکار نمانده و به افزایش حجم و دقت عملکرد قطعه تولیدی قبلی خود می‌پردازند.
بطور خلاصه نتیجه این فاز کدنویسی و ایجاد نرم‌افزار است

مرحله ۴؛ انتقال /Transition :
تمركز این فاز بر این است كه تضمین نماید نرم‌افزار برای كاربران نهایی آماده می‌باشد. فاز Transition می‌تواند به چندین تكرار تقسیم شود، و شامل تست كردن محصول برای آماده‌سازی جهت انتشار و ایجاد تنظیمات كوچك بر اساس بازخورد كاربر می‌باشد. در این نقطه از چرخه‌ی حیات، بازخورد كاربر باید بطور عمده بر تنظیم دقیق محصل، پیكربندی، نصب و نكات مربوط به قابلیت استفاده تمركز یابد، و همه‌ی نكات ساختاری اصلی باید هرچه زودتر در چرخه‌ی حیات پروژه طرح شوند. با به اتمام رسیدن فاز Transition اهداف چرخه‌ی حیات باید برآورده شده باشند و پروژه در موقعیتی باشد كه بتوان آنرا خاتمه داد. در برخی موارد، پایان چرخه‌ی حیات فعلی ممكن است با آغاز چرخه‌ی حیات بعدی در مورد همان محصول همزمان شود و ما را به سمت تولید یا ویرایش دیگری هدایت كند
دیسیپلین های آر.ی.پی :
دیسیپلین مجموعه‌ای از کارهای به هم مرتبطی است که برای انجام جنبه خاصی از یک پروژه انجام می‌شوند. متدولوژی RUP دارای 6 دسیسپلین اصلی (مربوط به تولید محصول) و 3 دیسیپلین كمكی (مربوط به تیم و محیط تولید) است كه در ادامه به ترتیب معرفی خواهند شد.

(Business Modeling) مدل‌سازی كسب و كار :
• شناخت ساختار و دینامیك‌های سازمانی كه در آن یك سیستم باید استقرار یابد(سازمان هدف.)
• شناخت مشكلات فعلی در سازمان هدف و تشخیص پتانسیل‌های بهبود
• تضمین اینكه مشتری، كاربر نهایی و تولید كنندگان یك شناخت مشترك از سازمان هدف دارند.
• هدایت نیازمندی‌های سیستم كه برای حمایت از سازمان هدف مورد نیازند.
• دیسیپلین‌ مدل‌سازی كسب و كار توضیح می‌دهد كه برای رسیدن به این هدف چگونه می‌توان یك تصویر كلی از سازمان را تولید نمود، و براساس این تصویر كلی فرآیندها، نقش‌ها و مسؤولیت‌های آن سازمان را در یك مدل Use-case كسب وكار و یك مدل شیء كسب و كار تعریف كرد
(Requirements) نیازمندی‌ها :
• تشخیص و نگهداری موارد توافق با مشتری‌ها و سایر ذینفعان در مورد كارهایی كه سیستم باید انجام دهد.
• فرآهم آوردن شناخت بهتر از نیازمندی‌های سیستم برای تولید كنندگان سیستم
• تعریف مرزهای و حدود سیستم
• فراهم كردن یك پایه برای طرح ریزی مفاهیم تكنیكی تكرارها
• فراهم كردن یك پایه برای تخمین مخارج و زمان تولید سیستم
• تعریف یك واسط كاربر برای سیستم با تمركز بر روی نیازها واهداف كاربران
(Analysis & Design) تحلیل و طراحی:
• تبدیل نیازمندی‌ها به طراحی سیستم كه قرار است بوجود آید.
• پیدایش یك معماری مستحكم برای سیستم
• سازگار ساختن طراحی برای هماهنگ شدن با محیط پیاده‌سازی و طراحی آن برای كارایی بهتر
(Implementation) پیاده‌سازی:
• تعریف سازمان كد، برحسب زیر مجموعه‌ای از مجموعه‌های پیاده‌سازی سازمان یافته در لایه‌ها
• پیاده‌سازی كلاس‌ها و اشیاء بوسیله مؤلفه‌ها (فایل‌های منبع، باینری‌ها، فایل‌های اجرایی و...)
• تست اجزاء تولید شده به عنوان واحد‌ها
• مجتمع‌سازی نتایج تولید شده توسط پیاده سازان فردی‌ (یا تیم‌ها) به صورت یك سیستم قابل اجرا
(Test) آزمون:
• یافتن و مستند كردن نقایص در كیفیت نرم‌افزار
• آگاهی دادن در مورد كیفیت نرم‌افزار بررسی شده
• اثبات اعتبار فرضیاتی كه در طراحی و مشخصات نیازمندی‌ها ساخته شدند، از طریق نمایش‌های واقعی
• تصدیق عملكردهای محصول نرم‌افزار همانطور كه طراحی شده است.
• تصدیق اینكه نیازمندی‌ها بدرستی پیاده‌سازی شده‌اند
(Deployment) استقرار:
دیسیپلین استقرار فعالیت‌هایی را توضیح می‌دهد كه تضمین می‌كنند محصول نرم‌افزاری برای كاربران نهایی‌اش در دسترس می‌باشد. دیسیپلین استقرار سه حالت استقار محصول را توضیح می‌دهد.
• نصب اختصاصی
• آماده فروش كردن محصول نهایی
• دستیابی به نرم‌افزار از طریق اینترنت
(Environment) محیط:
دیسیپلین محیط بر فعالیت‌هایی كه برای پیكربندی فرآیند برای یك پروژه لازم و ضروری‌اند، متمركز می‌شود. این دیسیپلین فعالیت‌های مورد نیاز برای تولید رهنمودهایی كه در جهت پشتیبانی از یك پروژه لازم می‌باشند را توضیح می‌دهد. هدف فعالیت‌هایی محیطی فراهم آوردن محیط تولید (هم فرآیندها و هم ابزاری كه تیم تولید را پشتیبانی می‌كنند) برای سازمان تولید كننده نرم‌افزار می‌باشد.
(Project Management) مدیریت پروژه:
• فراهم كردن یك چارچوب برای مدیریت پروژه‌های صرفاً نرم‌افزاری
• فراهم كردن رهنمودهای عملی برای طرح‌ریزی، تعیین نیروی انسانی، اجرا و نظارت بر پروژه‌ها
• فراهم كردن یك چارچوب برای مدیریت ریسك
• با این وجود، این دیسیپلین از RUP برای
(Configuration & Change Management) مدیریت پیكربندی و تغییرات:
• تشخیص موارد پیكربندی
• محدود كردن تغییرات آن موارد
• رسیدگی به تغییراتی كه برای آن موارد ساخته شده
• تعریف و مدیریت پیكربندی آن موارد
متدها، فرآیندها و ابزاری كه برای ایجاد
کاربران آر.یو.پی:
RUP به صورت وسيعي در طي چند سال گذشته، پذيرفته شده است که اين ، علامت تغيير در صنعت مي باشد.و کمپاني ها و سازمانها به روشهاي گوناگون از RUP استفاده مي کنند برخي از سازمانها از RUP به صورت بسيار رسمي و با درجه ، بالايي از نظم و ديسيپلين، استفاده مي کنند. اين سازمانها ، فرآيند کمپاني خود را با استفاده از RUP، تكامل داده اند و با دقت زيادي از آن استفاده مي کنند. ساير سازمانهاکاربردي غير رسمي تر دارند و ساختار RUPرا به عنوان يك پيش زمينه و توصيه قالبها و رهنمودهايي در حين کار استفاده مي کنند و از آن به عنوان نوعي دانش مهندسي نرم افزار استفاده مي کنند. نمونه هايي از صنايع گوناگون که در سراسر دنيا از RUP استفاده مي کنند.
- ارتباطات از راه دور
- ساخت و توليد
- خدمات مالي
- مجتمع سازان سيستم ها
نتیجه :
از آنچه گذشت در می‌یابیم اولاً در حال حاضر تنها روش توسعه نرم‌افزاری که مورد پذیرش در عرصه جهانی است، RUP می‌باشد. ثانیاً این روش علاوه بر ساماندهی به فرایند تولید نرم‌افزار از دو بعد زمان و کیفیت، به لحاظ برخورداری از انعطاف‌پذیری بالا در صورت کاربرد و پیاده سازی صحیح می‌تواند سبب تسریع فرایند تولید و توسعه نرم‌افزار و تأمین کیفیت مورد نظر در نرم‌افزار گردد و نهایتاً این که یکی از مهم ترین ویژگی‌های RUP این است که قابلیت توسعه و تغییر نرم‌افزار ها را بر اساس تغییر نیازهای کاربران و نیز تغییر فناوری، از قبل پیش بینی نموده است.

 

جهت خرید فایل تماس بگیرید 
09375520909 - شبستری
shabestari716@gmail.com

 



:: موضوعات مرتبط: پاورپوینت های رشته مدیریت
:: برچسب‌ها: پاورپوینت رشته مدیریت, پاورپوینت سیستم های اطلاعاتی مدیریت, پاورپوینت RUP, MIS
تاریخ :  یکشنبه بیست و یکم خرداد ۱۳۹۶
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری

دیوار کامپوزیت

کامپوزیت :
ماده‌ای اطلاق می‌شود که از دو فاز ماتریس و تقویت کننده تشکیل شده باشد و از فاز دوم حداقل به اندازه ۵ درصد استفاده شده باشد. به ترکیب ماتریس با الیاف (یا ماده تقویت کننده) زیر ۵ درصد کامپوزیت گفته میشود.
در مهندسی مواد این اصطلاح معمولاً به موادی گفته می‌شود که از یک فاز زمینه (ماتریس) و یک تقویت کننده (پرکننده) تشکیل شده باشند.
تعریف انجمن متالورژی آمریکا: به ترکیب ماکروسکوپی دو یا چند ماده مجزا که سطح مشترک مشخصی بین آنها وجود داشته باشد، کامپوزیت گفته می‌شود.

کامپوزیت از دو قسمت اصلی ماتریس و تقویت کننده تشکیل شده‌است. ماتریس با احاطه کردن تقویت کننده آن را در محل نسبی خودش نگه می‌دارد. تقویت کننده موجب بهبود خواص مکانیکی ساختار می‌گردد. به طور کلی تقویت کننده می‌تواند به صورت فیبرهای کوتاه و یا بلند و پیوسته باشد
دسته بندی کامپوزیت ها :
دسته بندی کامپوزیت ها از دیدگاه زیستی
کامپوزیت‌های طبیعی. مانند استخوان، ماهیچه، چوب و ...
کامپوزیت‌های مصنوعی (مهندسی)
دسته‌بندی کامپوزیت‌های مهندسی از لحاظ فاز زمینه
کامپوزیت‌های با زمینه سرامیکی - CMC
کامپوزیت‌های با زمینه پلیمری - PMC
کامپوزیت‌های با زمینه فلزی - MMC
تقسیم بندی های کامپوزیت ها :
ویژگی ها :
1.سبکی وزن
2.سطح هموار و یکنواختی رنگ
3.شکل پذیری
4.تنوع رنگ
5.مقاومت در برابر آتش سوزی
مراحل طراحی :
1.گرد آوری اطلاعات در خصوص کاربرد قطعه (نیروهای استاتیک، دینامیک و شرایط محیطی)
2.مشخصات اولیه قطعه (مواد، ابعاد و چیدمان لایه ها)
3.زمان و هزینه
4.بررسی روش های محاسباتی (تحلیل و عددی)
5.شناسایی روش های ساخت
6.نحوه مونتاژ(روش های اتصال قطعات)
7.بهینه سازی(وزن کم، استحکام بالا و هزینه پایین)

کامپوزیت های تقویت کننده :
کامپوزیت‌های تقویت شده با فیبر - FCR
کامپوزیت‌های تقویت شده توسط ذرات – PCR
کامپوزیت های سبز (زیست تجزیه پذیر) :
در اینگونه کامپوزیت‌ها، فاز زمینه و تقویت کننده، از موادی که در طبیعت تجزیه می‌شوند، ساخته می‌شوند. در کامپوزیت‌های سبز، معمولاً فاز زمینه از پلیمرهای سنتزی قابل جذب بیولوژیکی و تقویت کننده‌ها از فیبرهای گیاهی ساخته می‌شوند.
مزایای مواد کامپوزیتی :
مقاومت مکانیکی بالا نسبت به وزن
مقاومت بالا در برابر خوردگی
خصوصیات خستگی عالی نسبت به فلزات
خواص عایق حرارتی خوب
به دلیل صلبیت بیشتر، تحت یک بارگذاری معین، خیز کمتری (بعضا 10برابر کمتر) نسبت به فلزات دارند
استحکام بالا
نسبت حجم به وزن کم
سبک بودن پاهی تا چندین برابر مستحکم تر از فولاد با وزنی با چندین برابر کمتر
انواع نانو کامپوزیت :
1.نانو کامپوزیت های نانو ذره ای
2.نانو کامپوزیت های نانو لوله ای
3.نانو کامپوزیت های خاک رس-پلیمر
4.نانو کامپوزیت های الماس-نانو لوله
مشخصات :
عرض استاندارد 1220میلیمتر و عرض ماکزیمم 1550 میلیمتر
طول استاندارد 2440 میلیمتر و طول ماکزیمم 6000 میلیمتر
ضخامت از 3الی 6 میلیمتر
هر متر مربع از پانل آلومینیوم فقط 3.5 تا 5.5 کیلوگرم وزن دارد که در خصوص ایمنی در مقابل زلزله و حمل و نقل آسان موثر است
کاربرد :
نمای خارجی ساختمان
بازسازی نماهای قدیمی
دکوراسیون داخلی
پمپ بنزین ها
تابلوی فروشگاه ها
غرفه های نمایشگاهی
پوشش سقف ها

فایبرگلاس یکی از پرکاربردترین کامپوزیت‌هاست. فایبرگلاس یک کامپوزیت با زمینه پلیمری است که توسط فیبرهای شیشه تقویت شده‌است. در ساخت بدنه جنگنده‌های رادارگریز از کامپوزیت‌هااستفاده می‌شود. همچنین در ساخت قطعات هواپیما و پره نیروگاه بادی و پره هلیکوپتر از کامپوزیت‌ها استفاده می‌شود. بطور کلی مواد کامپوزیتی (مواد مرکب) به دلیل داشتن جرم بسیار کم و مقاومت بالا نسبت به فلزات، در صنعت هوا و فضا کاربرد وسیعی دارند. هم چنین کامپوزیتهای کربن-اپوکسی از نوع کامپوزیت های استحکام بالا هستند که در صنایع نظامی کاربرد دارند.
کامپوزیت‌های تک جهته :
سختی کامپوزیت‌های تک جهته مانند دیگر مواد سازه‌ای می‌تواند توسط روابط مناسب و صحیح تعیین شود. ضرایب یا ثوابت این روابط، می‌تواند در یک دستگاه ثوابت مهندسی یا کامپلیانس یا مدول‌های جزئی جمع آوری شود. مقادیر هر یک از دستگاهها می‌تواند مستقیماً توسط ترمهای مقادیر دیگر دستگاهها تعریف شود. سختی کامپوزیت‌های تک جهته توسط همان روابط تنش-کرنش که در مواد سنتی مهندسی موجود است، محاسبه می‌شود. جز آنکه تنها تعداد ثوابت مستقل در کامپوزیت‌ها چهار عدد است.
3 مرحله تنش روی کامپوزیت :
میکرومکانیکال یا تنش منطقه ایکه همان محاسبه بر اساس تفاوت‌های موجود میان فازهای پیوسته الیاف، ماتریس و در برخی از موارد فصل مشترک تقویت کننده و ماتریس حباب‌های هواست.
تنش لایه‌ای که محاسبه بر اساس همگن انگاشتن هر لایه مجزا یا گروهی از لایه هاست. به این ترتیب که الیاف و ماتریس طوری آمیخته‌اند که دیگر فاز مجزایی وجود ندارد.
برآیند تنش یک لامینیت N یا برآیند ممان یک لامینیت M عبارتست از متوسط تنش لایه‌ها در ضخامت آن لامینیت.
ورق آلومينيوم كامپوزيت ضدآتش :
ورق آلومينيوم كامپوزيت پانل مقاوم در برابر آتش اين نوع آلومينيوم كامپوزيت پانل از هسته پلاستيكي نسوز به همراه دو لايه ورق آلومينيومي تشكيل شده كه نمونه جديدي از ورق ها ي كامپوزيت آلومينيومي مي باشد. در واقع هسته پلاستيكي شامل عنصر مقاوم در برابر آتش بوده كه سبب مي گردد اين تركيب به سختي آتش گيرد، همچنين اين قابليت توسط استاندارد GB8624 آزمايش شده و گواهي كيفيت درجه يك را دريافت نموده است.ضمنا اين ماده نسوزداراي ويژگي مناسبي بوده كه در هنگام آتش سوزي هيچ گونه گاز مضري از خود متصاعد نمي نمايد.
ساختار :
درجه مقاومت آلومينيوم كامپوزيت پانل مقاوم در برابر آتش طبق "رده بندي مواد و مصالح ساختماني " شماره GB8624-19 97 مي باشد. آلومينيوم كامپوزيت پانل مقاوم در برابر آتش توانسته رتبه B1 سخت سوزي و رتبهA غير قابل اشتعال را دريافت كند.
خصوصیات :
ضد آتش بودن : ورق آلومينيوم بيروني عيار بالا و پلي اتيلن مقاوم در برابر آتش دروني باعث ايجاد عملكرد عالي پانل مي شود. اين نوع پانل مقاوم در برابر آتش داراي استاندارد GB8624 رتبه B1 بوده كه بازدارنده آتش، كم دود و بدون گاز زيان آور مي باشد.
مقاومت بالا : در اين نوع ورق از آلومينيوم با كيفيت و مقاومت بسيار بالا استفاده شده است كه مقاومت در برابر فشار باد، ضد شوك و ضد ضربه بودن آنرا تضمين مي كند.
سطح نرم : سطح آن كاملا صاف ومسطح بوده و فاقد هر گونه بر آمدگي مي باشد.
پردازش آسان : آلومينيوم كامپوزيت پانل مقاوم در برابر آتش به راحتي بريده، سوراخ و شكاف داده مي شود و بصورت دايره ، مستطيل و ساير اشكال خم مي شود و همچنين طبق نظر مشتريان مي توان آنرادر مدلهاي متفاوتي طراحي كرد.
ورق آلومينيوم کامپوزيت :
براي پوشش نماي بيروني و يا دکوراسيون داخلي ساختمان ها به صورت ديواره ، پارتيشن و سقف کاذب کاربرد بسيار فراواني دارد اين ورق ها متشکل از دو لايه ورق آلومينيومي در پوسته هاي بيروني و يک لايه از مواد پلي اتيلن و يا مواد نسوز کاني در وسط مي باشد . ورق هاي کامپوزيت با توجه به ضخامت ، نوع آلياژ آلومينيومي لايه ها ، نوع رنگ بکار رفته در پوسته بيروني و نوع مواد بکار رفته در لايه مياني تنوع وسيعي را به ورق هاي مذکور مي دهد که هر کدام از انواع آن کيفيت و کاربرد معيني را دارا مي باشد. مقاومت نسبت به تغییرات آب و هوایی محیطی(رطوبت ، حرارت و اشعه خورشید) یکی از برجسته ترین خصوصیات ورق های آلومينيوم کامپوزیت در مقابل شرایط محیطی می باشد، در کشورهای گرمسیر و مرطوب ورق آلومينيوم کامپوزیت بی رقیب می باشد، بدلیل وجود پلی اتیلن فشرده در مرکز دو لایه آلومینیوم، ورق کامپوزیت بهترین عایق حرارتی می باشد که باعث صرفه جویی می شود.
ورق آلومينيوم کامپوزيت پانل با پوشش اسپکترا (طيف رنگی) :
طرح رنگین کمانی و طیف گونه آلومینیوم کامپوزیت پانل با پوشش Spectra الهام گرفته شده از طبیعت است. سطح پوشش Spectra بوسیله چند لایه رنگ و یک پوشش با درخشش بالا پوشش داده شده است که احساس رنگارنگی و همواری بصری را القاء می کند. عکس العمل نور، سطح چند لایه رنگ، انعکاس و انکسار نور، جذب نور، همه رازهای طیف رنگ Spectra است. پوشش Spectra سطح خارق العاده ای از زیبایی را در دکوراسیون داخلی و خارجی به نمایش می گذارد.
طرح سنگ و طرح چوب :
کامپوزيت پنل آلومينيوم طرح سنگ : ورق های آلومینیومی طرح سنگ به عنوان نمونه پیشرفته از ورق های به بازار عرضه شده است . مزیت این ورق ها نسبت به سنگ بسیار بیشتر است . این ورق ها شامل طرح¬های متنوع و گوناگونی از انواع سنگ است که بسیار در نمای ساختمان ها به کار می رود و در تولید آنها از 3 لایه پوشش رنگی لمینیت شده بروی سطح آلومینیوم استفاده می شود .
کامپوزيت پنل آلومينيوم طرح چوب : این نوع ورق گونه دیگری از کامپوزیت است که همانند طرح فلز هم در داخل و هم در خارج کاربرد وسیعی دارد . رویه این ورق ها از یک لایه لمینیت شده است .
مراحل توليد ورق کامپوزيت پنل آلومينيوم :
1.آماده سازی
2.روکش کردن
3.کامپوزيت
4.نهايی سازی

1.آماده سازی: پانل های هموار که با استنلس استیل روکش شده اند از صفحه های آلیاژ بسیار مرغوب آلومینیوم- منیزیم تهیه می گردند که وارداتی می باشند. ورقهای آلومینیوم با تکنولوژی شرکت مربوطه دریافت می شود، پس گرد و غبار و ناخالصی از روی سطح ورق پاک می شود و نواری از اکسید روی ورق را می پوشاند . بدین ترتیب نیروی چسبندگی ورق کامپوزیت افزایش می یابد.

2.روکش کردن: دومین مرحله در تولید ورق کامپوزیت است که از طریق تجهیزات دقیق روکش کاری انجام می شود . این کار در اتاقهای خالی از گرد و غبار انجام می شود که باعث می شود کیفیت روکش و ظاهر آن حفظ شود بعلاوه عملیات دقیق در کوره ها، کیفیت روکش ها از نظر انعطاف پذیری و مقاومت در برابر آتش تضمین می نماید .


3.کامپوزيت: ابتدا در مرحله تولید کامپوزیت جداسازی انجام ميشود . خط تولید اتوماتیک گرمایی کامپوزیت نه تنها پانل را صاف و هموار می کند بلکه مهمترین تاثیر تکنولوژیکی را گذاشته و قدرت را در پانل افزایش می دهد. پانل آلومینیومی جلویی و پانل آلومینیومی پشتی با چسبی قوی و محکم به یکدیگر پسبانده می شود .

4.نهايی سازی: مرحله صیقل دهی است، این کار یعنی به عمل آوردن کامپوزیت از نظر طول، عرض و قطر که هدف آن مطابقت محصول با استانداردهای مربوط به پارامترهای مختلف مقررات ملی می باشد . ورق کامپوزیت از پلی اتیلن با وزن بسیار کم به عنوان ماده اولیه استفاده می کنند که می تواند وزن پانل را تا حد زیادی کاهش دهد .
سقف کامپوزیت عرشه فولادی :
سقف عرشه فولادی با ورق های گالوانیزه ذوزنقه ای شکل آجدار بدون استفاده از میلگرد و حذف قالب بندی اجرا می شود.وزن این سقف نسبت به سقف های مشابه حدود30 تا 60 درصدکمتر می باشد و سرعت اجرای این سقف حدود12 برابر بیشتر از سقف های معمولی مانند دال بتنی و تیرچه بلوک می باشد.



جهت خرید فایل تماس بگیرید 
09375520909 - شبستری
shabestari716@gmail.com



:: موضوعات مرتبط: پاورپوینت های رشته مدیریت
:: برچسب‌ها: پاورپوینت دیوار کامپوزیت, کامپوزیت عرشه فولادی, ورق آلومينيوم کامپوزيت, نانو کامپوزیت های خاک رس
تاریخ :  یکشنبه بیست و یکم خرداد ۱۳۹۶
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری


بیوشیمی

کشت سلول:
کشت یاخته به فرایند کشت کنترل شده یاختههای پروکاریوتی یا یوکاریوتی در محیط کشت، بکار می‌رود. این اصطلاح بیشتر در مورد کشت یاخته‌های جانوران پر یاخته‌ای کاربرد دارد.
تاریخچه:
هاریسون اولین كسی بود كه با ابداع تكنیك قطره معلق توانست سلول عصبی قورباغه را كشت دهد. او در سال 1907 قطعه ای از بافت عصبی جنین قورباغه را درون مایع لنف قرار داد سپس این لام را بطور وارونه بر روی یك لام گود قرار داد و اجازه داد تا مایع لنف منعقد گردد. او برای جلوگیری از خشك شدن قطره لنف اطراف لام را با موم پوشاند و بدین ترتیب توانست رشد سلول های عصبی جنین قورباغه را در قطره مذكور به مدت چندین هفته با میكروسكوپ نوری مورد بررسی قرار دهد.
بعد از هاریسون Carrel و Burrows توانستند با كنترل شرایط استریل، سلول ها را برای چندین سال بدون آلودگی كشت دهند. آنها با استفاده از مخلوطی از عصاره جنین جوجه و پلاسما شرایط مناسبی برای رشد و بقاء سلول ها فراهم نمودند. در سال1923 فلاسك های T شكل توسطCarrel معرفی شد. این فلاسك ها ظروف كوچكی با كف صاف بودند كه موجب حفظ شرایط استریل می شدند.
انواع کشت سلولی:
کشت عضو
کشت اولیه
کشت سلولی پیوسته
کشت عضو:
کشت عضو به معنی نگهداری یک عضو یا قسمتی از آن در محیط کشت برای حفظ خصوصیات بافتی عضو مورد نظر است.با توجه به عدم امکان تکثیر عضو و مشکلات مربوط به اکسیژن رسانی و تغذیه سلول های درون بافت این کار برای مدت کوتاهی استفاده می گردد.
با توجه به عدم فعالیت سیستم عروقی بافت و عدم اکسیژن رسانی و تغذیه بافت و لذا نکروز قسمت هایی از عضو این کار در بطری غلطان و یا کشت های اسپن دار صورت می گیرد.
کشت سلولی اولیه:
در این روش بافت تکه برداری شده را به صورت قطعات ریز دراورده و بر روی بستر مناسبی کشت می دهند.بهتر است سلول ها به کمک روش آنزیمی مناسبی مانند آنزیم پروتئلیتیک کلاژناز یا عبور از الکهای پلاستیکی استریل آزاد شده و کشت داده شوند.کوچک بودن قطعات بافتی موجب اکسیژن رسانی و تغذیه مناسب سلولی و ممانعت از نکروز می گردد.
برای بهتر چسبیدن بافت به کف فلاسک می توان بستر مورد نظر را با کلاژن پوشاند.
سلول های حاصل به صورت تک لایه روی سطح جامد می چسبند یا به صورت شناور درون یک سوسپانسیون سلولی رشد می کنند.
افزودن فاکتور رشد یا تعویض محیط روی سلول ها شرایط رشد را اختصاصی تر می کند.
سلول های حاصل از این نوع کشت عمر محدودی دارند.
از این روش برای تهیه تیره های سلولی استفاده می گردد.
با توجه به استحصال این سلول ها از بافت جانواران یا جنین آنها عملکرد و خصوصیات آنها شبیه سلول های طبیعی است.
کشت سلولی پیوسته:
این کشت از تکثیر یک سلول منفرد که می تواند به صورت محدود یا نامحدود تقسیم شود بدست می آید.
منابع بافتی مناسب برای کشت سلولی:
جنین عمر
بیشتری دارند و بهتر رشد می کنند و همه قسمت های آن را می توان کشت داد
بافت بالغین
به علت تمایز کامل و عدم توانایی برخی از سلول ها برای تکثیر و تولید سلول همسان مشکل است.شروع تکثیر دیرتری دارند و عمر کوتاه تری دارند.
کاربرد های کشت سلولی:
1-مطالعه سلول ها از نظر نحوه رشد ، نیاز های غذایی ، و علل توقف رشد و در نهایت توسعه روش های کنترل رشد سلول های سرطانی و تعدیل بیان ژن ها
2-مطالعه سیر تکامل جانواران از یک سلول لقاح یافته به یک جاندار پر سلولی
3-مطالعات ژنتیکی ، تزریق ژن به ژنوم سلولهای بنیادی رویانی و تولید حیوانات ترانسژنیکی که بتوانند ژنهای خاصی را بیان نمایند
4-ممزوج کردن سلول ها و تولید آنتی بادی های مونوکلونال
5-آزمایشات سم شناسی
6-تولید واکسن های ویروسی
7-مطالعه فعالیت های داخل سلولی از قبیل تکثیر دی ان ای و سنتز آر ان ای ، سنتز پروتئین ها و جزئیات مربوط به متابولسیم
8-مطالعه برهم کنش سلول ها
9-مطالعه محصولات تهیه شده توسط سلول ها
محاسن کشت سلولی:
1-تولید مقادیر متنابهی سلول همسان و یک دست
2-بررسی تاثیر دارو ها ، مواد شیمیایی و امواج بر روی سلولها بدون نیاز به موجود زنده باعث کاهش مخاطرات تحقیق برای موجودات زنده شده و هزینه استفاده از حیوانات آزمایشگاهی را کاهش می دهد.
ضمنا باعث احترام به قوانین و اصول اخلاق پزشکی می گردد.
3-امکان فریز کردن سلول ها و ذوب مجدد آنها مشکل پیر شدن حیوانات ، تاثیر هموستاز طبیعی حیوان و استرس ناشی از آزمایشات در یک امر تحقیقاتی را مرتفع می نماید.
4-با کنترل شرایط فیزیکی و شیمیایی محیط زندگی سلول ها همجون اسیدیته ، حرارت ، فشار اسمزی و فشار گازهایی نظیر اکسیژن و دی اکسید کربن ،استاندار نمودن آزمون های آزمایشگاهی نسبت به آزمون روی موجودات زنده ساده تر و عملی تراست.
5-امکان تولید آنتی بادی های مونوکلونال با توجه به اینکه در حیوانات تنها امکان تولید آنتی بادی های پلی کلونال وجود دارد.
کشت سلول بنیادی:
جنین ۳ تا ۵ روزه را بلاستوسیست می‌نامند. یک بلاستوسیست توده‌ای مشکل از ۱۰۰ سلول و یا بیشتر است. سلولهای بنیادی سلولهای درونی بلاستوسیست هستند که در نهایت به هر سلول، بافت و اندام درون بدن تبدیل می‌شوند.
رشد سلول‌های بنیادی در محیط آزمایشگاه را اصطلاحا کشت سلولی می‌نامند.در واقع جدا کردن سلول‌های بنیادی جنینی از طریق انتقال سطح داخلی بلاستوسیست به یک ظرف کشت آزمایشگاهی پلاستیکی که شامل یک بستر تغذیه‌ای به نام محیط کشت می‌باشد انجام می‌گیرد. تقسیم و ازدیاد سلول‌ها بر روی سطح این ظرف انجام می‌گیرد. سطح داخلی این ظرف معمولاً به وسیله سلول‌های پوست جنین موش پوشیده شده‌است. این سلول‌ها قادر به تقسیم شدن نیستند. به این لایه پوشاننده سلولی در اصطلاح لایه تغذیه‌ای (feeder layer) گفته می‌شود. دلیل استفاده از این سلول‌ها فراهم آوردن یک سطح طبیعی به منظور چسپیدن سلول‌های بنیادی به آن و عدم جداشدنشان است. در ضمن سلول‌های این لایه مواد مغذی را به داخل محیط کشت رها می‌کنند.
ویژگی های سلول بنیادی:
توان نوسازی : سلول‌های بنیادی سلول‌های نامتمایزی هستند که توانایی تکثیر نامحدود خود را دارند و در حالت نامتمایز باقی بمانند.
پرتوانی : سلول‌های بنیادی قادر به ایجاد هر نوع سلولی در بدن هستند. آنها می‌توانند تحت تأثیر فاکتورهای رشد مختلف در محیط کشت به سلول‌هایی با عملکردهای اختصاصی مانند سلول‌های ماهیچه‌ای قلب یا سلول‌های تولیدکننده انسولین در پانکراس و... تبدیل شوند.
انواع سلول های بنیادی:
سلول‌های بنیادی جنینی : این سلول‌ها از جنین‌های ۴ یا ۵ روزه که از تخم‌های آزمایشگاهی بارور می‌شوند به دست می‌آیند و در محیط آزمایشگاهی در محیط کشت‌های اختصاصی رشد داده می‌شوند.
سلول‌های بنیادی بالغین : سلول‌های بنیادی بالغین، سلول‌های نامتمایزی هستند که در بین سلول‌های تمایز یافته بافت‌ها و اندام‌های بدن یافت می‌شوند و توانایی نوسازی و تمایز به انواع سلول‌های اختصاصی اصلی بافت یا اندام را دارند. نقش‌های اولیه این سلول‌ها در یک ارگان زنده شامل حمایت کردن و تعمیر بافت‌هایی است که از آنها به دست می‌آیند.
سلول های بنیادی خون بند ناف : خون بند ناف خونی است که پس از تولد در بند ناف و جفت باقی می ماند و همراه آن به دور انداخته می شود. این خون علاوه بر سلول های خونی منبعی غنی از سلول های بنیادی خون ساز است. سلول های بنیادی خون ساز می توانند با جایگزین شدن در مغز استخوان فرد بیمار، تامین کننده سلول های خونی جدید باشند. ویژگی مهم سلول های خونی بند ناف عدم تکامل سلول های خونی از جمله لنفوسیت های آن است که در نتیجه احتمال رد پیوندهای انجام شده با این سلول ها در مقایسه با پیوندهای مغز استخوان بسیار کمتر خواهد بود. مطالعات آزمایشگاهی نشان داده اند که سلول های بنیادی خونساز توانایی تمایز به سایر سلول ها را نیز دارند که می توانند افق جدیدی را برای درمان بیماری ها در آینده ای نه چندان دور ترسیم کنند.
کاربرد سلول های بنیادی:
بیماران قلبی : توصیه می‌شود برای افرادی که در مراحل وخیم بیماری قلبی بوده و در انتظار دریافت قلب پیوندی به‌سر می‌برند، در کنار تجویز داروهای سرکوب‌کننده سیستم ایمنی، از روش پیوند سلول‌های بندناف به‌عنوان یک روش کمکی استفاده کرد. بر این اساس، این ایده در دنیا مطرح شده‌است که نمونه
بیماران کبدی : در حال حاضر اگر بیماری دچارسرطان کبد باشد، جراح مجبور است برای جلوگیری از انتشار سرطان به بخش‌های دیگر بدن، بخش سرطانی کبد را نابود کند. برای این منظور معمولاً طی دو عمل جراحی هم‌زمان، خون ناحیه سرطانی کبد را قطع می‌کنند تا بافت آن را بازسازی کنند. شبیه سازی انسان مساله دیگر نیز مورد اختلاف شبیه سازی انسان است.
درمان ریزش مو
درمان قرنیه
تجهیزات اصلی کشت سلولی:
برخی تجهیزات و تکنیک های خاص جهت نگهداری کشت های سلولی مورد نیاز است. در واقع داشتن این امکانات بیشتر به معنای انجام هر چه بهتر فرآیند کشت سلول است.
محیط کار استریل
وسایل انکوباسیون
یخچال و فریزز (20 - )
میکروسکوپ
ظروف کشت
نیتروژن مایع / فریزر (70 - )
استریلیزاسیون فیلتری
امکانات شمارش سلولی
محیط کار استریل:
برای انجام کارهای مربوط به کشت سلول باید تا جایی که امکان دارد یک اتاق جداگانه در نظر گرفته شود. این اتاق باید عاری از هر گونه شلوغی بوده و در صورت امکان از یک تهویه هوای فیلتر شده در محیط کار برخوردار باشد. بافت اولیه حیوانی و میکروارگانیسم ها نباید در نزدیکی آزمایشگاه کشت سلول کشت شوند و باید یک آزمایشگاه جداگانه و اختصاصی برای کار کشت سلول به صورت استریل طراحی شود. پوشش های مخصوص آزمایشگاه کشت سلول باید در ورودی آزمایشگاه پوشیده شده و لباسی که از این محیط خارج می گردد نباید مجدداً وارد آزمایشگاه شود. در صورت نیاز به استریلیتی شدید یک هود لامینار جهت حفظ بهتر از شرایط استریل پیشنهاد می گردد. در صورت استفاده از یک ماده شیمیایی خطرناک باید از هود های ورتیکال یا عمودی استفاده گردد. به هر حال برای کشت های اولیه و در حالی که هیچ گونه هود لامینار یا اتاق استریل در دسترس نیست باید یک فضای استریل جهت انجام کار در نظر گرفت. اگر شیوه های سترونی یا استریلیزاسیون به درستی رعایت گردد و نظافت و نظم محیط حفظ شود، می توان تا حدی از محیط کار استریل آسوده خاطر بود.
وسایل انکوباسیون :
علاوه بر فیلتر های هوا و هود لامینار و میزهای کاری که تمیز کردنشان به راحتی صورت می گیرد، آزمایشگاه کشت سلول به یک انکوباتور برای نگهداری سلول ها در دمای 30 تا 40 درجه سانتیگراد هم نیاز خواهد داشت. دمای انکوباسیون به نوع سلول های کشت شده بستگی دارد. سلول های حشرات در دمای حدود 30 درجه بهترین رشد خود را دارند، در حالی که سلول های پستانداران به دمای حدود 37 درجه سانتیگراد نیاز دارند. استفاده از انکوباتورهایی که برای فراهم کردن CO2 از یک منبع اصلی یا سیلندر گاز استفاده می کنند ضروری به نظر می رسد، چرا که هوای درون انکوباتور باید همیشه بین 2 الی 5% CO2 داشته باشد.به طور کلی، لاین های سلولی بسیاری قادرند در اتمسفری حاوی 95% هوا و 5% CO2 و با رطوبت نسبی 99% قابلیت زنده ماندن خود را حفظ نمایند. غلظت CO2 باید در تعادل با کربنات سدیم محیط کشت باشد. محیط کشت های مختلف ظرفیت بافری متفاوتی دارند. در صورتی که یک انکوباتور مجهز به CO2 در دسترس نباشد به طور موقت می توان کشت ها را در یک فلاسک غیر قابل نفوذ حفظ نمود به این شکل که می بایست پس از گازدهی با CO2 فلاسک ها را به کمک نوار پارافیلم به خوبی مهر و موم نمایید.
میکروسکوپ :
از آنجا که کشت در فلاسک ها یا پلیت ها انجام می گیرد، یک میکروسکوپ نوری معکوس مورد نیاز خواهد بود. تشخیص تغییرات مورفولوژیکی در هر کشت بسیار حیاتی است چرا که این می تواند اولین نشانه ایجاد فساد در یک کشت باشد. یک میکروسکوپ نوری بسیار ساده با بزرگنمایی 100× برای کار روزمره شمارش سلولی کافی خواهد بود، هر چند میکروسکوپی با کیفیت بهتر برای آنالیز های کروموزومی یا کارهای رادیوگرافی خودکار مورد نیاز می باشد.میکروسکوپ معکوس همچنین برای بررسی فلاسک ها و پلیت های چند خانه از قسمت زیری هر ظرف به کار می رود. هر دو نوع میکروسکوپ باید مجهز به لنز های 10× و 20× بوده و برای میکروسکوپ های معمولی لنز های 40× 100× نیز کاربرد دارند. تجهیزات اضافی از جمله دوربین، دوربین ویدئویی CCD، آداپتور و ملزومات دیگر و امکانات UV نیز برای اهداف دیگر مورد نیاز هستند.
ظروف کشت:
ظروف یکبار مصرف پلاستیکی جهت انجام کشت انواع مختلفی دارند، اما معمول ترین آن ها ظروفی از جنس پلی استایرن می باشد. اگز چه تمام ظروف پلاستیکی یکبار مصرف برای کشت سلول باید به اندازه کافی رشد سلولی را فراهم آورند، اما حصول اطمینان از اینکه کشت در یک ظرف جدید هم قادر به رشد است یا خیر ضروری به نظر می رسد. آزمایشاتی که در این راستا صورت می گیرند، شامل منحنی های رشد و زمان رسیدن به یک لایه یکنواخت سلولی می باشد.
سلول ها می توانند در پتری دیش ها یا فلاسک هایی نگهداری شوند که مجهز به یک سری امکاناتند، از جمله اینکه می توان فلاسک ها را با CO2 گازدهی کرده و سپس آنها را محکم بسته ( غیر قابل نفوذ)، به طوریکه نیاز به استفاده از انکوباتور CO2 مرتفع گردد. این حالت خصوصاً زمانیکه انکوباتور به خوبی کار نمی کند مفید خواهد بود.
نیتروژن مایع / فریزر:
همواره چه برای لاین های سلولی که مکرراً تکثیر می شوند و چه لاین هایی که در نهایت از بین می روند، نمونه های از کشت جهت ذخیره سازی باید فریز شوند. این عمل به منظور ممانعت از جهش سلولی و محافظت از لاین سلولی در مقابل آلودگی و دیگر اتفاقات ناگوار صورت می پذیرد.
فرآیند فریز کردن سلول ها عموماً برای تمامی انواع سلولی صورت می گیرد. سلول ها باید در فاز تصاعدی رشد با یک نگهدارنده مناسب که معمولاً دای متیل سولفوکسید DMSO است فریز شوند. سلول ها معمولا ابتدا چند ساعت در 20- درجه قرار داده می شوند و سپس در نیتروژن مایع 196- درجه فرو برده می شوند ( در ویال های کوچک درب بسته ) یا اینکه در فاز گازی که در قسمت بالای مایع قرار دارد نگهداری می شوند. مواردی از تخریب و مرگ سلولی در 70- درجه مشاهده شده است، بنابراین اولیت استفاده از نیتروژن مایع است. ویال ها را می توان در یک جعبه پلی استایرنی با دیواره های 1 اینچی فریز نمود.
استریلیزاسیون فیلتری :
**محیط هایی که قابلیت اتوکلاو ندارند باید به واسطه عبور از یک فیلتر غشایی با قطر منافذ 22/0 استریل شوند. این فیلتر ها در اندازه ها مختلف به منظور فیلتراسیون طیف وسیعی از مواد با حجم های مختلف طراحی شده اند. این فیلتر ها می تواند به صورت یک بار مصرف و یا به صورت فیلتر هایی با قابلیت اتوکلاو همراه با یک نگهدارنده مناسب خریداری شوند. محیط های کشت، آنزیم ها، هورمون ها، کوفاکتور ها و بافرهای بیکربنات نمونه ای از این مواد غیر قابل اتوکلاو هستند.**
امکانات شمارش سلولی :
معمولترین وسیله مورد استفاده جهت انجام شمارش سلولی، لام نئوبار هموسایتومتر است که اساساً برای شمارش سلول های خونی طراحی شده است. این لام ضخیم از یک سری خطوط عمودی و افقی به صورت مشبک تشکیل شده که میانگین تعداد سلول ها در 4 خانه که خود از 16 خانه کوچکتر تشکیل یافته اند شمارش می گردد. سوسپانسیون سلولی پس از پیپتینگ مناسب جهت جدا شدن کامل سلول های چسبیده به هم در زیر لامل بر روی این لام لود می شود. پیپتینگ مناسب سوسپانسیون سلولی قبل از لود کردن بسیار اهمیت دارد، این کار به منظور دقت بیشتر و شکستن توده های سلولی به هم چسبیده که کار شمارش را با سختی مواجه می کند صورت می گیرد. تعداد سلو های شمارش شده در این خانه ها در 104 نشان دهنده میزان سلول ها در هر میلیمتر مکعب از سوسپانسیون است.

 

جهت خرید فایل تماس بگیرید 
09375520909 - شبستری
shabestari716@gmail.com

 



:: موضوعات مرتبط: پاورپوینت های رشته مدیریت
:: برچسب‌ها: پاورپوینت کشت سلولی, پاورپوینت بیوشیمی, کاربرد کشت سلولی, انواع کشت سلولی
تاریخ :  یکشنبه بیست و یکم خرداد ۱۳۹۶
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری

پاورپوینت یادگیری در حد تسلط 

 

« مشکل ما اين نيست که بسياری از چيزها را نمی دانيم، 

مشکل ما اين است که معمولا" به چيزهايی که می دانيم عمل نمی کنيم.

اگر به چيزهايی که می دانيم عمل کنيم، چيزهايی را که نمی دانيم خواهيم آموخت.»


سيد جمال الدين اسد آبادی


مقدمه
يکى از فنون موفقيت‌آميز در امر يادگيرى روش يادگيرى تا حد تسلط است. چنانکه قبلاً در طرح کلر اشاره شد، شاگرد قبل از اينکه به پيشرفت خود ادامه دهد، بايد محتواى آموزشى را تا حد تسلط ياد گرفته باشد. نظريه يادگيرى در حد تسلط، توسط بلوم در سال ۱۹۶۸ و بلاک (Block) در سال ۱۹۷۱ مطرح شد. بر اساس اين نظريه، يادگيرى و پيشرفت تحصيلى فراگيران به طور وسيعى به زمان يادگيرى بستگى دارد (۱۹۶۳)، (کارول - Carroll). به عقيده کارول، شاخص اصلى استعداد تحصيلى شاگردان زمان است.
یادگیری
یادگیری به فرایند ایجاد تغییرات نسبتا پایدار در رفتار یا توان رفتاری گفته می شود که حاصل تجربه است ونمی توان آن را به حالت های مترقی بدن مانند آن چه بر اثر بیماری، خستگی، یا داروها به دست می آید نسبت داد.
هرم یادگیری
پرورش
پرورش عبارت است از جریانی مستقیم و مستمر که هدف آن کمک به رشد جسمی و شناختی، روانی، اجتماعی یا به طور کلی رشد شخصیت پرورش یابندگان در جهت هنجار های مورد پذیرش جامعه و نیز کمک به شکوفا کردن استعدادهای آن ها است.
روانشناسی پرورشی و روانشناسی یادگیری
روان شناسی یادگیری با یادگیری انسان و حیوان سر و کار دارد. ولی روان شناسی پرورشی تنها با آدمیان سرو کار دارد و در محیط آموزشگاهی صورت می گیرد و هدف آن یافتن روش ها و اصولی است که معلم را در آموزش موضوعات مختلف و شناسایی و رفع مشکلات یادگیری دانش آموزان کمک می کند.
نظریه های یادگیری در طراحی آموزشی
در یک دیدگاه رفتاری، اهداف یادگیری، با مثال « مشخص، کمی پذیر، نهایی» بیان می شود: دانش آموز پس از پایان آموزش باید بتواند به 90% سئوال ها پاسخ کامل دهد.
طبقه بندی بلوم در مورد یادگیری
طبقه بندی گانیه در مورد یادگیری
طبقه بندی موریسون در مورد یادگیری


بلوم در سال 1956 یک طبقه بندی در حوزه های شناختی، نگرشی و روانی-حرکتی ارائه دادند که طبقه بندی شناختی شامل: دانش-درک و فهم-کاربرد-تحلیل-ترکیب-ارزشیابی

گانیه در سال 1972 طبقه بندی خود را که از پنج مقوله تشکیل شده بود، ارائه داد که شامل: اطلاعات کلامی-مهارتهای ذهنی-راهبردهای شناختی- نگرش-مهارت حرکتی

موریسون در دهۀ 1930 برای اولین بار یادگیری در حد تسلط را عنوان کرد. فرض آن این است که همۀ دانش آموزان می توانند بر مطالب درسی مسلط شوند، بلوم طرح موریسون را بسط داد.
یادگیری در حد تسلط تنها برای سطوح پایین یادگیری موثر است و برای یادگیری در سطوح بالا مناسب نیست.
مفهوم تسلط
منظور از تسلط مقدار يادگيري واقعي يادگيرنده است. بنابراين، تسلط هم به بازده مطلوب يادگيري و هم به سطح قابل قبولي از عملكرد كه حاكي از توفيق در يادگيري باشد اشاره مي كند. معني اين سخن آن است كه يادگيرنده يا بر بازده يادگيري تسلط مي‌يابديا در تسلط‌يابي شكست مي خورد. يعني در رسيدن به حد تسلط درجات مختلف وجود ندارند.
مفهوم تسلط به مفاهيم كفايت و مهارت نزديك است، اما با آنها فرق دارد. تسلط يافتن، بخشي از كفايت يافتن و ماهر شدن است ولي با آنها يكي نيست.
آموزش برای یادگیری در حد تسلط
روش آموزش بری یادگیری در حد تسلط بر یک فرض استوار است که با فرض های سنتی متداول در آموزش و پرورش مغایر است. فرض زیر بنایی روش یادگیری در حد تسلط این است که اگر شرایط مناسب آموزشی فراهم شوند و زمان کافی در نظر گرفته شود، همه یا تقریبا همه یادگیرندگان می توانند همه یا تقریبا همه هدف های آموزشی یک درس را بیاموزند، یعنی بر آن تسلط یابند.

طبق مدل یادگیری کارول، یادگیری آموزشگاهی پدیده ای مبتنی بر زمان است. یعنی هر چه زمان یادگیری بیش تر باشد مقدار یادگیری نیز بیش تر خواهد بود. بنابر این تعریف، اگر به یادگیرنده زمان مورد نیاز او برای رسیدن به سطح معینی از یادگیری داده شود و اگر او از این زمان برای یادگیری مورد نظر استفاده کند در این صورت به سطح تعیین شده در یادگیری خواهد رسید. اما اگر به دانش آموز زمان کافی برای یادگیری داده نشود یا به او زمان کافی داده شود اما او از زمان داده شده به طور کامل استفاده نکند آن گاه میزان یادگیری او به صورت تابعی از زمانی که عملا صرف یادگیری می کند بخش بر زمان مورد نیاز برای یادگیری نشان داده می شود.
مراحل آموزش یادگیری در حد تسلط
1- تعیین هدف های آموزشی
2- تعیین رفتار های ورودی و تهیه آزمون مربوط به سنجش آغازین
3- تعیین حد تسلط
4- تعیین واحدهای آموزشی – یادگیری
5- آموزش گروهی
6- اجرای ارزشیابی تکوینی و آموزش اصلاحی
7- اجرای ارزشیابی تراکمی و نمره گذاری
8- تجدید نظر در طرح آموزشی

تدریس: Teaching
عبارت است از تعامل یا رفتار متقابل معلم و فراگیر (Interaction) بر اساس طراحی منظم و هدفدار معلم برای ایجاد تغییر در رفتار فراگیر.

تدریس فعال: Active Teaching
به روشی اطلاق می شود که در آن فراگیران در جریان آموزش برانگیخته شده و در امر یادگیری می کوشند. در واقع معلم نقش راهنما و هدایت کننده را ایفا می کند و یک ارتباط متقابل بین معلم و فراگیر وجود دارد.

 

فرآیندیاد دهی فعال: فعالیتهایی که معلم در کلاس با کمک فراگیران انجام می دهد تا امر یادگیری با معنا محقق شود. در این تحقق، فعالیتها عبارتند از درگیر کردن دانش آموز در حل مسأله، مشارکت خود دانش آموز در امر یادگیری و ایجاد تفکر انتقادی در فراگیران.

یادگیری: عبارت است از ایجاد تغییر نسبتا“ پایدار در رفتار بالقوه یادگیرنده، مشروط بر آنکه این تغییر بر اثر تجربه رخ دهد.


یادگیری فعال: Active Learning
شامل روشهایی است که در آن دانشجویان نقشی بیش از یک شنونده را به عهده می گیرند و در پردازش و کاربرد اطلاعات نیز مشارکت دارند.

اجزای اصلی یک یادگیری فعال
صحبت کردن و گوش دادن،
نوشتن،
خواندن، و
انعکاس اطلاعات
نظریه های یادگیری
1- نظریه رفتار گرایی:
به دو گروه تقسیم شدند: الف- الگوهای مبتنی بر اصول شرطی سازی کنش گرا، و ب- الگوهای مبتنی بر اصول شرطی سازی متقابل.
در این نظریه، تقویت، شرط لازم برای یادگیری است.

2- نظریه شناخت گرایی: در این دیدگاه، هر انسانی در ذهن خود اطلاعات عدیده ای دارد که می تواند در یادگیری به او کمک کند.

 

مقایسه دو نظریه رفتارگرایی و شناخت گرایی

3- نظریه نوروفیزیولوژیکی: این نظریه بر این باور است که یادگیری سبب تغییراتی در جریان عصبی می شود. در این نظریه یادگیری به دو مرحله تقسیم می شود: الف- یادگیری در دوران کودکی که از نوع افزایشی است، و ب- یادگیری در دوران بزرگسالی که از نوع بینشی است. این دو نوع یادگیری با هم رابطه دارند.

4- نظریه فراشناخت: عبارت است از آگاهی، کنترل و هدایت سازمان شناخت خود. در این دیدگاه، فرمان رشد فراگیران به خود آنان سپرده می شود و فراگیران هستند که باید راه یادگرفتن را یاد بگیرند.
طبقه بندی الگوهای تدریس
الگوهای تدریس در چهار خانواده اصلی به شرح زیرتقسیم بندی می شوند:
1- خانواده پردازش اطلاعات

2- خانواده الگوی فردی

3- خانواده الگوی اجتماعی تدریس

4- خانواده سیستم های رفتاری
جدول خانواده های تدریس و الگوهای آن

الگوها و روش های تدریس فعال
1-الگوی آموختن کنترل خود (یادگیری کنترل خود)
2- الگوی یادگیری در حد تسلط (تسلط یاب)
3- الگوی یادسپاری
4- الگوی تدریس ایفای نقش (وانمود سازی – روش تقلیدی)
5- الگوی تدریس پژوهشگری

6- الگوی بدیعه پردازی (نوآفرینی – سینکتیکز)
7- الگوی پژوهش گروهی
8- الگوی آموزش آزمایشگاهی
9 - الگوی کاوشگری علوم اجتماعی
10- الگوی آموزش برای رشد مفهوم و مهارت
11- روش پرسش و پاسخ

 12- روش بحث گروهی (مباحثه ای)

13 - روش بحث گروههای کوچک
14- روش انجام دهید، نگاه کنید، یاد بگیرید
15- روش بارش مغزی (طوفان مغزی)
16- روش کنفرانس

17- روش کارگاهی
18- سمینار
19- یادگیری موضوعات کلینیکی به شکل برنامه ریزی شده گروهی
20- روش شبیه سازی
21- روش یاذگیری بر اساس طرح مسأله
22- پی.ام.پی
23- نمایش کلینیکی
24- گزارش صبحگاهی

25- سمپوزیوم
26- روش گردش علمی
27- روش فراگیر – استادی
28- روش چند حسی (مختلط)
29- روش پروژه ای
30- روش نمایشی (نمایش علمی)
مراحل تدریس فعال
تدریس فرآیندی است که چهار مرحله بنیادی دارد:

1- آمادگی

2- ارائه مطلب

3- کاربرد

4- امتحان و سنجش
رهبری نحوه تسهیل بحث
شناخت استاد و دانشجو از همدیگر

تعریف و تمجید از دانشجویان

ایجاد انگیزه و انرژی از طریق شوخی و تذکر دادن
مخالفت کردن
دریافت ایده های همدیگر در هنگام دریافت نظرات
خلاصه کردن



داشتن اهداف آموزشی واضح

گفتن ایده ها

ارائه فعالیتها

چالش ایجاد کردن

بحث مداوم و خلاصه کردن تجارب

ملاکهای انتخاب الگوها و روشهای تدریس
تعیین اهداف آموزشی

آگاهی از نظریه ها و اصول یادگیری

در نظر گرفتن توانایی های فردی فراگیران

در نظر گرفتن انگیزه فراگیران

تسهیلات، تجهیزات و منابع آموزشی
مقایسه رویکرد تدریس رایج و فعال

مثالهایی از روشهای تدریس فعال مورد استفاده توسط مدرسان
بعضی از مزایای استفاده از روشهای تدریس فعال
افزایش زمان باقی ماندن اطلاعات در ذهن

درک بهتر

تعامل دانشجویان با مدرس و با یکدیگر

کار گروهی

کسب مهارتهای ارتباطی

افزایش سطح مهارتهای فکر کردن

انگیزش / علاقمندی / تحریک

لذت بردن

فرصتهای یادگیری بیشتر

کاهش ترس / کاهش خطر شکست

عوامل خطر تشخیص داده شده از نظر اساتید
کوچک بودن کلاس

بزرگ بودن کلاس

میزها را نمی توان جابجا کرد

من به اندازه کافی وقت ندارم

زمان جلسه کافی نیست

من قادر به کار کردن با داشجوها نیستم

من وقت اضافی ندارم

دانشجویان مشارکت جدی ندارند

دانشجوها خیلی شلوغ هستند
من نمی توانم کلاس را کنترل کنم

 

دانشجویان کلاس از هم جدا خواهند شد
سایر اساتید فکر می کنند من کنترل کلاس خود را از دست داده ام
من با استفاده از این رویکرد احساس راحتی بیشتر می کنم
انجام فعالیتها نیاز به آمادگی های بیشتری دارد
من تجربه کافی برای آموزش فعال ندارم
من انجام نمی دهم زیرا آن را قبلا مورد آزمون قرار داده ام
نتیجه
در اجرای طرح آموزشی، بر اساس موقعیت . محیط، برای هر نظریه جایی وجود دارد. باید قبل از قرار دادن یادگیرنده در دریای بیکران دانش، با استفاده از یک رویکرد عینی گرا، "تکیه گاهی" در اختیار او نهاد. درک اساسی مطالب ضروری، جهت یاب یادگیرنده در سفر های طولانی است.
نکته مهم دیگر این است که طراح باید بتواند در هر موقعیتی از نظریه های یادگیری مناسب براساس شرایط خاص یادگیری، استفاده بهینه نماید.
هر چند سنت طراحی آموزشی ممکن است رفتاری باشد، بینش های نو در فرایند یادگیری دائما در حال جایگزینی، تغییر و دگرگونی هستند. پیشرفت های به وقوع پیوسته در فن آوری، امکان شاخه شاخه شدن رویکردهای ساخت گرا را در یادگیری فراهم کرده است.
طراح امروز با بکارگیری هوشمندانۀ راهبرها و فن آوری نظریۀ یادگیری، راه حل هایی برای یادگیری پیدا می کند که نیاز های قرن بیست و یکم را برآورده می سازد.

ما می دانیم که
آموزش و یادگیری فعال
مؤثر و عملی است
بنابراین ما چرا در
آموزش خود از
استراتژیهای آموزش فعال
بیشتر استفاده نمی کنیم.

 

جهت خرید فایل تماس بگیرید 
09375520909 - شبستری
shabestari716@gmail.com



:: موضوعات مرتبط: پاورپوینت های رشته مدیریت
:: برچسب‌ها: پاورپوینت رشته مدیریت, پاورپوینت یادگیری در حد تسلط, نظریه های یادگیری, تدریس و یادگیری فعال
تاریخ :  یکشنبه بیست و یکم خرداد ۱۳۹۶
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری

Modeling customer value perceptions in cross-cultural business markets

Abstract
Even as customer value research in business-to-business markets burgeons, scholars still circumscribe its progress to studies performed in domestic, Western markets and call attention to the ongoing lack of consensus for how to model customer value. To advance the validity and usefulness of this emerging core construct in marketing, this study investigates the measurement equivalence and modeling of customer value perceptions with business managers across five culturally-diverse countries. Analyses draw clarity to the divergent modeling of customer value in the literature by exploring alternative measures and model specifications within structural equations modeling (SEM) and partial least squares (PLS). Comparisons of eight models reveal several valid and invalid conceptualizations reported previously in the literature and generate guidance for managers and scholars modeling customer value in various research contexts.

Keywords
Customer value measurement; Cross-cultural; Services


مدل سازي ادراک ارزش مشتري در بازارهاي تجاري بين فرهنگي


چکيده
با وجود اينکه تحقيق ارزش مشتري در بازارهاي B2B درحال شکل گيري است، هنوز محققان محدوده آن را به مطالعات محلي، بازارهاي غربي و توجه به کمبود توافق نظر در اينکه چگونه ارزش مشتري را بايد مدل سازي کرد، محدود کرده اند. براي افزايش اعتبار و فايده رساني اين ساختمان پايه اي در حال ظهور در بازاريابي، اين مطالعه به بررسي معيارهاي هم ارزي و مدل سازي ادراک ارزش مشتري با استفاده از مديران کسب و کارها در ميان 5 کشور با فرهنگ هاي مختلف مي پردازد. تحليل ها به روشني، مدل سازي متنوعي از ارزش مشتري در ادبيات به وسيله معيارهاي جايگزين و مشخصات مدل ها درون يک مدل سازي معادله ساختاري و کمترين مربع بخشي را نشان مي دهند. مقايسه 8 مدل، چندين تصور گزارش شده با اعتبار و فاقد اعتبار در ادبيات را نشان مي دهد و براي مديران و محققان مدل سازي ارزش مشتري در زمينه هاي مختلف تحقيقاتي، رهنمودهايي ارائه مي دهد.

کلمات کلیدی : اندازه گیری ارزش مشتری ، فرهنگی ،خدمات

 

جهت خرید فایل تماس بگیرید 
09375520909 - شبستری
shabestari716@gmail.com

 



:: موضوعات مرتبط: مقالات لاتین
:: برچسب‌ها: ترجمه مقالات لاتین, اصل و ترجمه مقالات انگلیسی 2011 مدیریت, مدل سازی ادراک ارزش مشتری, بازارهای تجاری بین فرهنگی
تاریخ :  یکشنبه بیست و یکم خرداد ۱۳۹۶
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری

Monetary policy, accounting conservatism and trade credit


Abstract
Using a sample of A-share listed firms in China during the 2003–2012 period, this paper investigates the effect of accounting conservatism on trade credit, taking changes in monetary policy into account. We find that corporations with higher accounting conservatism obtain more trade credit and that accounting conservatism has a greater influence on trade credit under tight monetary policy. Furthermore, the backgrounds of the supplier and customer influence the positive relationship between accounting conservatism and trade credit. This influence is more evident when a company is privately owned and has greater market power, and less evident when the supplier or customer is the controlling shareholder.

Keywords
Monetary policy; Accounting conservatism; Trade credit


سیاست های پولی، حسابداری محافظه کاری و اعتبار تجاری

چکیده
با استفاده از یک نمونه سهام شرکت های فهرست شده در چین در طول دوره 2003-2012، این مقاله به بررسی اثر محافظه کاری حسابداری در اعتبار تجاری، در نظر گرفتن تغییرات سیاست های پولی در حساب می پردازد. ما دریافتیم که شرکت های بزرگ با محافظه کاری بالاتر اعتبار تجاری بیشتر بدست می آورند، و اینکه محافظه کاری حسابداری تأثیر بیشتری بر اعتبار تجاری تحت سیاست پولی انقباضی می گذارد. علاوه بر این، پس زمینه تامین کننده و مشتری با ارتباط مثبتی بین محافظه کاری حسابداری و اعتبار تجاری تاثیر می گذارد. این تاثیر زمانی بیشتر مشهود است که یک شرکت تحت مالکیت بخش خصوصی بوده و قدرت بیشتری در بازار داشته باشد، و زمانی کمتر مشهود است که تامین کننده و یا مشتری تحت کنترل سهامداران باشد.
کلمات کلیدی: سیاست های پولی - حسابداری محافظه کارانه - اعتبار تجاری.

 

جهت خرید فایل تماس بگیرید 
09375520909 - شبستری
shabestari716@gmail.com

 



:: موضوعات مرتبط: مقالات لاتین
:: برچسب‌ها: ترجمه مقالات لاتین, اصل و ترجمه مقالات انگلیسی 2015 مدیریت, سیاست های پولی, حسابداری محافظه کاری
تاریخ :  یکشنبه بیست و یکم خرداد ۱۳۹۶
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری

Monitoring Distressed Companies through Cash Flow Analysis

Abstract
The purpose of this paper is to examine the importance of cash flow ratios in determining financial distress companies. Using a logistic regression, this paper analyses the data of 52 distressed and 52 non-distressed companies for three years prior to distress years between 2009 until 2012. The results found that five cash flow ratios are significant predictors of financial distress with the overall predictive accuracy of 82.1 percent. This suggests that cash flow ratios are reliable tools to predict financial distress for Malaysian context.

Keywords
cash flow ratiosfinancial distresslogistic regression analysisMalaysia


نظارت بر شرکت های بحرانی از طریق تجزیه و تحلیل جریان وجوه نقد

چکیده
هدف از این مقاله بررسی اهمیت نسبت جریان نقدی در تعیین شرکت های با بحران مالی است. با استفاده از یک رگرسیون لجستیک، این مقاله به تحلیل داده های 52 شرکت بحرانی و 52 شرکت غیر بحرانی برای سه سال قبل از سال های بحران بین 2009 تا 2012 پرداخته اشت. نتایج نشان می دهد که پنج نسبت جریان نقدی، با دقت پیش بینی کلی 82.1 درصد پیش بینی قابل توجهی از بحران مالی داشتند. این نشان می دهد که نسبت جریان نقدی ابزار قابل اعتمادی برای پیش بینی بحران مالی برای کشور مالزی می باشد.
کلمات کلیدی: نسبت جریان نقدی. بحران مالی؛ تجزیه و تحلیل رگرسیون لجستیک؛ مالزی.

 

جهت خرید فایل تماس بگیرید 
09375520909 - شبستری
shabestari716@gmail.com

 



:: موضوعات مرتبط: مقالات لاتین
:: برچسب‌ها: ترجمه مقالات لاتین, اصل و ترجمه مقالات انگلیسی 2015 مدیریت, شرکت های بحرانی, تجزیه و تحلیل وجه نقد
تاریخ :  شنبه بیستم خرداد ۱۳۹۶
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری

پاورپوینت فصل چهارم مبانی و اصول و روش های تربیتی کتاب نگاهی دوباره به تربیت اسلامی

نگاهی دوباره به تربیت اسلامی

اصل :
هر چقدر واژه ی «اصل» در هر موردی به کار رود، فی الجمله معنای پایه و اساس را افاده خواهد کرد، اما نباید گمان کرد که این واژه در رشته های مختلف دانش، به یک نحو به عنوان اصطلاح به کار رود. در واقع، باید انتظار داشت که در هر قلمروی از دانش، «اصل»، معنایی متناسب با آن قلمرو داشته باشد. مثلاً در فلسفه، به معنای سنتی کلمه، که فیلسوف در پی شناخت واقعیت های بنیادین هستی است، «اصل»، معنایی متناسب با همین امر خواهد داشت.
اصل در علوم نظری و تجربی:
حال، اگر خود را در قلمرو علوم نظری و تجربی در نظر بگیریم و در این قلمرو از «اصل» سخن بگوییم، پیداست که نمی توان معنای پیشین را از این کلمه مراد نمود. زیرا علوم تجربی اساساً به دنبال دست یافتن به واقعیت های بنیادین هستی نیستند؛ بلکه، در این جا نیز اصل، متناسب با فضا و اقتضای همین قلمرو از دانش خواهد بود. با توجه به تلقی غالب در باب علوم تجربی به منزله ی قلمرویی از دانش که در پی شناخت قانونمندی های مربوط به موجودات است، اصل در این علوم، معنایی دیگر خواهد یافت. مثلاً هنگامی که از اصول فیزیک یا اصول روانشناسی سخن می گوییم، نظر به مجموعه ی یافته هایی از این علوم داریم که به منزله ی قانونمندی های شناخته شده در باب موجودات مورد مطالعه در نظر گرفته شده اند.
اصل در علوم کاربردی:
معنای «اصل» در علوم کاربردی، «قاعده ی عامه» ای خواهد بود که می توان آن را به منزله ی دستور العملی کلی در نظر گرفت و به عنوان راهنمای عمل قرار داد. اصل در علوم کاربردی، به صورت قضیه ای بیان می شود که حاوی «باید» است، در حالی که در علوم نظری و تجربی، به شکل قضیه ای حاوی «است» اظهار می شود. بر این اساس، هنگامی که از اصول تعلیم و تربیت سخن می گوییم، باید خود را محدود به بیان قواعدی کنیم که به منزله ی راهنمای عمل، تدابیر تعلیمی و تربیتی ما را هدایت می کنند.
رابطه اصول در علوم نظری و علوم کاربردی:
بر این اساس، می توان گفت که اصول مورد بحث در علوم نظری، «مبانی» اصول مورد نظر در علوم کاربردی هستند. پس، مبانی تعلیم و تربیت، مجموعه ی قانونمندی های شناخته شده در علوم نظری؛ چون روان شناسی و جامعه شناسی است که تعلیم و تربیت بر آن ها تکیه دارد.
از سوی دیگر، اصول تعلیم و تربیت، مجموعه ی قواعدی خواهد بود که با نظریه قانونمندی های مذکور، اعتبار می شوند و راهنمای عمل قرار می گیرند.
رابطه اصول و روش های تربیتی:
چنان که اصول بر مبانی تکیه دارند، روش ها نیز بر اصول مبتنی هستند. البته، اصول و روش ها از یک سنخ هستند، زیرا هر دو، دستور العمل اند و به ما می گویند که برای رسیدن به مقصد و مقصود مورد نظر، چه باید بکنیم؛ اما تفاوت آن ها در این است که اصول، دستور العمل های کلی و روش ها، دستورالعمل های جزئی تر هستند. بر این اساس، بهتر آن است که در بیان روش های تربیتی، به جای آنکه سلسله ای از روش ها را بدون ضابطه در کنار هم بیاوریم، آن ها را بر حسب قرار گرفتن در دامنه ی اصول تربیتی مختلف دسته بندی کنیم و هر دسته را ذیل اصل مربوطه قرار دهیم. این شیوه، علاوه بر آن که تبویت منظم تری را فراهم می آورد، زمینه ی شکوفایی ابتکارها را د ر ابداع شیوه های نوین به وجود می آورد، زیرا هر اصل تربیتی به منزله ی معیار یا قاعده ی کلی است که با در دست داشتن آن، می توان درمواجهه با شرایط تازه تر و پیچیده تر، با نظریه اقتصادی معیار مذکور، به ابداع روش های تربیتی مناسب اقدام کرد.
مبنای تربیتی:
مبنای 1؛ تأثیر ظاهر بر باطن
مبنای 2؛ تأثیر باطن بر ظاهر
مبنای 3 ؛ ظهور تدریجی شاکله
مبنای 4 ؛ تأثیر شرایط بر انسان
مبنای اول؛ تأثیر ظاهر بر باطن:
منظور از ظاهر، همه ی امور مشهودی است که از انسان سر می زند و مظهر آن و بدن است و مراد از باطن، شؤونی است که قابل مشاهده نیست، همچون فکر و نیت. باطن آدمی، لایه ای رویین و لایه ای زیرین دارد در این جا تنها به لایه ی رویین نظر داریم. پس مقصود از این ویژگی آن است که ظاهر انسان دست اندر کار نقش زنی بر باطن او است.
نقش زنی ظاهر بر باطن، اختصاصی به ظواهر پسندیده ندارد. هر گاه رفتار با گفتاری مذموم نیز بر جوارح آدمی نمودار شود، آهنگی باطنی خواهد انگیخت. از این رو لقمان به فرزندش توصیه کرد که «به هنگام راه رفتن، با تفرعن بر زمین گام مزن.» تفرعن، نقش است؛ اما حاصل آن فرعونی شدن دل است.


اصل 1؛ تغییر ظاهر:
ویژگی «تأثیر ظاهر بر باطن» بیانگر آن بود که ظاهر آدمی درکار نقش زنی بر باطن است. بر این اساس، یکی از اصول و قواعد عامه ای که باید در تربیت انسان به کار بست، «ظاهرسازی» است. ظاهرسازی، هنگامی مذموم است که متوجه به مردم و مایه ی خودنمایی باشد. اما در غیر این صورت، ظاهرسازی، متوجه به درون و مایه ی تحول باطن خواهد بود. اساساً از لحاظ تقدم و تأخر در طول زندگی آدمی، ابتدا ظاهرسازی مورد توجه قرار می گیرد و والدین، ظواهر کودک را به گونه ای مطلوب تدبیر می کنند که این امر درنهایت، به تشکل باطن منجر می شود.
طبق این اصل، هر گاه بخواهیم تغییر و تحولی در باطن کسی پدید آوریم، باید در ظاهر او به دستکاری بپردازیم. یا امکان این کار را برای خود فراهم آوریم.
روش های تربیتی:
روش تلقین به نفس (نماز)
روش تحمیل به نفس (جهاد و روزه)
روش تلقین به نفس:
تلقین به نفس بهاین معنا است که از طریق به زبان آوردن قولی معین، تغییری به مقتضای آن در ضمیر پدید آید؛ به عبارت دیگر، تلقین، قولی است اما با قائل شدن اندک توسعی در آن، می توان برای تلقین فعلی نیز جایی در نظر گرفت. مراد از تلقین فعلی آن است که با آشکار ساختن عملی در اعضا و جوارح، سایه و طنین آن عمل را به درون بیفکنیم. (البته به یک معنا، قول نیز فعل است و بنابراین، اصولاً تلقین، تلقین فعلی خواهد بود، اما اگر فعل را نه به معنای اعم کلمه، بلکه به معنای اخص و در مقابل قول درنظر بگیریم، آن گاه تلقین قولی و فعلی قابل اطلاق خواهد بود.

هر گاه دو گونه تلقین قولی و فعلی درهم آمیزند، تأثیری مضاعف به بار می آورند. در نظام تربیتی اسلام، شیوه ها و دستورات فراوانی دیده می شود که تلقین قولی – فعلی در حیطه ی آن قرار می گیرد. نماز، برجسته ترین چهره ی این به هم آمیختگی است.
روش تحمیل به نفس:
در این روش نیز، باطن انسان به وسیله ی ظاهر وی ساخته می شود. تفاوت این روش با تلفیق به نفس در آن است که در تلقین، لزوماً باطن انسان گریزنده و بی رغبت نیست، اما در این روش، چنین فرضی ملحوظ است. تحمیل در جایی مورد می یابد که کراهت وجود داشته باشد؛ هنگامی که علی رغم گریز و کراهت باطن، اعضا و جوارح به انجام عملی وادار شوند، روش تحمیل به نفس مورد استفاده قرار گرفته است. طبق این روش، باطن رمیده و بی رغبت را می توان با حرکات اندام به بند کشید و آن را رام و راغب گرداند.
مبنای دوم؛تأثیر باطن بر ظاهر:
نقش زنی ظاهر بر باطن بدان معنا نیست که باطن یکسره منفعل باشد، بلکه آن نیز در کار نقش آفرینی در ظاهر است.
اگر تغییری در باطن آدمی رخ دهد، بر ظاهر نمودار خواهد شد و اگر ظاهر به خود تغییر نپذیرد باید تأویل آن را در باطن جست.
اصل 2؛ تحول باطن:
طبق این ویژگی، آنچه در باطن آدمی است، در ظاهر، نقش می آفریند و هر گاه رفتاری مطلوب در ظاهر کسی پدیدار نشد، می توان آن را ناشی از وضعیتی درونی دانست. بر اساس این ویژگی، یکی از اصول تربیت باید ناظر به ایجاد تحول باطنی باشد.
اصل «تحول باطن» بیانگر آن است که در تربیت باید به فکر تحول درونی بود. هر گاه کسی در درون خود از بیماری جانکاهی رنج ببرد، چشمانی بی رمق و رخساری پریده رنگ خواهد داشت و نمی توان با سرمه و سرخاب، کار او را به پایان برد؛ باید ریشه ی بیماری را که چنگ در جان او افکنده برکند و اگر چنین شد، بی تکلف سرمه و سرخاب، برق در چشمانش می دود و خود در رخسارش.
روش های تربیتی:
روش اعطای بینش
روش دعوت به ایمان
روش اعطای بینش:
در این روش، سعی بر آن است که تلقی آدمی از امور دگرگون شود. ایجاد دگرگونی در تلقی افراد، از جمله لوازم قطعی تغییر رفتارها و اعمال آن ها است، زیرا نوع تلقی و به عبارت دیگر نحوه ی ارزیابی امور، یکی از مبانی مؤثر در نوع رفتارها و اعمال است.
بینش:
کلمه بینش (بصیرت) از حیث معنا، انطباق کامل بر کلمه ی «آگاهی» (علم) ندارد. البته بینش و آگاهی از یک جنس اند، اما رابطه ی تساوی و انطباق میان آن ها نیست. هر بینشی آگاهی است، اما هر آگاهی بینش نیست. بینش نوعی اگاهی عمیق و گسترده است و از این رو آدمی را با واقعیت مورد نظر کاملاً در می پیوندد، اما اصل آگاهی ممکن است سطحی و کم دامنه و لذا گمراه کننده باشد.
بینش های تغییر تلقی انسان:
بینش در مورد نظام هستی
بینش در مورد دنیا
بینش در مورد حقیقت انسان
بینش در مورد تاریخ انسان
بینش درمورد مرگ و پس از مرگ
بینش در مورد نظام هستی:
مبدأ هستی، وجودی متعال است (خدا) و ویژگی های نظام هستی در ارتباط با او قابل طرح است. سه ویژگی اساسی نظام هستی عبارت است از: «شهادت»، «احاطه»، «افاضه».

«شهادت» به معنای حضور است و با توجه به آن، نظام هستی، نظام «شاهد و مشهودی» است. از این زاویه، اساس هستی، شهادت و حضور است و غیب و غیبت در آن راه ندارد.
ویژگی دیگر نظام هستی، «احاطه» است و بر اساس آن می توان از نظام «محیط و محاطی» در هستی سخن گفت. احاطه از دو حیث مورد نظر است: از حیث علم و از حیث قدرت. خداوند، محیط بر موجودات هستی و آن ها محاط خدایند. احاطه ی علمی خداوند با شهادت که در ویژگی نخست از آن سخن گفتیم به یک معنا است؛ اما احاطه ی او از حیث قدرت، بیانگر آن است که موجودات هستی تحت نفوذ قدرت خدایند.

ویژگی سوم «افاضه» است. این جنبه از نظام هستی به طور ضمنی در دو ویژگی نخست مطرح شده است.
طبق این ویژگی، اساس در جهان «عطا» است و اگر جایی«امساک» رخ کند، تأویل آن را نه در دهنده، بلکه در گیرنده باید جست و جو کرد.
بینش در مورد دنیا:
دنیا نامی است بر مرحله ای ابتدایی از هستی و قشری کم مایه از آن، که در حال حاضر، انسان محصور در ضیق آن زندگی می کند.
قرآن، بینش ویژه ای در مورد دنیا به دست می دهد و ماهیت آن را برای انسان آشکار می نماید. می توان گفت که طبق این بینش، راز دنیا در دو کلمه نهفته است: الم و امل؛ دنیا سرای الم و امل است.
بینش در مورد حقیقت انسان:
انسان هزار جلوه دارد. در هر موقعیت به گونه ای است و در هر زمان به رنگی و از این رو، امر بر خود او نیز مشتبه می شود و به راستی نمی داند که حقیقت وجودش کدام است. اما تردیدی نیست که هرگاه انسان، جلوه ی معینی از خویش را حقیقت خود بپندارد. این گمان، با حالات، اعمال و رفتارهای معینی از او متناسب تواند بود.
چگونه می شود که آدمی با «خود» بیگانه می شود؟ رمز این معما در آن است که انسان موجودی خودکفا نیست، بلکه همواره «محتاج» است؛ محتاج آن که با توسل به چیزی بیرون از خود، آتش احتیاج را در خود فرو نشاند.

این انسان با خود بیگانه، تصویری از خویش دارد، اما تصویری بر گرفته از آن بیگانه ای که در خود او خانه کرده است. او خود را به صورت وی می پردازد و این «خویشتن و همی» است که به مدد خیال بر پا می شود. از این رو قرآن چنین انسانی را «مُختال» می نامد، یعنی انسانی پرداخته از خیال، مجازی و با خود بیگانه. این خویشتن و همی، در طول زندگی انسان و نیز در نزد افراد مختلف متفاوت است، اما ماهیت آن همواره ثابت می ماند. یک سلطان که با نظر به تخت و لشکر و خدم و حشم، خود را به راستی قدر قدرت می بیند، همان گونه مختال است که کودکی با برداشتن و پرتاب تکه سنگی، خود را پهلوانی شکست ناپذیر می انگارد..
بینش در مورد تاریخ انسان :
انسان از حیث تاریخی، روی به شکافی برده است و می برد و بدین گونه دو جبهه پدید آمده است و می آید که در قرآن به عنوان حق و باطل نام گذاری شده اند. درگیر شدن این دو قطعی و برخاسته از فضای الهی اس، نه حاصل تصادف و نه زاده خوش اقبالی یا بد اقبالی کسی، هر چند هوس های آدمیان در این قطب بندی نقش داشته است.
بینش در مورد مرگ و پس از مرگ :
در این بینش، ابتدا مرگ معنایی نوین می گیرد و علرغم اینکه چشم های نزدیک بین انسان آن را چایانی مبهم و وحشتناک برای زندگی می بینید، مرگ آغاز شناخته می شود؛ آغازی بر حیاتی شگرف و وصف ناپذیر با چنان قوتی که حیات دنیا در برابر آن به مرگ شبیه تر است. پس حیات دنیا بن بست نیست بلکه گذرگاهی است که با گذشتن از آن به عرصه ای بزرگ، باز و روشن می رسیم. اما اینکه در این عرصه بزرگ لقاء خدا چگونه گام بگذاریم برخاسته از نوع زندگی ما است. هر کس همان گونه می میرد که زیسته است.
ایمان :
ایمان به معنی باور و اعتقادی است که به طور عمیق در وجود اسان رسوخ می یابد. از این رو جایگاه ایمان نه در قشر وجود آدمی بلکه در عمق وجود او است. لذا در قرآن، کسانی که به زبان می گفتند ایمان آورده ایم، از این قول نهی شدندن و دلیل این نهی آن بود که ایمان در قلب آنان داخل نشده بود. پس گره گاه ایمان قلب است و ایمان گره و عقد قلبی است. گاه در احادیث گفته می شود که ایمان عبارت از اعتقاد قبلی، اقرار به زبان و عمل با اعضا و جوارح است. ایمان به وسیله عمل اثبات می شود. ویژگی دیگر ایمان آن است که فعلی ارادی و اختیاری است.
روش دعوت به ایمان :
در روش حاضر، نظر به آن است که با تکیه بر بینش های مزبور، جنبشی در عزم آدمی پدید آید و به این ترتیب بینش به عقیده بدل شود و گره ریشه خود را در قلب بیفکند. از این رو قرآن به اعطای بینش اکتفا نمی کند، بلکه انسان ها را فرا می خواند تا به مقتاضی آن بیشن ایمان بیاورند و عزم و اراده ای بر انجام لوازم عملی آن اتخاذ کنند، زیرا بسیار پیش می آید که انسان دانسته هایی دارد اما خود را ملزتم به لوازم عملی آنها نمی کند. در دعوت به ایمان، بنابر آن نیست که علم تازه ای به انسان عطا شود بلکه انگیختن او به التزام نسبن به آنچه می داند مورد نظر است. همین انگیختن به عزم، گاه طریقه ای است که فرد را به حرکت در می آورد و او را آماده التزام می سازد.
مبنای سوم؛ ظهور تدریجی شاکله :
در دو ویژگی نخست گفتیم که ظاهر و باطن (لایه رویین باطن) در یکدیگر طنین می افکنند. حال سخن در لایه زیرین درون آدمی است. اعمال و رفتارها (ظاهر) و افکار و نیت ها (باطن) در تأثیر و تأثر پیوسته و مستمر خود حاصلی به بار می آورند که به تدریج در اعماق درون نشست می کند و رفته رفته با رسوب بیشتر سخت و دیرپا می شود بدین گونه لایه ای زیرین در باطن انسان شکل می گیرد.

با ظهور این سختی شکل و طرحی در ضمیر انسان پدیدار می شود که در فرهنگ قرآن شاکله نام گذاری شده است (علمای اخلاق آن را ملکه و روانشناسان آن را منش یا شخصیت می نامند).
نکته قابل توجه آن است که شاکله در عین حال که شکل است مشکل نیز هست یعنی به ظاهر ولایه رویین باطن شکل می دهد و به عبارت دیگر رفتار، ادراک و احساس آدمی را قالب می زند و آنها را به سبک و سیاق خود می آفریند و به تعبیر قرآن احاطه ای بر انسان می یابد.
اصل 3؛ مداومت و محافظت بر عمل :
این اصل ناظر به خصیصه ای از انسان است که آن را ظهور تدریجی شاکله نامیدیم. در این ویژگی، سخن از آن بود که ظاهر و باطن (لایه رویین) در تأثیر و تأثر متقابلی که در بستر استمرار بر هم دارند منجر به تشکل لایه ای زیرین در باطن می شود.

مداومت ناظر به کمیت و محافظت ناظر به کیفیت عمل است؛ مداومت بر عمل استمرار آن را نشان می دهد و محافظت بر عمل، مراقبت و مراعات شرایط و ضوابط آن را گوشزد می کند.
همراهی مداومت و محافظت ضروری است زیرا مداومت بدون محافظت سازنده عادات سطحی و خشک است و محافظت بدون مداومت اصلاٌ سازنده نیست چه حالی است که هر چند بسیار متعالی باشد زایل خواهد شد.
روش های تربیتی :
روش فریضه سازی
روش محاسبه نفس
روش فریضه سازی :
این روش از اختصاصات شرایع الهی است که پاره ای از دستورالعمل های اساسی را که به کار بستن آنها جهت تربیت انسان ضروری است، به عنوان فریضه قرار داده اند. فریضه یعنی حکمی که انجام آن واجب و به هیچ وجه وجه تعطیل بردار نیست.
فریضه سازی در تربیت، تضمین کننده مداومت ومحافظت است زیرا فریضه امری است که به هر حال باید انجام پذیرد و انجام پذیرفتن آن بسته به فراهم آوردن شرایطی است که در مورد آن خواسته شده است. این دو جنبه یعنی الزامی بودن حکم و رعایت شرایط معنی که برای آن قرار داده شده مداومت و محافطت را میسر می سازد.

الزامی بودن احکام بدین گونه است که اگر فرد دستورالعمل معینی را در موعد مقرر آن به انجام نرساند ضرورت و وجوب آن کاسته نمی شود و بنابراین در وقت دیگر باید به عمل درآید و نیز اگر فرد به سبب ناتوانی قادر به انجام مامل آن نشود، باید تکالیف دیگری را در عوض آن انجام دهد (کفاره) و اما اگر در ادای تکلیف به طور عمد قصور ورزیده باشد تاوان نیز در پی خواهد داشت (کفاره عمد). این جنبه الزامی روش فریضه سازی است که مداومت را فراهم می آورد.
اما جنبه رعایت شرایط بر این معنا ناظر است که فرد در انجام تکالیف مورد نظر، باید شرایط و آداب ویژه ای را به کار بندد در غی این صورت عمل او قبول نخواهد شد. این جنبه مانع از آن است که تکلیف سرسری گرفته شود و ناقص و معیوب به انجام بردسو بنابراین تضمین کننده کیفیت عمل است و محافظت نسبت به عمل را تأمین می سازد.
روش محاسبه نفس :
محاسبه نفس عبارت از ارزیابی اعمال و نیت های پنهان در آنها است. محاسبه خویش با توجه به ویژگی هایی که در تربیت اسلامی برای آن ذکر شده، شیوه ای است که مداومت و محافظت بر عمل را میسر می کند.
در محاسبه خویش یکی از ملاک ها آن است که اعمال مبتنی بر تقوا و انگیزه تقرب به خدا باشد. در این ملاک حسن عمل مورد نظر است نه کثرت آن. ملاک دیگر دوام عمل و نیل آن به غایت است.
مبنای چهارم؛ تأثیر شرایط بر انسان :
آدمی به سبب اتحاد نفس و بدن در وضعیت های مختلف محیطی در معرض حالات، احاسات و افکار معینی قرار می گیرد. این امر در مورد شرایط زمانی و مکانی است، اما اگر پیوندهای ادمیان به هم نیز لحاظ شود باید آن را نوعی تأثیرپذیری از شرایط اجتماعی دانست.

 

جهت خرید فایل تماس بگیرید 
09375520909 - شبستری
shabestari716@gmail.com

 



:: موضوعات مرتبط: پاورپوینت های رشته مدیریت
:: برچسب‌ها: پاورپوینت نگاهی دوباره به ترتبی اسلامی, پاورپوینت مبانی و اصول و روش های تربیتی, تأثیر ظاهر بر باطن, ظهور تدریجی شاکله
تاریخ :  شنبه بیستم خرداد ۱۳۹۶
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری

بازاریابی ورزشی / بازاریابی در صنعت سوارکاری و بازاریابی در ورزش تنیس

بازاریابی:
بازاریابی به عنوان فرایندی مدیریتی - اجتماعی تعریف می‌شود که بوسیله آن افراد و گروه‌ها از طریق تولید و مبادله کالا با یکدیگر، به امر تأمین نیازها و خواسته‌های خود اقدام می‌کنند. برای روشن شدن این تعریف باید بدواً اصطلاحات مهم نیاز، خواسته، تقاضا، کالا، مبادله، معامله و بازار را بررسی کرد.


بازاریابی ورزشی:
بازاریابی ورزشی دربرگیرنده تمام فعالیت‌هائی است که برای ارضاء نیازها و خواسته‌های تماشاچیان ورزشی طراحی شده‌اند.

مفاهیم بازاریابی:
نیاز ها: احساس محرومیت همان نیاز است. مانند نیازهای فیزیکی (غذا و پوشاک) و یا نیاز اجتماعی (احساس تعلق)
خواسته: زمانی که نیاز انسان تحت تاثیر فرهنگ و شخصیت انفرادی به خود بگیرد. برای مثال نیاز می تواند گرسنگی باشد و خواسته میتواند لوبیا در کشور های آسیایی و یا گوشت در کشورهای اروپایی باشد.
تقاضا: خواسته‌ها وقتي با قدرت خريد همراه شوند تبديل به تقاضا مي‌گردند. مثال: تقاضا براي خريد وسايل ورزشي در كشور از وسایلی استفاده می کنیم که براحتی بتوانیم آن را خریداری کنیم.
کالا: هر چيزي كه بتوان براي جلب توجه، به دست آوردن، استفاده و يا مصرف در بازار عرضه كرد و توانايي تأمين يك خواسته يا نياز را داشته باشد، كالا تلقي مي‌شود.
مبادله: دريافت چيزي مطلوب از كسي ديگر، در مقابل ارايه مابه‌ازايي به او.
معمله: داد و ستد بين طرفين كه مستلزم وجود حداقل دو كالاي با ارزش، شرايطي كه بر سر آن توافق مي‌شود و زمان و مكان توافق است.

بهینه کردن ارزش برند:
ارزش برند دربردارنده کلیه تجارب و نوع نگاه مشتریان از سازمان، محصول و خدمات شماست. داشتن برندی مناسب در نظر مشتریان، در ظاهر کار ساده ای به نظر می رسد اما در عمل نیازمند درک واقعی تمامی مشتریان شماست که کار دشواری است. ما می توانیم از طریق تحلیل روند برند، جایگاه یابی برند، ایجاد ارزش ویژه برند و ردیابی روابط برند شما را در ایجاد یک برند با ارزش کمک کنیم.


استفاده از فرصت های رشد بازار:
آگاهی و تحلیل روندهای بازارهای جدید می تواند به رشد کسب و کار شما کمک زیادی کند. اما چگونه می توانید تشخیص دهید که کدام روند در بازار برای کسب و کار شما مهم است؟ و چگونه از روند های مهم در بازار به نفع کسب و کار خود استفاده می کنید؟ ما می توانیم به سوال های موجود که بر سر راه هر کسب و کاری قرار می گیرد، با استفاده از موارد زیر پاسخ دهیم:
- تحلیل روندهای بازار
- اطلاع دادن از بینش های بازار
- تقسیمات بازار
- برنامه ریزی استراتژیک


بهبود عملکرد کانال های بازاریابی:
اینکه شما باید بر چه اساسی کانال های توزیع خود را انتخاب کنید، با چه روش هایی کالاها و خدمات خود را به مشتریان برسانید، از چه واسطه هایی باید استفاده کنید، می تواند در بازار رقابت آمیز امروزه چالش های جبران ناپذیری را برای شما بوجود آورد.


بهبود ارتباطات و تبلیغات :
اجرای درست تبلیغات و ارتباطات می تواند به طور شگفت انگیزی بر عملکرد کسب و کار شما موثر باشد. ما می توانیم به شما کمک کنیم تا استراتژی های بازاریابی خود را هدف بگیرید، آزمایش کنید و در نهایت به بهترین حد ممکن برسانید. ما می توانیم چنین هدفی را با اجرای موارد زیر، انجام دهیم:
- برنامه ریزی تبلیغات و ارتباطات
- بهینه کردن تبلیغات
- اندازه گیری اثربخشی تبلیغات و ارتباطات

 

جهت خرید فایل تماس بگیرید 
09375520909 - شبستری
shabestari716@gmail.com



:: موضوعات مرتبط: پاورپوینت های رشته مدیریت
:: برچسب‌ها: پاورپوینت رشته مدیریت, پاورپوینت بازاریابی, بازاریابی ورزشی, بازاریابی در صنعت سوارکاری
تاریخ :  شنبه بیستم خرداد ۱۳۹۶
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری

تعریف و مفهوم بحران :
در طرح جامع امداد و نجات كشور كه به تصويب هيات محترم وزيران رسيده است بحران اينگونه تعريف شده است: " حوادثي كه در اثر رخدادها و عملكردهاي طبيعي و انساني به طور ناگهاني به وجود مي آيد و سختي را به يك مجموعه يا جامعه انساني تحميل مي كند و بر طرف كردن آن نياز به اقدامات اضطراري، فوري و فوق العاده دارد."


شرایط اضطراری:
شديدترين حالت بروز وضعيت اضطراري که شامل موارد زير است:
انفجار
آتش‌سوزي گسترده
عوامل ناخواسته‌اي که منجر به قطع توليد گردد.
نشت گازهاي سمي در حد وسيع که جان افراد را در معرض تهديد قرار دهد.
نقض جدي قوانين عمومي نظير قوانين ايمني و زيست‌محيطي و احتمال وارد آمدن صدمـه به ساکنين محيط اطراف

مدیریت بحران:
نظامي پويا كه با هدف كاهش احتمال وقوع بحران و كمينه سازي خسارات و صدمات مربوط به آن و همچنين بازگرداندن سيستم به وضعيت عادي و معمول طراحي شده است.

چرخه بحران :

مراحل و ارکان مدیریت بحران:
پیشگیری:
آمادگی:
مقابله:
بازسازی:

آموزش های لازم جهت مقابله با بحران:
آموزش نظري: بايستي به منظور آگاهي كاركنان از ماهيت خطرات بالقوه و همچنين چگونگي استفاده از تجهيزات در جهت رفع سوانح، اطفاء حريق، امداد و نجات و... و دستورالعملها، براي مقابله با هرگونه شرايط بحراني صورت گيرد.
آموزش عملي: بايستي به منظور كار با تجهيزات خاص امدادي به ويژه جهت جمع آوري سانحه و چگونگي انتقال و نجات افراد در وضعيتهاي اضطراري كاركنان آموزش عملي ببينند. با اين آموزش كاركنان آمادگي لازم را جهت مقابله با يك شرايط بحراني به دست خواهند آورد.
مانور (تمرين): بايستي به منظور آگاهي از توانايي افراد وتمرين در مديريت براي واكنشي موثر در مقابل شرايط بحراني در مقاطع زماني مختلف نسبت به انجام مانورهاي آزمايشي اقدام نمود. علاوه بر مراحل فوق و داشتن دانش و آگاهيهاي لازم متصديان به کمک مانور شرايط روحي و رواني مناسب براي رويارويي با بحرانهاي واقعي را به دست خواهند آورد. به عبارت ديگر مانور شرايط وآمادگي بکارگيري دانش وابزار وتجهيزات را در يک موقعيت واقعي براي مسوولان وافراد درگير رافراهم مي آورد.


گزارش های حادثه اضطراری:
هر فرد موظف است به محض مشاهده حوادث اضطراري از قبيل حريق ، انفجار ، و ساير شرايط غير عادي مراتب را فورا“ به مسئول اتاق كنترل آتش نشاني اطلاع دهد . لازم است فرد ضمن حفظ خونسردي موضوع را بوسيله تلفن هاي مستقيم آتش (HOT LINE) و يا ساير سيستم هاي ارتباطي داخلي ( بي سيم يا پيجينگ ) و باذكر دقيق محل وقوع و معرفي خود مطرح نموده و سپس با استفاده از وسايل اطفاء حريق و امكانات موجود در محل بمنظور مقابله با حريق تا رسيدن گروه آتش نشاني اقدام نمايد .


ارسال تجهیزات ایمنی وآتش نشانی:
مسئول اطاق كنترل موظف است كه پس از مشخص شدن محل حادثه كاركنان ايمني و آتش نشاني را مطلع ساخته تا كليه امكانات و تجهيزات ايمني و آتش نشاني مورد نياز توسط آنها به محل ارسال گردد. همچنين بطور همزمان نيز بايد به افسر نوبتكار آتش نشاني موضوع را اطلاع دهد . كليه وسايل نقليه آتش نشاني و آمبولانسها بايستي به آژير مجهز بوده و در زمان نواختن آژير به آنها حق تقدم عبور داده شود رانندگان ديگر وسايل نقليه موظفند به محض شنيدن صداي آژيروسيله نقليه خود را در سمت راست جاده متوقف ساخته و هنگام شب چراغهاي جلو را خاموش و چراغهاي توقف را روشن نموده و راه را براي عبور كليه وسايل آتش نشاني و امداد رساني باز كنند.


مانورهای مقابله یا پیشگیری:
مانورها مجموعه تمرین‌هایی هستند که هدف‌شان ارتقای سطح آمادگی در جامعه است. شاید به جرأت بتوان گفت پس از تمرین‌های نظامی مانور‌های رویایی با شرایط اضطراری ناشی از بلایای طبیعی و حوادث انسان‌ساز فراگیرترین نوع تمرین‌ها برای آمادگی در جهان به شمار می‌آید.تمرین‌های مقابله با بلایای طبیعی به انواع توجیهی، میدانی، دورمیزی، عملکردی و مقیاس کامل تقسیم می‌شود. مانورها به ارزیابی عملکرد و نیز برآورد کیفی منابع می‌پردازند و معیاری برای سنجش اجرایی بودن و عملکرد برنامه مدیریت بحران می‌باشند.

 

جهت خرید فایل تماس بگیرید 
09375520909 - شبستری
shabestari716@gmail.com



:: موضوعات مرتبط: پاورپوینت های رشته مدیریت
:: برچسب‌ها: پاورپوینت رشته مدیریت, پاورپوینت مدیریت بحران, مقابله یا پیشگیری, گزارش حادثه
تاریخ :  شنبه بیستم خرداد ۱۳۹۶
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری

 پاورپوینت بازار پول و سرمایه

تعریف بازار

 محل تلاقی عرضه و تقاضا و انجام فرایند داد و ستد

 دسته بندی کلی بازارها

بازار کالا و خدمات، همان بازار سنتی که بشر برای رفع نیازهای خود ابداع کرد.

بازار مالی، بازاری که در آن نوع خاصی از دارایی بنام دارایی مالی داد و ستد می شود.

دارایی مالی، دارایی است که دارای ارزش ذاتی نبوده و نیازمند تضمین و اعتبار شخص یا چیز دیگری است. مانند سهام، اوراق قرضه، اوراق مشارکت و حتی چک و پول
کارکردهای بازار مالی
جذب و تجهیز پس اندازها و تخصیص بهینه منابع ( انتقال وجوه بین واحدهای اقتصادی)

تعیین قیمت وجوه و سرمایه

انتشار و تحلیل اطلاعات

تسهیل دادوستد

توزیع خطر و مدیریت ریسک

طبقه بندی بازارهای مالی
طبقه بندی بر اساس نوع دارایی

طبقه بندی بر اساس مرحله عرضه اوراق بهادار

طبقه بندی بر اساس سر رسید تعهدات مالی
طبقه بندی بر اساس نوع دارایی
بازار سهام

بازار اوراق بدهی

بازار ابزارهای مشتق

طبقه بندی بر اساس مرحله عرضه اوراق بهادار
بازار دست اول ( بازار اولیه)

بازار دست دوم ( بازار ثانویه)

طبقه بندی بر اساس سر رسید تعهدات مالی
بازار داراییهای مالی کوتاه مدت با سررسید کمتر از یکسال ( بازار پول)

بازار داراییهای مالی بلند مدت با سررسید بیشتر از یکسال( بازار سرمایه)
بازار پول
می‌توان از بازار پول به عنوان بازار ابزارهای مالی کوتاه مدت با ویژگی اندک بودن ریسک عدم پرداخت، نقدشوندگی و ارزش اسمی زیاد نام برد.
بازار پول یک بازار سازمان یافته نیست. به عبارت دیگر محل جغرافیایی خاصی برای بازار پول در نظر گرفته نمی شود و به طور کلی بانکها، موسسات اعتباری غیر بانکی و سایر مکان هایی که داد و ستد بازارهای مالی بازار پول در آن انجام می شود.
ویژگیهای بازار پول
سر رسید ابزارهای آن کوتاه مدت است.
گردش پول و نقدینگی در این بازار سریع است.
درجه نقدشوندگی ابزار آن بالاست.
ریسک سوخت اصل سرمایه در آن پایین است
نهادهای بازار پول
بانک مرکزی و دیگر واسطه های مالی بانکی از قبیل، بانکهای تجاری و موسسات اعتباری غیر بانکی از مهمترین نهادهای بازار پول به شمار می آید.
ابزارهای بازار پول
اسناد خزانه، اوراق بهادار کوتاه مدتی که توسط دولت منتشر می شوند - سر رسید آنها به طور معمول سه ماه، شش ماه و یک سال- مهمترین ویژگی اسناد خزانه، ریسک اندک آن است.
پذیرش بانکی، که دستور پرداخت مبلغ معینی به حامل در تاریخ معینی است، از جمله قدیمی ترین و کوچکترین ( از نظر حجم و مبلغ ) ابزارهای بازار پول به شمار می رود- این ابزار به منظور تأمین مالی کالاهایی که هنوز از فروشنده به خریدار منتقل نشده است مورد استفاده قرار می گیرد.
ادامه - ابزارهای بازار پول
اوراق تجاری، نوعی اوراق قرضه کوتاه مدت – با سررسید 270 روز یا کمتر- است که توسط شرکتهای مالی و موسسات غیر مالی منتشر می شود - این اوراق برای شرکتهایی که در کوتاه به وجه نقد نیاز دارند، ابزار مالی موثری محسوب می شود - این اوراق بدون پشتوانه هستند - در اکثر کشورها تنها بنگاههایی که در بورس اوراق بهادار پذیرفته شده و از حداقل سرمایه تعیین شده برخوردارند می توانند به انتشار اوراق تجاری اقدام کنند.
ادامه - ابزارهای بازار پول
انواع اوراق تجاری
دسته اول، اوراقی هستند که توسط شرکتهای بزرگ و معتبر منتشر می شوند. که بدون نیاز به کارگزاران و معامله گران به خریداران ابزارهای مالی فروخته می شوند.
دسته دوم، توسط شرکتهای کوچکتر اما خوشنام و معتبر منتشر می شوند و از طریق معامله گران و کارگزاران به مشتریان فروخته می شوند.
ادامه - ابزارهای بازار پول
گواهی سپرده
گواهی سپرده، سندی است که توسط یک موسسه سپرده پذیر- به طور معمول یک بانک- در قبال مبلغ مشخصی پول که نزد آن سپرده شده، منتشر می شود.
دارای دو مزیت است:
اول اینکه سرمایه گذار می تواند به دقت بازده پول خود را محاسبه نماید.
دوم اینکه زمان سر رسید اصل و بهره گواهی مشخص است.

در یک دسته بندی کلی گواهی های سپرده به دو بخش قابل انتقال و غیر قابل انتقال تقسیم می شوند.

بازار سرمایه
این بخش از بازار مالی نقش مهمتری در گردآوری منابع پس‌اندازی و تأمین نیازهای سرمایه‌گذاری واحدهای تولیدی دارد. بازار سرمایه نسبت به بازار پول بسیار گسترده‌تر است و از تنوع ابزاری بیشتری برخوردار است.

ویژگیهای بازار سرمایه
سر رسید ابزارهای آن بلند مدت است.
احتمال ریسک سیستماتیک در آن بیشتر است.
ریسک سیستماتیک، به ریسک عمومی بازار گویند، این ریسک با تنوع سبد سرمایه گذاری از بین نمی رود.مثل عوامل سیاسی که بازار را تحت تأثیر قرار می دهند.
ریسک غیر سیستماتیک، ریسکی که منشأ آن خصوصیات خاص سهامداران عمده، نوع محصول و ... است.
درجه نقد شوندگی ابزار آن کم است.
ریسک سوخت اصل سرمایه و یا عدم تحقق درآمدهای پیش بینی شده در آن زیاد است.
نهادهای بازار سرمایه
قلب یا نهاد بازار سرمایه هر جامعه بازار بورس اوراق بهادار آن است.
اجزای بازار سرمایه عبارتند از:
شرکتها و سازمانهای کارگزاری، معامله گران، مشاوران سرمایه گذاری، بازارسازان
ابزارهای بازار سرمایه
اوراق بدهی( اوراق مالی با عایدی معین) با سر رسید بیش از یکسال
سهام، مطابق ماده 24 قانون تجارت سهم قسمتی از سرمایه شرکت سهامی که مشخص کننده میزان مشارکت و تعهدات، منافع صاحب آن در شرکت سهامی می باشد
ادامه- ابزارهای بازار سرمایه
اوراق قرضه
ورقه قابل معامله است که معرف مبلغی وام است که با بهره معینی که تمامی آن یا اجزای آن در موعد یا مواعد معینی باید مسترد گردد. برای ورقه قرضه ممکن است علاوه بر بهره حقوق دیگری نیز شناخته شود
انواع اوراق قرضه
اوراق قرضه عادی
اوراق قرضه قابل تبدیل به سهم
ادامه- ابزارهای بازار سرمایه
اوراق مشارکت
اوراق بهاداری است که با مجوز قانونی خاص یا مجوز بانک مرکزی، برای تأمین بخشی از منابع مالی مورد نیاز تکمیل و توسعه طرح های عمرانی و غیره توسط شرکتهای دولتی، شهرداریها و ... از طریق عرضه عمومی واگذار می شود.
تفاوت اوراق قرضه با اوراق مشارکت و سهام
در واقع تفاوت خاصی بین اوراق قرضه و مشارکت وجود ندارد. صرفاً تفاوت آن، رعایت موازین شرعی در اوراق مشارکت است.
ولی عمده تفاوت سهام با اوراق قرضه، حق رأیی است که دارنده سهام بدست می آورد.


به اوراق مشارکت سود ثابتی به طور علی الحساب تعلق می گیرد که در مقاطعی از سال پرداخت می شود.سود قطعی اوراق هم در سر رسید و از محل سود طرح مورد مشارکت و به تناسب قیمت اسمی و مدت زمان سرمایه گذاری در اوراق، تعیین و پرداخت می شود. چنانچه سود طرح، کمتر از سود علی الحساب پرداخت شده باشد یا طرح زیان ده باشد، دستگاه صادر کننده اوراق مسئول آن است و سود علی الحساب پرداخت شده، قابل تردید یا استرداد نیست.
برخی ویژگیهای اوراق مشارکت
اوراق با نام یا بی نام است
قیمت اسمی مشخصی دارد
سررسید آن مشخص است و به عبارتی مدت معین دارد.
بازپرداخت اصل اوراق در سررسید و پرداخت سود علی الحساب آن در مقاطع معین توسط ناشر، تضمین شده است.
خرید و فروش اوراق از طریق شعب منتخب بانک عامل یا از طریق بورس اوراق بهادار ( در صورت پذیرش) مجاز است.
هرورقه نشان دهنده میزان قدر السهم دارنده آن در طرح مورد سرمایه گذاری است.
اوراق مشتقه
قراردادهای مشتقه به نوعی از قراردادهای مالی اطلاق می شود که ارزش خود را از یک دارایی پایه می گیرند که این دارایی پایه می تواند به شکل سهام، کالا، نرخهای بهره، صنعت ساخت و ساز یا هر نوع دارایی دیگر باشد.
اوراق مشتقه در قالب چهار نوع قرارداد مشتقه اصلی زیر مورد معامله قرار می گیرند:
قرارداد آتی ( Futures)
قراردادهای سلف (forwards)
قراردادهای اختیار معامله( options)
قراردادهای معاوضه (swaps)
قرارداد آتی
قراردادی است که در آن دو طرف تعهد می کنند که در یک تاریخ مشخص ( تعیین شده طبق ضوابط بازار رسمی بورس) با یک قیمت مشخص ( تعیین شده طبق ضوابط بازار رسمی بورس) یک کالا با کیفیت مشخص ( تعیین شده طبق ضوابط بازار رسمی بورس) را مبادله نمایند.

این نوع قرارداد به نوعی نوسان های شدید قیمت کالا در آینده را کاهش می دهند. همچنین در این نوع قرارداد پول کالای مود معامله تا زمان تحویل پرداخت نمی شود ولی هر دو طرف معامله جهت حسن انجام معامله هنگام عقد قرارداد، ودیعه ای به اتاق پایاپای به عنوان وجه تضمین حسن انجام قرارداد می سپارند.

1-1 پیمان آتی
قراردادی است که در آن دو طرف تعهد می کنند که در یک تاریخ مشخص ( توافقی است طبق ضوابط بازار غیر رسمی بورس) با یک قیمت مشخص ( توافقی است طبق ضوابط بازار غیر رسمی بورس) یک کالا با کیفیت مشخص ( توافقی است طبق ضوابط بازار غیر رسمی بورس) را مبادله کنند.
این قراردادها در بازارهای غیر رسمی یا خارج از بورس صورت می گیرند و معمولاً به علت اعتبار بالای دو طرف معامله کل مبلغ در زمان تحویل کالا در سر رسید پرداخت می شود.
قراردادهای سلف
قراردادی است که در آن دو طرف تعهد می کنند که در تاریخ مشخص ( توافقی است) و با یک قیمت مشخص ( توافقی است) یک کالا با کیفیت مشخص ( توافقی است) را مبادله کنند. این قرارداد در بازار غیر رسمی ( خارج از بورس) در کشورهای اسلامی صورت می گیرند. در این قراردادها کل مبلغ مورد معامله ابتدا به تحویل دهنده کالا پرداخت می شود و در سر رسید کالا را تحویل می دهد.
معاملات سلف به نوعی در شمار قراردادهای آتی قرار می گیرند. البته میان معاملات سلف و قراردادهای آتی تفاوتهایی وجود دارد.از آنجا که معاملات سلف در اغلب کشورها در خارج از بورس انجام می شود، فاقد استانداردهای لحاظ شده در قراردادهای آتی هستند.
قرارداد های اختیاری
اختیار خرید
قراردادی است که صاحب اختیار( خریدار اختیار خرید) پس از پرداخت مبلغی مشخص( تعیین شده توسط بازار رسمی بورس) به فروشنده اختیار، این حق را پیدا می کند که تا زمانی مشخص ( تعیین شده توسط بازار رسمی بورس)، دارایی رسمی مشخص را با کیفیت مشخص با قیمت مشخص ( تعیین شده توسط بازار رسمی بورس) اگر بخواهد از فروشنده اختیار،خریداری کند.
اختیار فروش
قراردادی است که صاحب اختیار( خریدار اختیار فروش) پس از پرداخت مبلغی مشخص( تعیین شده توسط بازار رسمی بورس) به فروشنده اختیار، این حق را پیدا می کند که تا زمانی مشخص ( تعیین شده توسط بازار رسمی بورس)، دارایی رسمی مشخص را با کیفیت مشخص با قیمتی مشخص ( تعیین شده توسط بازار رسمی بورس) اگر بخواهد از فروشنده اختیار،بفروشد.

قرارداد معاوضه ای
قراردادی است که در آن دو طرف متعهد هستند که برای مدت مشخص( توافقی است)، دو دارایی یا منافع حاصله از دو دارایی را با کیفیت مشخص (توافقی است)به نسبت تعیین شده، معاوضه کنند. این داراییها می توانند فیزیکی مثل گندم، طلا، نفت و غیره یا مالی مثل اوراق قرضه، مشارکت، وام و غیره باشند. این قرارداد به صورت غیر رسمی ( خارج از بورس) انجام می گیرند.
بورس و انواع آن

بطور کلی در حال حاضر تالارهای بورس به سه دسته تقسیم می شوند:
بورس کالا
بورس اسعار
بورس اوراق بهادار
بورس کالا
بورس کالا، بازار متشکل و منسجمی است که تعداد زیادی از عرضه کنندگان، کالای خود را عرضه و کالای مربوطه پس از بررسی های کارشناسی و قیمت گذاری توسط کارشناسان آن بازار، به خریداران عرضه می شود.
در این بورس ها، معمولاً کالاهای خام و فرآوری نشده مانند فلزات، پنبه، گندم، برنج و ... داد و ستد می شوند.
یکی از مزایای بورس کالا، حضور نهادهای نظارتی و تنظیم گری است که تمامی تولید کنندگان، مصرف کنندگان و تجار کالا با حضور این نهادها، از مزایای مترتب بر قوانین و مقررات حاکم بر بورس برخوردار می شوند.
به طور کلی شرکت کنندگان در بورس کالا دو دسته اند:
دسته اول کسانی هستند که می خواهند از ریسک نوسان قیمتها در امان باشند و در بورس کالا، به عنوان خطر پوش شناخته می شوند، مانند تولید کنندگان کالا، مصرف کنندگان عمده و ...
دسته دوم، برخلاف گروه اول کسانی هستند که از نوسان قیمت استفاده کرده و سود خود را حداکثر می کنند. این گروه با نام سوداگران معرفی می شوند.

در ایران بورس فلزات در شهریور ماه سال 82 به عنوان اولین بورس کالای کشور فعالیت خود را آغاز کرد و پس از آن نیز بورس کالای کشاورزی در شهریور ماه سال 83 شروع به فعالیت نمود. سپس بر اساس مصوبه شورای عالی بورس و قانون جدید بازار اوراق بهادار، در آذر ماه سال 85 موجبات تشکیل شرکت بورس کالای ایران با ادغام بورس فلزات و کشاورزی فراهم شد و شرکت بورس کالای ایران از ابتدای مهر ماه سال 86 فعالیت خود را آغاز نمود.
بورس اسعار
در این بازار پول کشورهای مختلف( ارز) مورد معامله قرار می گیرد. معاملات ارزی بر اساس نوسانات بهای پولهای مختلف در مقابل یکدیگر صورت می گیرد.
فارکس ( FOREX)
خرید و فروش یک ارز به ازای یک ارز دیگر در یک بازار جهانی می باشد که دارای محل فیزیکی نیست. ارزها در این بازار به صورت جفتی و نسبت به هم معامله می شوند. حجم عظیمی از این معاملات ارزی به جای نقل و انتقال واقعی ارز، از طریق بدهکار و بستانکار کردن حسابهای بانکی انجام می پذیرد.

در این بازار کارگزاران از طریق شبکه های الکترونیکی به بانکها متصل شده و در هر لحظه نرخ های ارز را از بانک های مختلف جمع آوری می نمایند و سپس از طریق نرم افزار اختصاصی معاملاتی خود که در اختیار مشتریان قرار داده اند نرخ های ارزها را به واسطه شبکه اینترنت به نرم افزار فوق ارسال می نمایند. مشتریان نیز سفارشات خود را از طریق همان نرم افزار به کارگزار مربوطه اعلام می نمایند که البته این کار از طریق تلفن نیز امکان پذیر است. برای انجام معاملات ارزی معامله گران باید با یک کارگزار قرارداد بسته و مبلغی را به عنوان سپرده در بانکی مشخص بنام شخص خودشان سپرده گذاری نمایند. این سپرده به عنوان پشتوانه انجام معاملات بوده و به نام خود سرمایه گذار گشایش می گردد. سپس کارگزار نام کاربری و شماره رمز ورود به حساب را به مشتری می دهد تا به وسیله آن بتواند از طریق نرم افزاری و از طریق شبکه اینترنت به حساب شخصی خود دسترسی پیدا کند و به انجام مبادلات ارزی مبادرت ورزد.

تجارت فارکس چه زمانی انجام می شود؟
فارکس یک بازار 24 ساعته است.
هر فرد چند بار معامله می کند؟
زیبایی تجارت فارکس به انعطاف پذیر بودن آن است که یک فرد می تواند به صورت موقتی معامله نماید یا تا هر مدت زمان دلخواه او معامله را ادامه دهد.
همه می دانند که سقوط های ناگهانی یکی از خصوصیات بازارهای مالی است. اگر سهام با کاهش قیمت روبرو شود یعنی با شکست روبرو گردیده است اما اگر دلار تضعیف گردد یعنی یک ارز مقابل دیگری ( به علت ماهیت جفتی معاملات) قوی شده است. به این ترتیب است که بازارها و تجارتهای وابسته به ارز همواره پایدار هستند و همواره می توانند تجارت خود را داشته باشند.


مکان مرکزی بازار فارکس کجاست؟
برعکس بازارهای سهام که مکان فیزیکی مشخصی دارند معاملات در بازار جهانی ارز در مکان خاصی متمرکز نشده است. بازار فارکس یک بازار بین بانکی می باشد که در حقیقت معاملات بین طرفین از طریق تلفن یا شبکه الکترونیکی سوئیفت و یا اینترنت هدایت و کنترل می گردد. البته سوئیفت توسط بانکها مورد استفاده قرار می گیرد و در واقع زبان مشترک بانکداری بین المللی شبکه سوئیفت می باشد.
بنابر این بر خلاف سایر بازارهای مالی جهان بازیگران می توانند در طول 24 ساعت از هر گونه حوادث سیاسی- اقتصادی و اجتماعی که باعث نوسان در این بازار می شود استفاده نمایند.
بورس اوراق بهادار
بازار متشکل و رسمی سرمایه است، که در آن سهام شرکتها و اوراق مشارکت، تحت ضوابط و مقررات خاصی، مورد معامله قرار می گیرد

بازار بورس از یک سو مرکز جمع آوری پس اندازها و نقدینگی بخش خصوصی به منظور تأمین مالی پروژه های سرمایه گذاری بلند مدت می باشد و از سوی دیگر مرجع رسمی و مطمئنی برای دارندگان پس اندازهای راکد که بالقوه جویای محلی به نسبت مطمئن و ایمن به منظور سرمایه گذاری وجوه مازاد خود هستند.


تاریخچه بورس در دنیا
حدود 500 سال پیش در یکی از شهرهای بلژیک در مقابل منزل فردی بنام (واندر بورس) صرافان گرد هم آمده اوراق بهادار دادوستد می کردند. از آن پس هر مکانی را که در آن اوراق بهادار مورد معامله قرار می گرفت بورس نامیدند.
اولین بورس دنیا در شهر آنورس بلژیک ایجاد شد. در حال حاضر در اغلب کشورهای دنیا تشکیلات بورسی وجود دارد و فدراسیون بورس های جهان به عنوان یک سازمان هماهنگ کننده بین المللی نسبت به همکاری و تشریک مساعی بین بورس ها، حفاظت از منابع و حقوق صاحبان سهام و توسعه بازار سرمایه فعالیت می نماید.

تاریخچه بورس در ایران
قانون تأسيس بورس اوراق بهادار در ايران در ارديبهشت 1345 تصويب شد و در بهمن 1346 با ورود سهام بانك توسعه صنعتي و معدني ايران وشركت نفت پارس، بورس تهران رسماً فعاليت خود را آغاز نمود. تا سال 1357 فعاليت بورس در حال گسترش بود وليکن در اين سال با وقوع انقلاب اسلامي و ملي شدن بسياري از صنايع و شركت ها، فعاليت بورس به يکباره دچار ركود شد كه اين وضعيت تا سال 1367 ادامه داشت. در اين سال به دنبال اتمام جنگ و شروع برنامه هاي سازندگي دركشور و درراستاي جذب نقدينگي و پس اندازهاي مردم و كنترل تورم و همچنين تجهيز و مشاركت بخش خصوصي در فعاليتهاي توليدي، بورس پس از ركود 11 ساله مجدد مورد توجه قرار گرفت.
مزایای سرمایه گذاری در بورس
نبود حد سرمایه مجاز
قابلیت نقد شوندگی بالا
ظرفیت های باز موجود
بازده بالاتر از منابع پربازده شناخته شده در بازارهای مشابه

نبود حد سرمایه مجاز
به نحوی که هر فردی با هر میزان سرمایه امکان ورود به این بازار را خواهد داشت. به عنوان مثال در بازار سرمایه شما به راحتی می توانید با مبلغ یک میلیون ریال بخشی از سهام یک شرکت بزرگ و معتبر را خریداری نمایید. اما اگر بازار بورس وجود نمی داشت، به سختی می توانستید در شرایط عادی با این مبلغ حرکت اقتصادی خاصی را انجام دهید.

قابلیت نقد شوندگی بالا
موجب گردیده تا در شرایط عادی ورود و خروج شما به این بازار در کمتر از چند روز فراهم گردد. که یقینا با توسعه الکترونیکی بازار این مدت می تواند حتی به چند ساعت تقلیل یابد.


بازده بالاتر از منابع پربازده شناخته شده در بازارهای مشابه، با در نظر گرفت ریسک بهینه
ظرفیت های باز موجود،
به نحوی که علیرغم تمام رشدهای این بازار همچنان ظرفیتهای رشد فوق العاده بکر و دست نخورده ای وجود دارد، که سیاستهای خصوصی سازی دولت نیز به عنوان یکی از اهداف کلان اقتصادی در واقع تقویت کننده این موضوع است.

مزایای ورود به بورس برای شرکتها
در این بین سوالی مطرح می شود و آن این است که واقعا، چرا شرکتها برای حضور در این بازار از خود علاقه نشان می دهند.
استفاده از معافیت های مالیاتی
شرکت هایی که در بورس مورد پذیرش قرار می گیرند مادامیکه از لیست سازمان بورس و اوراق بهادار خارج نگردیده باشند، می توانند نسبت به نرخ مقطوع مالیات حداقل از 10% معافیت مالیاتی بهره مند شوند.

امکان افزایش سرمایه به صورت ساده
در بورس به جهت تمرکز سرمایه که با هدف مشارکت در حقوق شرکتهای مورد پذیرش صورت گرفته و تشکیل یک بازار هدفمند را داده است، امکان افزایش سرمایه بسیار ساده تر از حالتی است که شرکتها در خارج از بورس به این امر اقدام می ورزند. چرا که مجبور خواهند بود تا برای افزایش سرمایه به دنبال شرکای جدید، که بعضا با چانه زنی نیز همراه است و منجر به افزایش هزینه های مرتبط با توسعه را فراهم خواهد گردانید مواجه گردند.

انتشار اوراق قرضه
بر اساس قانون تجارت که به شرکت های سهامی عام این اجازه داده شده است و طبعا حضور در یک بازار متمرکز این امر را به نحو چشمگیری تسهیل خواهد نمود.

به روز رسانی ارزش واقعی شرکت
این موضوع می توند انعکاس دهنده نگرش یک بازار مشخص نسبت به آتیه شرکت مورد بررسی باشد و کاملا واضح خواهد بود که این امر توانایی ارایه خط مشی مدیریتی به مجموعه مدیران شرکتهای بورسی را در راهبرد اهداف خود فراهم خواهد ساخت.

کسب وجهه و اعتبار
ورود به بورس و عبور از فیلترهای نظارتی وکنترلی آن بعضا موجب کسب وجهه و اعتبار برای شرکتهای پذیرفته شده را فراهم ساخته که این امر می تواند موجبات یک سری منافع نادیده ای برای این شرکتها فراهم آورد.

سهم چیست؟
مطابق ماده 24 قانون تجارت سهم قسمتی از سرمایه شرکت سهامی که مشخص کننده میزان مشارکت و تعهدات، منافع صاحب آن در شرکت سهامی می باشد.
سرمایه هر شرکت سهامی، به قسمتهای مساوی تقسیم می شود که به هر یک از این قسمت ها، یک سهم گفته می شود. معمولا قیمت اسمی سهام در ایران 1000 ریال است. هر فرد پس از خرید سهام مالک جزئی از دارایی شرکت می شود.

انواع سهام
سهام عادی
سهام ممتاز
سهام عادی
سهام عادی، سهامی است که شرکت ها عرضه می کنند و سهامداران به نسبت سهام خود، مالک شرکت می شوند. به عبارت دیگر سهام عادی، مبین میزان مشارکت، تعهدات و منافع دارنده آن در یک شرکت سهامی است.
سهام ممتاز
این نوع از سهام از نظر دریافت سود سهام و دریافت هرگونه وجهی در زمان انحلال شرکت یا توزیع دارایی ها نسبت به سهام عادی برتری دارد. برای نمونه هنگام توزیع سود سهام، ابتدا سهام ممتاز سود خود را دریافت می کنند.

مزایای صدور سهام عادی
الزامی جهت پرداخت سود سهام وجود ندارد.
تاریخ خاصی برای پرداخت سود سهام تعیین نمی شود.
انتشار سهام عادی وضعیت اعتباری شرکت را بهبود می بخشد.

معایب تأمین مالی از طریق انتشار سهام عادی
درصد مالکیت سهامداران نسبت به کل سهام منتشره شرکت با انتشار سهام عادی کاهش می یابد و در صورتی که سهام جدید توسط سهامداران جدید تصاحب شود، می تواند کنترل را از دست صاحبان سهام خارج نماید.
میزان سود و عایدی هر سهم بین تعداد سهام بیشتری توزیع خواهد شد.

مزایای انتشار سهام ممتاز
سهامداران ممتاز فقط سود تضمين شده را دريافت مي كنند و در سود اضافي شركت سهيم نخواهند بود. (به استثناي سهام ممتاز با مشاركت)
سهام ممتاز معمولا فاقد حق رأي مي باشد، لذا انتشار سهام ممتاز موجب رقيق شدن علايق مالکيتي سهامداران عادي نخواهد شد.
همچنين در مقايسه با تأمين مالي از طريق بدهي، سود سهام ممتاز مي تواند پرداخت نشود، در صورتيکه بهره بدهي حتمأ پرداخت مي شود.
به طور كلي انتشار سهام ممتاز در بينابين استقراض و سهام عادي قرار دارد زيرا شركت مي تواند سود سهام ممتاز را به تأخير بيندازد. سهامداران ممتاز حق رأي و كنترل امور شركت را ندارند. سهام ممتاز تاريخ سررسيد ندارد.


معایب انتشار سهام ممتاز
سهام ممتاز معمولا داراي هزينه سرمايه بالاتري نسبت به بدهي ها مي باشد.
سود سهام ممتاز موجب كاهش ماليات نمي شود.

 

جهت خرید فایل تماس بگیرید 
09375520909 - شبستری
shabestari716@gmail.com

 



:: موضوعات مرتبط: پاورپوینت های رشته مدیریت
:: برچسب‌ها: پاورپوینت رشته مدیریت, پاورپوینت بازار پول وسرمایه, بازار پول, بازار سرمایه
تاریخ :  شنبه بیستم خرداد ۱۳۹۶
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری

پاورپوینت فصل 15 تصمیم گیری کتاب رفتار سازمانی مورهد و گریفین ترجمه دکتر الوانی و معمارزاده  

 

رفتار سازمانی
تصمیم گیری:
3 ویژگی تصمیم گیری:
تصمیمات برنامه ریزی شده / تصمیمات برنامه ریزی نشده :
الگوی فرآیند تصمیم گیری :
الگوی عقلائی :
الگوی رفتاری :
الگوی عملی :
الگوی تعارض :
اصرار بر تعهد :
تصمیم گیری فردی در مقابل تصمیم گیری گروهی :
عوامل اصلی تصمیم گیری گروهی :
قطبی شدن گروه :
تفکر گروهی:
3 شرط تفکر گروهی:
8 نشانه گروه های با تفکر گروهی :
شکست ناپذیری / عقلانی بودن :
رعایت اصول اخلاقی / کلیشه سازی :
فشار همکاران / خودسانسوری :
اتفاق آراء / محافظان فکری :
نارسایی های تصمیم گیری :
توصیه های جلوگیری از تفکر گروهی :
توصیه های جلوگیری از تفکر گروهی :
مشارکت در تصمیم گیری :

فنون حل مشکل گروهی:
طوفان مغزی :
فن گروه اسمی :
مزایا و معایب فن گروه اسمی :
فن دلفی:
مزایا و معایب فن دلفی:
مذاکره :
خصوصیات مذاکره:
رویکردهای مذاکره:

 

جهت خرید فایل تماس بگیرید 
09375520909 - شبستری
shabestari716@gmail.com



:: موضوعات مرتبط: پاورپوینت های رشته مدیریت
:: برچسب‌ها: پاورپوینت رشته مدیریت, پاورپوینت رفتار سازمانی مورهد و گریفین, پاورپوینت تصمیم گیری, الگوهای فرآیند تصمیم گیری
تاریخ :  شنبه بیستم خرداد ۱۳۹۶
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری

پاورپوینت بانکداری الکترونیک

تعریف بانکداری الکترونیک از دیدگاه مولر:
برای ارائه خدمات بانکی به مشتریان مولر (2008)، بانکداری الکترونیک را استفاده از بانک ها از ینترنت برای ارائه خدمات بانکی برای مشتریان و استفاده مشتریان از اینترنت برای سازماندهی، کنترل و انجام تراکنش بر روی حساب های بانکی خود تعریف می کند.


مهمترین کانال های بانکداری الکترونیک :
رایانه شخصی
کیوسک
شبکه های مدیریت یافته
تلفن ثابت و همراه
دستگاه های خودپرداز
پایانه های فروش


تاریخچه :
پول الکترونیک برای نخستین بار در سال 1918 توسط بانک های فدرال رزور در کشور آمریکا مورد استفاده قرار گرفت.
در حالیکه در ایران در سال 1382 استفاده از پول الکترونیک عمومی گردید.


نحوه کار بانک های رزرو :
این بانک ها، پرداخت و انتقال وجود را با استفاده از تلگراف در ردستور کار خود قرار دادند. این بانک های بعد ها با توسعه مؤسسات تهاتری خودکار در سال 1972 استفاده گسترده از پول الکترونیک را فراهم کرد.


تاریخچه اولین خودپرداز :
اولین تجربه ساخت دستگاه خودپرداز به سال 1939 بر می گردد.
مخترعین اولیه دستگاه خودپرداز: لاتر، جرج و سیمجیان
ولی این دستگاه بانک ما و سازمان ما قرار نگرفت.
مخترعین بعدی دستگاه خودپرداز: دان وتزل، تام بارتز، جرج چستین در سال 1968 .


بانکداری آنلاین خانگی :
عبارت است از استفاده از کامپیوتر و شبکه ی اینترنت در خانه برای استفاده از خدمات بانکی. برای اولین بار در نیویورک و بعدها کشورهایی چون انگلیس و فرانسه.


خدمات بانکداری الکترونیک :
اطلاع رسانی: ابتدایی ترین سطح خدمات بانکداری الکترونیک است.
تعاملی : این سطح از خدمات بانکداری الکترونیک امکان انجام مبالدات بین سیستم بانکی و مشتری را فراهم می آورد.
تراکنشی: در این سطح مشتری قادر است با استفاده از یم سیستم امنیتی کنترل شده فعالیت هایی از قبیل صدور چک، انتقال وجه و افتتاح حساب را انجام دهد.

مزایای بانکداری الکترونیک :
از دیدگاه مشتری

از دیدگاه بانک


مزیت بانکداری الکترونیک از دیدگاه مشتری:
صرفه جویی در زمان
صرفه جویی در هزینه
امکان دستیابی به بانک بدون حضور فیزیکی


مزیت بانکداری الکترونیک از دیدگاه بانک:
کاهش هزینه های ثابت
رقابت با دیگر بانک ها
جذب مشتریان
کاهش هزینه پردازش معاملات
جلوگیری از کاهش نقدینگی بانک


امنیت دستگاه های خودپرداز :
کارهایی که امنیت دستگاه های خودپرداز را به خطر می اندازد:
نفوذ و سرقت
حملات فیزیکی مخرب
کلاهبرداری
حملات رایانه ای و نرم افزاری


امنیت کارت بانکی :
برای افزایش کارت های بانکی چه باید کرد:
از افشای رمز کارت خود خودداری کنیم
تغییر رمز کارت بانکی «هر 10 روز یکبار رمز کارت خود را عوض کنیم»
استفاده از اثر انگشت هنگام استفاده از کارت بانکی به جای رمز


منابع:
ماهنامه ترویجی سبزینه شماره هشتم
دوماهنامه مدیریت، ش. 159. سیر تکنولوژی در بانکداری. قلی پور سلیمانی، علی، ایمانی، سهیلا. (مهر و آبان 1389): 22 تا 25
ماهنامه عصر فناوری. انواع روش های پرداخت در بانکداری الکترونیک. مقدسی، علیرضا، اطلاعات، ش. 58 (مهر 1389): 71 تا 75
بانکداری، پرداخت الکترونیک، سیر تکاملی و روش های رایج ، مجیدی پور، معصومه، ستاره، فرید. الکترونیک، ش. 30 (بهمن و اسفند 1390) : 37 تا 41
بر اساس مطالعات خود.

 

جهت خرید فایل تماس بگیرید 
09375520909 - شبستری
shabestari716@gmail.com



:: موضوعات مرتبط: مقالات فارسی، پاورپوینت های رشته مدیریت
:: برچسب‌ها: پاورپوینت رشته مدیریت, پاورپوینت بانکداری الکترونیک, پاورپوینت بانکداری آنلاین خانگی, خدمان بانکداری الکترونیک
تاریخ :  شنبه بیستم خرداد ۱۳۹۶
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری

پاورپوینت فصل ششم آموزش و توسعه کتاب روانشناسی صنعتی و سازمانی 

روانشناسی صنعتی و سازمانی

قلمرو آموزش سازمانی:
آموزش، تجارت بزرگی است.

«ماهیت کار این روزها تغییر کرده است»
نمی توان روی این حساب باز کرد که به کارکنان چیزی یاد داده شود و تا زمانی که آن فرد بازنشسته شود از آن استفاده کند.
یک نمونه طرح آموزشی:
یک مثال قدیمی از طرح آموزش سازمانی که سطح بالایی داشته باشد، مثال شرکت وسترن الکتریک است که درآن، دانشکده ای با عنوان مرکز آموزش شرکت تأسیس شد که در مورد امور مدیریت و مهندسی آموزش هایی را ارائه می داد.
آموزش کارکنان ناتوان:
برای بر حذر داشتن کارکنان از برخوردهای کلیشه ای و نیز برای این که کارکنان به مسائل افراد ناتوان آشنا شوند، این آموزش ها نه تنها به افراد ناتوان ارائه می شوند، بلکه به کارکنانی که قرار است با این افراد کار کنند، هم ارائه می شود.
آموزش و فعالیت های استخدام عادلانه:
طرح های آموزش سازمانی می توانند اثری متفاوت بر گروه های در اقلیت داشته باشند. عملکرد در یک طرح آموزشی، اغلب به عنوان مبنایی برای تصمیم های حرفه ای درباره ارتقاء انتقال یا اخراج استفاده می شود – هر فنی که منجر به تصمیم های پرسنلی می شود دارای پتانسیل تبعیض علیه اقلیت های قومی، زنان، افراد سالمند و افراد ناتوان است. پس، طرح های آموزشی باید با رهنمودهای فرصت استخدامی برابر سازگار باشند و باید به طور آشکار با عملکرد شغلی مرتبط باشند، پیش از آن که نتایج آن ها را بتوان در تصمیم های حرفه ای اعمال کرد.
اهداف طرح های آموزش سازمانی:
نخستین گام در برقراری طرح های آموزشی رسمی، تعیین دقیق اهداف است. اهداف باید از لحاظ معیار رفتاری خاص، فعالیت ها یا عملیاتی که افراد باید در شغل انجام دهند و طریقه انجام آن و نیز انجام آن به گونه ای که منجر به حداکثر کردن کارایی شغل می شود، بیان شوند.
نیاز سنجی:
اهداف برنامه آموزشی باید از نیازهای سازمانی و کارکنان ناشی شده باشد. باید برای تعیین اهداف فردی و سازمانی و این که چگونه طرح آموزشی می تواند در دستیابی به آن ها یاری برساند، نیازسنجی انجام شود. این گونه ارزیابی ها برای تصمیم گیری در مورد اجزای شغلی خاص و مهارت های مورد نیاز برای انجام آن مورد استفاده قرار می گیرند.
تجزیه و تحلیل سازمانی:
تجزیه و تحلیل یک فرد به منظور تعیین این است که کدام کارکنان به آموزش مجدد نیازمندند و چه نوع آموزشی نیاز است. این ارزیابی ها را می توان از طریق روش تجزیه و تحلیل شغل، فن حوادث مهم، فنون ارزیابی عملکرد و خودارزیابی انجام داد.
تجزیه و تحلیل شغل:
این کار یک فهرست مفصل از خصوصیات مورد نیاز برای انجام موفقیت آمیز شغل و توالی فعالیت های مورد نیاز را فراهم می آورد.
فن حوادث مهم:
فن حوادث مهم بر حوادث شغلی مطلوب و نامطلوب متمرکز است و اطلاعاتی را در مورد چگونگی تجهیز کارکنان برای رسیدگی به حوادث مهم کاری فراهم می آورد. تجزیه و تحلیل حوادث مهم می تواند به مدیر آموزش هشدار دهد که در چه حوزه هایی آموزش یا دستور العمل بیشتری نیاز است.
ارزیابی عملکرد/ خودارزیابی:
این ارزیابی ها می توانند ضعف های کارکنان را مستند کنند و پیشنهاداتی را برای آموزش مجدد به منظور اصلاح نقص هایی خاص ارائه کنند.
کارمندگزینی برای آموزش سازمانی:

کیفیت یک استاد می تواند اثری بسیار زیاد بر عملکرد شما به عنوان دانشجو داشته باشد.
محیط قبل از آموزش:
تعدادی از خصوصیات روانشناختی می توانند نظر مساعد کارکنان به یادگیری از طریق طرح های آموزشی و نیز میزان و نوع مفادی را که می توانند، یاد بگیرند تحت تأثیر قرار دهند. این صفات شامل تفاوت های فردی در توانایی ها، انتظارات پیش از آموزش، انگیزش، درگیری شغلی، مرکز کنترل و خود تأثیری است.
تفاوت های فردی در توانایی:
تفاوت های فردی در توانایی یادگیری را می توان از طریق آزمون های توانایی شناختی، داده های زندگی نامه ای، عملکرد در تجربه آغازین آموزشی پیش بینی کرد.
انتظارات پیش از آزمون:
وقتی که طرح آموزشی نتواند انتظارات کارآموزی را برآورده سازد، به احتمال زیاد کارآموزی طرح آموزشی را به پایان نرسانند. کارآموزانی که انتظارات آن ها برآورده نشده است، ولی طرح آموزشی را به اتمام رسانیده اند، به احتمال زیاد از شغل ناراضی هستند و حس تعهد کمتری به سازمان و نرخ بالایی از جا به جایی شغلی را دارند، بر عکس.
انگیزه:
انگیزه یا تمایل به یادگیری برای موفقیت کارکنان در طرح آموزشی حیاتی است، صرف نظر از توانایی کارآموزان، یادگیری صورت نخواهد گرفت، مگر این که واقعاً بخواهند که یاد بگیرند.
درگیری شغلی:
کارآموزانی که درگیری شغلی بیشتری نشان می دهند – کسانی که حس ابراز هویت خودشان به طور تنگاتنگی با کارشان مرتبط است – نسبت به کسانی که کمتر درگیر هستند، انگیزه بالاتری برای یادگیری نشان می دهند.
مرکز کنترل:
خود کارآمدی:
خود کارآمدی باور به ظرفیت فرد برای انجام یک وظیفه است.
افراد چگونه یاد می گیرند؛ مسائل روانشناختی:
تمرین فعال.
تمرین مفصل و توزیع شده (فاصله دار).
یادگیری کلی و بخشی.
انتقال آموزش.
تمرین فعال:
تمرین مفصل و توزیع شده (فاصله دار):
بعضی از وظایف را وقتی که برنامه اجرایی طرح آموزش شامل یک یا تعداد نسبتاً کمی جلسات تمرین بلندمدت می شود، راحت تر می توان یاد گرفت (تمرین مفصل).
یادگیری بعضی دیگر از وظایف نیازمند تعداد زیادی از جلسات تمرینی کوتاه مدت است (تمرین توزیع شده یا فاصله دار).
یادگیری کلی و بخشی:
مفهوم یادگیری کلی و بخشی به اندازه نسبی واحدهای موضوع آموزشی که قرار است یاد گرفته شود، اشاره دارد.
انتقال آموزش:
طرح آموزشی باید اطمینان حاصل کند که در آینده یک انتقال آموزشی به شغل انجام خواهد داد – یعنی مهارت های آموخته شده در طول دروه آموزشی به کار انتقال یابد.
بازخور یا علم به نتایج:
افراد وقتی می توانند بهتر یاد بگیرند که نظری شفاف از چگونگی عملکردشان به آن ها داده شود. بازخور سطح پیشرفت کارآموزان را به آن ها نشان می دهد.
تقویت:
هر چه پاداش های تبعیت از یک رفتار بیشتر باشد، آن رفتار را می توان آسان تر و سریع تر آموخت.
پول
تشخیص اجتماعی
بازخور مثبت
انواع طرح های آموزشی:
آموزش حین کار
آموزش در فضای شبیه سازی شده (آموزش در سرسرا)
شاگردی
آموزش به کمک رایانه
آموزش مبتنی بر شبکه
آموزش حین کار:
تحت راهنمایی های یک متصدی با تجربه، سرپرست، یا مدرس آموزش دیده، یا دنباله روی از دستورالعمل های روی یک آی پد یا ابزاری مشابه، کارآموزان هم زمان با کارکردن یاد هم می گیرند.
مزایا و معایب:
صرفه جویی اقتصادی
انتقال مثبت آموزش
انگیزه بالا
تمرین فعال
بازخور
آموزش در فضای شبیه سازی شده (آموزش در سرسرا):
مزایا و معایب:
از آنجا که هدف اصلی طرح آموزشی در فضای شبیه سازی شده آموزش است، هیچ فشاری به منظور حفظ سطحی خاص از بهره وری نیست.
شاگردی:
شاگردی مشمول تدارک پیشینه زیاد در آن پیشه است و نیز تجربه کاری واقعی تحت راهنمایی متخصصان را طلب می کند. از میان مشاغل مختلف، این طرح های آموزشی بیشتر برای لوله کش ها، نجارها، برقکارها، نقاش ها و ماشین های خودکار مورد استفاده قرار می گرند.
آموزش به کمک رایانه (آموزش مبتنی بر رایانه؛CAI):
در روش آموزش به کمک رایانه، طرح آموزشی که معمولاً روی یک لوح فشرده قرار دارد، به عنوان مدرس استفاده می شود.
آموزش مبتنی بر شبکه:
آموزش مبتنی بر شبکه، اینترنت و اینترانت را در بر می گیرد. این فن، نوعی یادگیری از راه دور است که با ارائه برنامه هایی که به طور دقیقه ای بهنگام می شوند، برنامه های آموزش سنتی را متحول کرده است.
تعدیل رفتار:
طرح تقویت مثبت برای پاداش دهی به کارکنان بابت ابراز رفتارهای مطلوب، همچون کاهش خطاها یا کاهش زمان تولید هر واحد ارائه شد. تنبیه یا توبیخ رسمی مورد استفاده قرار نمی گیرد؛ چون اگر چه آن ها می توانند به طور موقت، رفتار نامطلوب را حذف کنند، ولی در افراد اضطراب، خصومت و عصبانیت ایجاد می کنند. فراهم آوردن تقویت مثبت در بهبود بهره وری و رفتار اثربخش تر است.
گردش شغل:
این فن کارآموزان را در معرض مشاغل و بخش های سازمانی مختلف قرار می دهد تا آن ها را با تمامی ابعاد سازمان آشنا سازند.
مطالعات موردی:
در این روش، یک مسئله پیچیده، یا مورد، از نوع مسائل روزانه مدیران و مجریان، قبل از تشکیل جلسه عمومی به کارآموزان ارائه می شود. از کارآموزان انتظار می رود تا خودشان اطلاعاتی به دست آورند و موضوعات مرتبط بیشتری را پیدا کنند.
بازی های تجاری:
در بازی های تجاری تلاش می شود تا یک وضعیت سازمانی پیچیده شبیه سازی شود. این بازی ها به قصد توسعه مهارت های حل مسئله و تصمیم گیری ایجاد شده اند و تمرین هایی را فراهم می آورند که در صورت اشتباه کارآموز مدیریت، برای سازمان پر هزینه و نگران کننده نباشد.
آموزش از طریق سبد فعالیت ها:
این فن علاوه بر گزینش کارکنان برای آموزش مدیران آینده هم مورد استفاده قرار می گیرد. به هر کارآموز مجموعه ای از نامه ها، یادداشت ها، شکایات مشتریان، درخواست های کارکنان و سایر مواردی که مدیران واقعاً در حین کار به آن ها رسیدگی می کنند، ارائه می شود. کارآموزان باید در مدت زمانی مشخص، فعالیت ها را انجام دهند. بعد از انجام وظایف، کارآموزان با آموزش دهنده ملاقات می کنند تا در مورد تصمیم هایی بحث کنند و از نتایج بازخور بگیرند.
بازی نقش:
در روش بازی نقش، کارآموزان مدیریت وانمود می کنند که نقش خاصی را با نشان دادن رفتارهای مناسب بازی می کنند؛ رفتارهایی که آن ها اعتقاد دارند در وضعیت ارائه شده مناسب است.
مدل سازی رفتار:
روش مدل سازی رفتار در آموزش مدیریت شامل درخواست از کارآموزان برای تقلید یا مدل سازی رفتارشان بر حسب مثال هایی از عملکرد شغلی استثنایی است. این روش در آموزش مهارت های رهبری و متقابل شخصی شهرت دارد.

مربی گری اجرایی:
روش دیگر برای آموزش مدیران، جلسات یک به یک است که در آن ها یک مربی با یک مدیر کار می کند تا جنبه ای خاص از عملکرد شغلی مدیر را بهبود دهد.
مربی گری اجرایی برای حل مسائل فردی طراحی شده است. متداول ترین استفاده از مربی گری اجرایی در مواردی است که در ارزیابی بازخور 360 درجه، نمره ضعیف حاصل آید.
آموزش تنوع:
کارفرمایان برای کمک کردن به کارکنانشان به منظور ارتقاء کیفی با این نوع تنوع فزاینده نیروی کار، طرح های آموزش تنوع را برقرار می کنند تا به افراد بیاموزند که با پیش داوری های شخصی که منجر به رفتارهای تبعیض آمیز می شود، مقابله کنند.
برنامه ریزی و توسعه زندگی حرفه ای:
یکی از نیروهایی که تغییر را در فضای کار امروز الزامی می کند، از بین رفتن ایده حرف مادام العمر با یک کارفرما است. به طور فزاینده ای، کارکنان می توانند و یا مجبورند تغییرات متعدد در حرفه را در طول زندگی کاری خود انتخاب کنند، و به طور مستمر مهارت های خود را افزایش و ارتقاء دهند. این ضرورت برای یادگیری مادام العمر، اهمیت برنامه ریزی و توسعه زندگی حرفه ای را افزایش می دهد.
خود مدیریتی زندگی حرفه ای:
اصطلاح خود مدیریتی زندگی حرفه ای به میزانی اشاره دارد که یک شخص به طور منظم و یکنواخت از طریق حل مسائل و تصمیم گیری ها، اطلاعات را جمع آوری می کند و برنامه های زندگی حرفه ای خودش را تدوین یا مورد بازنگری قرار می دهد.
برنامه 3 مرحله ای خود مدیریتی:
ارزیابی نگرش ها، ارزش ها، برنامه ها و اهداف زندگی حرفه ای.
تحلیل این که چگونه این اهداف توسط شغل کنونی برآورده می شوند، یا نمی شوند.
بحث در مورد راهبردهای زندگی حرفه ای برای خلق فرصت هایی برای برآورده ساختن برنامه ها و اهداف؛ چه در زمان اشتغال و چه زمان بیکاری.
ارزیابی طرح های آموزشی سازمان:
تغییرات در پیامد های شناختی؛ مثل مقدار اطلاعات یادگرفته شده.
تغییرات در پیامدهای مبتنی بر مهارت؛ مثل بهبود در کیفیت و کمیت تولیدات.
تغییرات در پیامدهای اثرگذار؛ مثل نگرش های مثبت و انگیزه بالاتر.
چالش های مسائل همراه با آموزش سازمانی:
شناسایی توانایی های لازم برای انجام مشاغل با پیچیدگی فزاینده.
فراهم آوردن فرصت های شغلی برای کارکنان بی مهارت.
کمک به سرپرستان در مدیریت فضاهای کاری متنوع از نظر قومی.
حفظ کارکنان جابه جا شده به خاطر اقتصاد متغیر، نیروهای سیاسی و فناوری.
کمک به سازمان ها برای ماندن در حالت رقابتی در بازارهای بین المللی.
جان بنانو؛ مدیر اجرایی مرکز آموزش دانشگاه بوستون:
«شما مجبور هستید تا در رشته تان الگویی از یک آموزش مادام العمر را اتخاذ کنید، تمام آنچه که شما امروز یاد می گیرید تا یک یا دو سال آینده منسوخ خواهند شد».

 

جهت خرید فایل تماس بگیرید 
09375520909 - شبستری
shabestari716@gmail.com

 



:: موضوعات مرتبط: پاورپوینت های رشته مدیریت
:: برچسب‌ها: پاورپوینت رشته مدیریت, آموزش و توسعه روانشناسی صنعتی و سازمانی, تجزیه و تحلیل شغل, فن حوادث مهم
تاریخ :  شنبه بیستم خرداد ۱۳۹۶
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری

بازاریابی :
بازاریابی به عنوان فرایندی مدیریتی - اجتماعی تعریف می‌شود که بوسیله آن افراد و گروه‌ها از طریق تولید و مبادله کالا با یکدیگر، به امر تأمین نیازها و خواسته‌های خود اقدام می‌کنند. برای روشن شدن این تعریف باید بدواً اصطلاحات مهم نیاز، خواسته، تقاضا، کالا، مبادله، معامله و بازار را بررسی کرد.

مفاهیم بازاریابی :
نیاز ها: احساس محرومیت همان نیاز است. مانند نیازهای فیزیکی (غذا و پوشاک) و یا نیاز اجتماعی (احساس تعلق)
خواسته: زمانی که نیاز انسان تحت تاثیر فرهنگ و شخصیت انفرادی به خود بگیرد. برای مثال نیاز می تواند گرسنگی باشد و خواسته میتواند لوبیا در کشور های آسیایی و یا گوشت در کشورهای اروپایی باشد.
تقاضا: خواسته‌ها وقتي با قدرت خريد همراه شوند تبديل به تقاضا مي‌گردند. مثال: تقاضا براي خريد وسايل ورزشي در كشور از وسایلی استفاده می کنیم که براحتی بتوانیم آن را خریداری کنیم.
کالا: هر چيزي كه بتوان براي جلب توجه، به دست آوردن، استفاده و يا مصرف در بازار عرضه كرد و توانايي تأمين يك خواسته يا نياز را داشته باشد، كالا تلقي مي‌شود.
مبادله: دريافت چيزي مطلوب از كسي ديگر، در مقابل ارايه مابه‌ازايي به او.
معمله: داد و ستد بين طرفين كه مستلزم وجود حداقل دو كالاي با ارزش، شرايطي كه بر سر آن توافق مي‌شود و زمان و مكان توافق است.


مدیریت بازاریابی :
تجزيه و تحليل، برنامه‌ريزي، اجرا و كنترل برنامه‌هايي است كه به قصد ايجاد، برقراري و حفظ مبادلات نافع با خريداران هدف براي رسيدن به اهداف سازماني طراحي مي‌شوند.                          
وظيفه مديريت بازاريابي نه فقط جستجو براي تقاضا و افزايش آن است بلكه تغيير و حتي كاهش آن نيز بر عهده اوست، بنابراين براي نيل به اهداف شركت، مديريت بازاريابي مي‌كوشد به طريقي كه مي‌تواند، سطح، زمان‌بندي وماهيت تقاضا را تحت تأثير قرار دهد. به عبارت ساده‌تر، مديريت بازاريابي، همان مديريت تقاضا است.


بازاریابی ورزشی:
بازاریابی ورزشی دربرگیرنده تمام فعالیت‌هائی است که برای ارضاء نیازها و خواسته‌های تماشاچیان ورزشی طراحی شده‌اند.


بازاریابی از طریق ورزش:
 بازاریابی ورزشی، هنگامی روی می‌دهد که سازمانی ورزشی درصدد ترویج محصولات و خدماتش باشد، مثل یک باشگاه فوتبال که برای فروش بلیت مسابقه مربوط به تیمش در روزنامه آگهی می‌دهد.
اما بازاریابی از طریق ورزش، زمانی است که سازمانی غیرورزشی، درصدد بهره‌گیری از ورزش، به‌عنوان ابزار فروش محصولاتش باشد، مثل یک شرکت تولیدکننده نوشابه که نام تجاری محصولاتش را طی یک رویداد ورزشی تبلیغ می‌کند.


فلسفه های بازاریابی :
فلسفه مديريت بازاريابي با پنج مفهوم هدايت مي‌شود:
1. مفهوم توليد
2. مفهوم كالا
3. مفهوم فروش
4. مفهوم بازاريابي


اهمیت بازاریابی ورزشی:
بازاریابی امیال و نیازهای پاسخ داده نشده را شناسایی می‌کند. همچنین ضمن تعریف و تخمین اندازه یک بازار تعریف شده، میزان سودآوری آن را نیز اندازه‌گیری می‌کند.
به عبارت دیگر بازاریابی، بخش‌هایی از بازار را به عنوان مناسب‌ترین بخش بازار برای شرکت شناسایی و مشخص می‌کند که شرکت نیز توانایی و امکان عرضه خدمات به آنها را دارد و همچنین مناسبترین محصولات و خدمات مورد نیاز آن بخش را طراحی و معرفی می‌کند.


مدل های بازاریابی ورزشی:
محصول: به مجموعه خدمات وتولیداتی که شرکت ها در اختیار مردم قرار می دهند.
قیمت: مدیریت هزینه تمام شده برای مشتری با قدرت خرید متناسب و سوداوری شرکتها.
ترویج: به مجموعه فعالیتها برای شناساندن خدمات و تولیدات و حضور فعال در بازار را ترویج گویند.
محل: به مکان عرضه خدمات و تولیدات با رعایت رضایت مندی برای مشتری و مصرف کننده.


طرح بازاریابی ورزشی:
شرح محصولات يا خدمات با جزئيات
بودجه بازاريابي با احتساب هزينه‌هاي تبليغات و سياست‌هاي تخفيف فروش
شرح جايگاه كسب و كار شامل مزايا و معايب بازاريابي شركت و اطلاعات رقبا
سياست قيمت‌گذاري
بخش‌بندي بازار


تحقیقات بازاریابی ورزشی:
•تعريف مسئله
•تعيين وتنظيم فرضيه ها
•طراحي تحقيق
•جمع آوري اطلاعات لازم
•تجزيه وتحليل وتفسيرو عرضه یافته ها

 



:: موضوعات مرتبط: مقالات فارسی
:: برچسب‌ها: بازاریابی و ورزش, بازاریابی ورزشی, بازاریابی از طریق ورزش
تاریخ :  شنبه بیستم خرداد ۱۳۹۶
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری

Match your innovation strategy to your innovation ecosystem.
Abstract
High-definition televisions should, by now, be a huge success. Philips, Sony, and Thompson invested billions of dollars to develop TV sets with astonishing picture quality. From a technology perspective, they've succeeded: Console manufacturers have been ready for the mass market since the early 1990s. Yet the category has been an unmitigated failure, not because of deficiencies, but because critical complements such as studio production equipment were not developed or adopted in time. Under-performing complements have left console producers in the position of offering a Ferrari in a world without gasoline or highways--an admirable engineering feat, but not one that creates value for customers. The HDTV story exemplifies the promise and peril of innovation ecosystems--the collaborative arrangements through which firms combine their individual offers into a coherent, customer-facing solution. When they work, innovation ecosystems allow companies to create value that no one firm could have created alone. The benefits of these systems are real. But for many organizations the attempt at ecosystem innovation has been a costly failure. This is because, along with new opportunities, innovation ecosystems also present a new set of risks that can brutally derail a firm's best efforts. Innovation ecosystems are characterized by three fundamental types of risk: initiative risks--the familiar uncertainties of managing a project; interdependence risks--the uncertainties of coordinating with complementary innovators; and integration risks--the uncertainties presented by the adoption process across the value chain. Firms that assess ecosystem risks holistically and systematically will be able to establish more realistic expectations, develop a more refined set of environmental contingencies, and arrive at a more robust innovation strategy. Collectively, these actions will lead to more effective implementation and more profitable innovation.

 

مطابقت استراتژی نوآوری خود با اکوسیستم (زیست بوم) نوآوری خود

چکیده
خلاقانه ترین دستیابی به موفقیت در انزوا نیست. آنها برای جذب مشتریان به نوآوری مکمل نیاز دارند. تلویزیون های با کیفیت بالا را در نظر بگیرید. مجموعه تلویزیون های HD با کیفیت بالا در اوایل 1990 آماده ورود به بازار انبوه بودند. اما عناصر حمایتی حساس تکنولوژی های فشرده سازی سیگنالی و پخش استاندارد نبودند. نتیجه؟ در حالی که تولید کنندگان تلویزیون های HD منتظر دستیابی به نوآوری مکمل بودند، اشکال و رقبای جدید پدید آمدند. پیشگامان تلویزیون های HD در توسعه اولین مجموعه برای رقابت در جلب توجه مصرف کنندگان بازار شلوغ میلیاردها سرمایه گذاری نمودند.
واضح است، که در یک نوآوری زیست بوم ترکیب پیشنهادهای جدید خود و شرکت های دیگر که یک راه حل منسجم مشتری ایجاد کند با خطر همراه است. در جهت کاهش خطر، نویسنده ران اندر این روش را نشان می دهد: این احتمال که تمام همکاران خود پیشنهادات شان را به موقع ارائه کنند بسنجید. (شرکای بیشتر، خطر بالاتر تاخیر پرهزینه دارد.) در نظر بگیرید به تاخیر انداختن توسعه محصول به شرکت های دیگر اجازه دستیابی به آن را می دهد. اپل این را با به تعویق انداختن ورود آیتونز به بازار خرده فروشی آنلاین موسیقی بدست آورد تا مدیریت حقوق دیجیتال توزیع آنلاین قانونی و سودآور را ایجاد کند. دور زدن خطرات ناشی از ورود به بازارهای بزرگ، ارائه یک محصول ساده تر به بازار کوچکتر است. نشانه محاسبات فوق توسعه پیش بینی یک کامپیوتر دستی به نفع جایگزینی وسیع موفق خود برای تعیین وقت قبلی اندک است.
خطرات زیست محیطی را به صورت صحیح ارزیابی کنید، و انتظارات واقع بینانه تر و برنامه های احتمالی دقیق برای هر پیشنهاد جدید ایجاد کنید. پاداش شما؟ استراتژی های هوشمند و نوآوری سودآور است.

 

جهت خرید فایل تماس بگیرید 
09375520909 - شبستری
shabestari716@gmail.com

 



:: موضوعات مرتبط: مقالات لاتین
:: برچسب‌ها: مقالات لاتین مدیریت, ترجمه مقالات انگلیسی رشته مدیریت, مطابقت استراتژی نوآوری با اکوسیستم, زیست بوم
تاریخ :  شنبه بیستم خرداد ۱۳۹۶
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری

Influences of cross-functional collaboration and knowledge creation on technology commercialization: Evidence from high-tech industries


Abstract
Technology commercialization (TC) contributes to maintaining the competitive advantage of high-tech firms, but although researchers have established that product innovation and new product development are enhanced by cross-functional collaboration and organizational knowledge activities, this may not be the case for TC. Drawing on the knowledge-based view and the influence of cross-functional collaboration, the main goal of this study is to unravel the relationships among cross-functional collaboration, knowledge creation and TC performance in the high-tech industry context. Empirical findings from our survey of 203 marketing and R&D managers and employees in Taiwanese high-tech companies indicate that cross-function collaboration reveals fresh opportunities for creating knowledge and commercializing technologies. Our results also suggest that knowledge creation plays an important role in TC performance by partially mediating the relationship between cross-functional collaboration and TC performance. The contributions of this study provide new insights into industrial marketing literature by proposing a cross-functional collaboration-enabled TC model that takes into account the effect of knowledge creation.

Keywords
Cross-functional collaboration, Technology commercialization, Knowledge creation, Knowledge-based view, High-tech industries.


تاثیرات همکاری بین کارکردی و خلق دانش در تجاری سازی فناوری:
شواهدی از صنایع با فناوری بالا


چکیده
تجاری سازی فناوری (TC) برای حفظ مزیت رقابتی شرکت های با فناوری بالا کمک می کند، اما اگر چه محققان دریافته اند که نوآوری محصول و توسعه محصول جدید با همکاری بین کارکردی و فعالیت های دانش سازمانی افزایش می یابد، این ممکن نیست عاملی برای تجاری سازی فناوری باشد. با ترسیم دیدگاه مبتنی بر دانش و تأثیر همکاری بین کارکردی، هدف اصلی از این مطالعه بررسی روابط میان همکاری بین کارکردی، خلق دانش و عملکرد TC در زمینه صنعت با فناوری بالا می باشد. یافته های تجربی از بررسی های ما از 203 نفر از مدیران و کارکنان بازاریابی و تحقیق و توسعه در شرکت های تایوانی با فناوری بالا نشان می دهد که همکاری بین عملکردی فرصت های تازه ای برای ایجاد دانش و تجاری سازی فناوری آشکار می کند. نتایج ما همچنین نشان می دهد که خلق دانش نقش مهمی در عملکرد TC توسط واسطه گری رابطه همکاری بین کارکردی و عملکرد TC ایفا می کند. این مطالعه با ارائه یک مدل TC همکاری بین کارکردی فعال که بر خلق دانش مؤثر است، بینش جدیدی از ادبیات بازاریابی صنعتی فراهم می کند.

کلید واژه ها: همکاری بین کارکردی، تجاری سازی فناوری، خلق دانش، دیدگاه مبتنی بر دانش، صنایع با فناوری بالا

 

جهت خرید فایل تماس بگیرید 
09375520909 - شبستری
shabestari716@gmail.com

 



:: موضوعات مرتبط: مقالات لاتین
:: برچسب‌ها: مقالات لاتین مدیریت, ترجمه مقالات انگلیسی 2015 رشته مدیریت, تجاری سازمانی فناوری, خلق دانش
تاریخ :  شنبه بیستم خرداد ۱۳۹۶
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری

Improving the Effectiveness of Field Sales Organizations: A European Perspective

Abstract
For companies competing in rapidly changing business environments, the sales force can be an important source for improving organizational effectiveness. The results of a study of 159 field sales managers in 79 Austrian companies point to higher effectiveness in organizations utilizing sales management directing and evaluating activities to a greater sales extent than managers in less effective organizations. Moreover, the effective sales organizations place more emphasis on their sales territory design, and, additionally, their sales forces show significant differences in both personal characteristics and performance dimensions. Salespeople in the more effective sales units display higher levels of intrinsic and extrinsic motivation, sales support orientation, and customer orientation. Both salesperson behavior and outcome performance were rated higher by managers in the organizations with more effective sales units.

بهبود اثربخشی حوزه سازمان های فروش؛
یک چشم انداز اروپایی

چکیده

برای شرکت های رقیب با تغییرات سریع محیط کسب و کار، نیروی فروش می تواند منبع مهمی برای بهبود اثربخشی سازمانی باشد. نتایج مطالعه ای از 159 حوزه مدیران فروش در 79 شرکت اتریشی به اثربخشی بالاتر در سازمان ها با استفاده از هدایت مدیریت فروش و ارزیابی فعالیت های فروش بیشتر مدیران در سازمان های کمتر اثربخش، اشاره دارد. علاوه بر این، سازمان فروش اثربخش تاکید بیشتری بر روی طراحی قلمرو فروش خود دارد، و علاوه بر این، نیروهای فروش آن تفاوت قابل توجهی در هر دو ویژگی های فردی و ابعاد عملکرد نشان می دهد. نیروی فروش در واحد فروش اثربخش تر سطوح بالاتری از انگیزش درونی و بیرونی، حمایت گرایی فروش، و مشتری مداری نمایش می دهند. هر دو رفتار نیروی فروش و عملکرد نتیجه توسط مدیران در سازمان با واحدهای فروش موثرتر بالاتر رتبه بندی می شود.

 

 

جهت خرید فایل تماس بگیرید 
09375520909 - شبستری
shabestari716@gmail.com



:: موضوعات مرتبط: مقالات لاتین
:: برچسب‌ها: مقالات لاتین مدیریت, ترجمه مقالات انگلیسی رشته مدیریت, اثربخشی سازمان های فروش, سازمان فروش
تاریخ :  جمعه نوزدهم خرداد ۱۳۹۶
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری

دانلود پاورپوینت فصل هفتم رهبری کتاب روانشناسی صنعتی وسازمانی

روانشناسی صنعتی و سازمانی

روانشناسی سازمانی :
روانشناسی سازمانی بر جو روانشناختی و اجتماعی کار متمرکز است.
نگرش ها و رفتارهای ما در فضای کار توسط اجتماع سازمانی و خصوصیات روانشناختی اعضای آن تحت تأثیر قرار می گیرد. روانشناسان سازمانی روابط بین این دو مجموعه از عوامل را مطالعه می کنند.
رهبری اثری عمده بر نگرش ها و رفتارهای کاری دارد. روانشناسان سازمانی اثر سبک های مختلف رهبری و خصوصیات و مسئولیت های رهبران را مطالعه می کنند.

 


روانشناسی سازمانی، به طور مستقیم زندگی حرفه ای کاری شما را تحت تأثیر قرار می دهد. این انگیزه ها، سبک رهبری که تحت آن شما بهترین کارکرد را دارید، کیفیت های رهبری که شما ممکن است نشان دهید و ساختار سازمانی را که شما برایش کار می کنید، تحت تأثیر قرار می دهد. این عوامل، کیفیت تجربه کاری شما را تعیین می کند که به نوبه خود، رضایت مندی عمومی شما از زندگیتان را نیز تحت تأثیر قرار می دهد.
رهبری مدرن:
آیا می دانستید که نیمی از شرکت هایی که تازه کار خود را آغاز کرده اند و کارهای پر خطر تجاری را انجام می دهند در همان دو سال نخست ورشکست می شوند؟ آیا می دانستید که تنها یک سوم آن ها تا پنج سال دوام می آورند؟ در اکثر موارد، این شکست های پر هزینه و بزرگ ریشه در یک منبع دارند و آنهم رهبری ضعیف است و آیا شما می دانستید که اعتماد کارکنان به مدیران ارشد تا حدی کاهش پیدا کرده است و تنها یک سوم کارکنان به قضاوت های مجریان سازمانشان اعتماد دارد؟


کیفیت رهبری یک عامل مهم در فضای کار، زندگی حرفه ای هر شاغل و در شکست یا پیروزی سازمان است. پس تعجب برانگیز نیست، که سازمان ها در باره گزینش، توسعه و حمایت مدیران و مجریانشان و در استفاده از توانایی رهبرانشان به بهترین نحو در فضای کار بسیار نگران باشند.

مدیریت علمی:
در نخستین ساله ای قرن 20 فلسفه مدیریت معروف به مدیریت علمی بود؛ رویکردی که توسط فردریک وینسلو تیلور مطرح شد. نگرانی تیلور، یافتن راه هایی برای افزایش بهره وری از طریق به کارگیری کارگران و ماشین هایی بود که می شد آن ها را سریع تر و کاراتر اداره و تصدی کرد.

مدیریت علمی کارگران را صرفاً به عنوان بخشی الحاقی به ماشین هایی در نظری گرفت که آن ها تصدی آن را بر عهده داشتند. هیچ ملاحظه ای به کارکنان به عنوان انسان و افرادی با نیازها و توانایی ها و علایق مختلف نمی شد. کارگران به عنوان افرادی تنبل و دروغگو و احتمالاً کم هوش در نظر گرفته می شدند. این دیدگاه توسط تحقیقاتی که روانشناسان بعدها روی سطح عمومی هوش در جامعه آمریکا انجام دادند، تقویت شد. روانشناسی با نام اچ.اچ.گودارد بیان کرد که افراد با هوش پایین مستلزم سرپرستی باهوش بالاتر هستند. گودارد گفته بود که «کارگران ساده اندکی سطح هوش بالاتر از بچه ها دارند و باید به آن ها گفته شود که چه کاری را انجام دهند و به آن ها نشان داده شود که چگونه کارها را انجام دهند». پس، تنها راه یک سازمان برای افزایش بهره ولری و کارایی، اجبار کارگران به انجام دستورات سرپرستانشان و نیز ملزومات فرآیند تولید است.

روانشناسی به نام رابرت هوگان از دانشگاه توسا گفته است که 7 مدیر از هر 10 مدیر احتمالاً مدیر ناشایست، استثمارگر، سلطه گر، خشمگین و غیر قابل اعتماد است. آن ها تفویض اختیار نمی کنند و مهارت های تصمیم گیری ضعیفی دارند. به طور خلاصه، آن ها رؤسایی بی منطق هستند.
تقریباً 75 درصد از کارکنان آمریکایی باور دارند که بدترین چیز در شغلشان و بزرگ ترین علت استرس، رئیس آنهاست. رایج ترین شکایت کارکنان هم این است که سرپرستان آن ها بی میل هستند، به زیردستان ستم می کنند و به گونه ای با زیردستان برخورد می کنند که گویی آن ها احمق هستند.
رویکرد روابط انسانی به رهبر :
تصور این که افرادی وجود دارند که تحت رویکرد مدیریت علمی کار می کنند، بسیار سخت است. اکثر سازمان های مدرن ارضای نیازهای کارکنان را به عنوان یکی از مسئولیتهای شرکتی مشروع در نظر می گیرند. بدین دیدگاه تغییر یافته، رویکرد روابط انسانی می گویند، که در سال های 1920 و 1930 تحت اثر مطالعات هاثورن مطرح شد، که در آن تمرکز به جای این که روی نیازهای تولیدی باشد، روی کارکنان قرار دارد.

یکی از تغییرات ارائه شده در وضعیت کار در مطالعات هاثورن، سبک رهبری بود، در کارخانه هاثورن، کارگران با سرپرستان خشنی کار می کردند که آن ها به خاطر قطعات گم شده، صحبت کردن و وقفه های کاری سرزنش می شدند. کارگران به عنوان کودکانی تلقی می شدند که نیازمند تحت نظارت قرارگرفتن، داد زدن و تنبیه بودند. در آزمایشات هاثورن، به سرپرستان آموزش داده می شد تا به گونه ای متفاوت رفتار کنند؛ یعنی به کارگران اجازه داده شود تا آن گام از تولید را که مربوط به خودشان بود، خود تنظیم کنند و گروه های اجتماعی را تشکیل دهند. به کارکنان اجازه داده شده بود تا در حین کار با هم صحبت کنند و جویای دیدگاه های همدیگر در باره کار شوند. سرپرستان جدید آن ها انسان تلقی می کردند و آن ها را چرخ دنده هایی که جزء یک ماشین تولید غول پیکرند در نظر نمی گرفتند
رویکرد های نظریه ایکس و نظریه ایگرگ:
رویکردهای مدیریت علمی و روابط انسانی به رفتار رهبری به صورت رسمی توسط داگلاس مک گریگور با عنوان نظریه ایکس و نظریه ایگرک مطرح شد. در نظریه ایکس فرض می شد که افراد ذاتاً تنبل هستند و کار را دوست ندارند و هر وقت که بتوانند از زیر کار فرار می کنند. باید با آن ها به زور رفتارکرد، باید آن ها را تحت نظز داشت و در حین کار باید از آن ها ایراد گرفت، تا به اندازه کافی کار کنند تا بتوانند اهداف سازمان را برآورد کنند. نظریه ایکس فرض می کند که اکثر افراد بلند همت نیستند و از مسئولیت فرار می کنند، و ترجیح می دهند که هدایت و راهنمایی شوند در حقیقت، آن ها تا وقتی که یک رهبر دیکتاتور نداشته باشند، کار نخواهند کرد. نظریه ایکس با مدیریت علمی و حالت سازمانی معروف به بروکراسی قابل مقایسه است.

نظریه ایگرگ بیان می دارد که افراد در کارها در جستجوی رضایت مندی باطنی و کامیابی هستند. برای حصول عملکرد شغلی خوب کنترل و تنبیه ضروری نیست. پس، بر طبق نظریه ایگرگ افراد ساعی و خلاق هستند و در شغل شان در جستجوی مسئولیت و چالش هستند. آن ها وقتی بهترین کارکرد را دارند که زیر نظر رهبری باشند که به آن ها اجازه می دهد در تنظیم اهداف فردی و سازمانی مشارکت کنند و درجهت دستیابی به آن تلاش کنند. نظریه ایگرک با جنبش روابط انسانی در مدیریت و سبک دموکراتیک و مشارکتی سازماندهی سازگار است.
نظریه های رهبری:
روانشناسان سازمانی – صنعتی تشخیص داده اند که رهبری اثربخش وابسته به تعامل سه عامل است: خصوصیات و رفتارهای رهبران، خصوصیات پیروان و ماهیت وضعیتی که در آن رهبری روی می د هد.

نظریه اقتضایی:
در نظریه اقتضایی، که توسط فرد فیدلر مطرح شد، اثربخشی رهبری از تعامل بین خصوصیات شخصی رهبر و جنبه هایی از آن وضعیت تعیین می شود. رهبران اساساً به صورت رابطه مدار و وظیفه مدار طبقه بندی می شوند. نوع رهبری که اثربخش تر خواهد بود، وابسته به میزان کنترل رهبر بر آن وضعیت است.
کنترل، مشروط به سه عامل است: رابطه بین رهبر و پیروان، میزان ساختاریافتگی وظیفه، اختیار رهبر یا جایگاه قدرت. اگر رهبران با پیروان خود آشنا باشند، وظیفه خیلی ساختاریافته یا یکنواخت را هدایت کنند و اگر اختیار یا قدرت برای اجرای انضباط داشته باشند، میزان بالایی از کنتری بر وضعیت را دارا هستند. این وضعیت را می توان به عنوان وضعیت مطلوب در نظر گرفت.


بر طبق نظریه اقتضایی، رهبران وظیفه را در وضعیت هایی که محیط خیلی مطلوب یا خیلی نامطلوب است، اثربخش تر خواهند بود. وقتی که وضعیت در مطلوبیت میانه ای قرار دارد، رهبر رابطه مدار اثربخش تر خواهد بود.
در باره نظریه اقتضایی تحقیق های زیادی انجام شده است، بعضی از آن ها حمایت کننده و تشویق کننده هستند. با این حال، اکثر این تحقیقات در محیط های آزمایشگاهی و نه در محیط های واقعی کار انجام شده اند. اعتبار نظریه اقتضایی مورد بحث است، ولی سال هاست که در مورد آن، تحقیق های نظری و روشمند زیادی انجام شده است.

نظریه مسیر - هدف:
نظریه مسیر - هدف در رهبری بر رفتارهایی تمرکز دارد که یک رهبر ابراز می دارد تا زیردستان از طریق آن ها به اهدافشان برسند. این نظریه بیان می دارد که رهبران می توانند انگیزه، رضایتمندی و عملکرد شغلی زیردستانشان را از طریق دادن پاداش ارتقاء دهند که این پاداش ها وابسته به دستیابی به اهدافی خاص است. به عبارت دیگر، رهبران اثربخش، کارکنان را از طریق نشان دادن مسیرهایی که باید از آن پیروی کنند و فراهم آوردن ابزارهای لازم برای انجام دادن، یاری می کنند.
4 سبک رهبرینظریه مسیر - هدف:
رهبران هدایت: رهبر به زیردستان می گوید که چه کاری را باید انجام دهند و چگونه باید آن را انجام دهند.
رهبری حمایتی: رهبر نگرانی ها را ابراز می دارد و از زیردستان حمایت می کند.
رهبری مشارکتی: رهبر به زیردستان اجازه می دهد تا در تصمیم های مؤثر برکارشان مشارکت داشته باشند.
رهبری تفویضی: رهبر اهدافی چالشی برای زیردستانشان تنظیم می کند و بر سطوح بالای از عملکرد شغلی تأکید دارد.


مؤثر بودن سبک رهبری به وضعیت و صفات زیردستان وابسته است. رهبران باید منعطف باشند و باید سبکی را انتخاب کنند که مناسب باشد. برای مثال، کارکنانی که دارای مهارت های اندکی بر انجام درست وظایف هستند، تحت سبک رهبری هدایتی عملکرد بهتری خواهند داشت. کارکنانی که مهارت های بالایی دارند به هدایت کمتری نیاز دارند و تحت شرایط رهبری حمایتی کارکرد بهتری دارند. رهبران باید قادر باشند به طورصحیح ماهیت وضعیت و نیز توانایی های زیردستان شان را درک کنند و مناسب ترین رویکرد را اعمال کنند. تاکنون نتایج یافته شده در مورد نظریه مسیر – هدف متناقض هستند، ولی روانشناسان سازمانی – صنعتی همواره این نظریه را آزمون و پالایش می کنند.
مبادله رهبر - پیرو:
مبادله رهبر – پیرو با راه هایی سر و کار دارد که در آن رابطه رهبر و پیرو (مبادله رهبر - پیرو یا ال ام ایکس) فرآیند رهبری را تحت تأثیر قرار می دهد. حامیان این مدل از سایر نظریه های رهبری به خاطر تمرکزشان بر سبک ها رفتارهای رهبری میانه رو و نیز نادیده گرفتن تفاوت های فردی میان زیردستان انتقاد می کنند. رابط بین هر رهبر و زیردست (یا زوج ) باید به طور جداگانه مد نظر قرار گیرد؛ چون رهبران با هر زیردست به طور متفاوتی رفتار می کنند.


زیردستان دو دسته اند: کارکنان درون گروهی که سرپرستان به آن ها به عنوان افرادی شایسته، قابل اعتماد و دارای انگیزه بالا می نگرند و کارکنان بیرون از گروه که سرپرست به آن ها به عنوان افرادی ناشایست، غیر قابل اعتماد و دارای انگیزه ضعیف می نگرند. مدل مبادله رهبر – پیرو دو سبک رهبری را مشخص می کند؛ سرپرستی، که در آن رهبری بر اساس اختیار رسمی قرار دارد و سبک رهبری که در آن نفوذ از طریق اقناع اعمال می شود. در مورد زیردستان بیرون از گروه، رهبرانی از سرپرستی استفاده می کنند و وظایفی را تخصیص می دهند که سطوح پایینی از توانایی و مسئولیت را طلب می کنند. بین رهبران و اعضای خارج از گروه، رابطه شخصی اندکی وجود دارد.

در مورد زیردستان درون گروهی، رهبران به جای سرپرستی رهبری می کنند و وظایف و مسئولیت های مهم به اعضای گروه تخصیص می کنند که این وظایف سطوح عالی از توانایی را طلب می کنند. رهبران و اعضای درون گروهی روابط شخصی را برقرار می کنند که در آن از زیردستان درون گروهی حمایت می شود و آن ها درک می شوند.


تحقیق ها نشان داده اند که کیفیت رابطه بین رهبر – پیرو را می توان از طریق آموزش بهبود داد، که منتج به بروز بیشتر رهبری نسبت به سرپرستی می شود. در نتیجه، آموزش به منظور بهبود کیفیت مبادله رهبر - پیرو منجر به افزایش رضایت شغل و بهره وری و کاهش خطاها در میان زیردستان می شود.
در تحقیقات انجام گرفته در چین، یافته شد که مبادله رهبر – پیرو در سطح بالا، زیردستان را تشویق می کند تا در باره چگونگی عملکردشان از جانب سرپرستان بازخور منفی طلب کنند؛ چون بالا بودن مبادله رهبر – پیرو، سبب می شود کارکنان در روابطشان با سرپرستان آنقدر احساس امنیت کنند که نه تنتها انتقادات را می پذیرند، بلکه فعالانه در طلب آن بر می آیند.

شخصیت هم، مراوده رهبر – پیرو را تحت تأثیر قرار می دهد. در مطالعه ای در باره مبادله رهبر – پیروانشان داده شد که در مورد کارکنانی با برونگرایی بالا مبادله رهبر – پیرو با عملکرد شغلی رابطه ای ندارد؛ بر عکس، کارکنانی که برونگرایی کمی داشتند به طور منفی، توسط سطوح پایین تر از مبادله رهبر – پیرو تحت تأثیر قرار گرفته بودند. محققان این گونه نتیجه گیری کردند که افراد درونگرا نسبت به افراد برونگرا برای عملکرد خوب در کارشان به حمایت رهبران بیشتر نیاز دارند.

سایر تحقیقات نشان دادند که وقتی سرپرستان باور دارند آن ها توسط سازمانشان حمایت می شوند، مفهومی که در آن مطالعه با عنوان حمایت سازمانی ادارک شده (پی اواس) مطرح شده بود، نسبت به زیردستانشان حمایتی تر بودند و این به نوبه خود، مبادله رهبر – پیرو و نیز عملکرد و رضایت شغلی زیردستان را افزایش داده بود. به عبارت دیگر، سرپرستانی که احساس می کردند توسط ارشدهای شان مورد حمایت قرار گرفته بودند به گونه ای رفتار می کردند که از زیردستاشان حمایت می کردند، که این خود مراوده رهبر - پیرو را افزایش می داد. این یافته های حاصل از محیط کار به عنوان مزیتی براب مدل مراوده رهبر – پیرو نسبت به سایر نظریه های رهبری محسوب می شود.
نظریه رهبری ضمنی:
*نظریه رهبری ضمنی رهبری را از نقطه نظر افرادی که هدایت می شوند، تعریف می کنند. بر طبق این دیدگاه، هر کدام از ما از طریق تجارب قبلی خود با انواع رهبران مختلف، نظریه ضمنی یا تصویر ذهنیمان از رهبر ایده ال را ایجاد می کنیم. اگر مدیر یا رئیس جدید ما با آن دیدگاه یا ادراک ایده ال متناسب باشند، پس او را به عنوان رهبری خوب در نظر می گیریم. در غیر این صورت، ما آن رئیس جدید را رهبری ضعیف در نظر می گیریم.
این نظریه بیان می دارد که هر کسی می تواند به عنوان رهبری خوب طبقه بندی شود، اگر آن فرد توسط زیردستان به عنوان فردی ادراک شود که با تصویر ذهنی آن ها از شخصیت رهبری خوب متناسب باشد. پس، رهبری می تواند خیلی انتزاعی باشد. معیار یا خصوصیت عینی وجود ندارد که بتواند یک فرد را به عنوان رهبری خوب یا بد تعریف کند. به جای آن، یک فرد رهبری خیلی خوب است، تنها اگر که رفتار او با انتظارات ما سازگار باشد.


بر طبق نظریه رهبری ضمنی، به نظر می رسد که رهبران بزرگ صرفاً در چشم بینندگانشان بزرگ هستند؛ یعنی در ادارکات پیروانشان.
نظریه شخصیت ضمنی یکی از رویکردهای غیر معمولی به رهبری است. با این حال، سودمندی آن در فضای کار تعیین شده است.
سبک های رهبری:
استبدادی و دموکراتیک
مراوده ای یا استحاله ای
کاریزماتیک

 


رهبران مستبد و دموکراتیک:
رهبری در فضای کار، سبک های مختلفی را روی پیوستار سبک های مدیریت در بر می گیرد. این پیوستار از سبک رهبری استبدادی که در آن رهبر همه تصمیم ها را اتخاذ می کند و به زیردستان می گوید که چه کاری را انجام دهند، تا سبک رهبری خیلی دموکراتیک که در آن رهبر و زیردستانش به طور مشترک در مورد مسائل بحث می کند و به طور مشترک تصمیم هایی را اخذ می کنند که کار آن ها را تحت تأثیر قرار می دهد؛ سبکی که اثربخش ترین است وابسته به ماهیت وضعیت و نیز نیازها و خصوصیات پیروان است، طیف بندی شده است.
در وضعیت های کاری پر استرس که مستلزم سرعت غیر عادی و عملکرد شغلی کارا می باشد، بهره وری و رضایتمندی تحت سبک رهبری استبدادی تعیین می شود. روانشناسان سازمانی – صنعتی بیان داشته اند که کارکنانی که تحت این چنین شرایطی کار می کنند، تشخیص می دهند که ماهیت کار آن ها سبک مشارکتی را نمی پذیرد.


رهبران مراوده ای و اسلحه ای:
رهبران مراوده ای کسب و کارهایشان را از طریق شناسایی نیازهای زیردستانشان و اعطال پاداش هایی برای ارضای این نیازها در عوض سطح معینی از عملکرد زیردستان، انجام می دهند. همچون نظریه مسیر - هدف، از رهبران مراوده ای انتظار می رود تا این گونه فعالیت کنند: «تعیین اهداف، بیان آشکار توافقات در رابطه با آن چه رهبر از اعضای سازمان انتظار دارد و چگونه آن ها بابت تلاش ها و تعهداتشان جبران خدمت می شوند و فراهم آوردن بارخور سازنده در شغل».

رهبران مراوده ای بر افزایش کارایی رویه ها و مسیرهای یکنواخت و تثبیت شده انجام کار متمرکزند و بیشتر با قواعد جاری و موجود سر و کار دارند تا این که بخواهند تغییراتی را درساختار سازمان ایجاد کنند. پس، آن ها بالاترین اثربخشی را در سازمان هایی دارند که فراتر از محیط های آشوب و مرحله بی قاعده کارآفرینانه زندگی سازمانی که مشخصه بسیاری از شرکت های جدید هستند، قرار داشته باشند. رهبری مراوده ای فعالیت هایی را ایجاد و استاندارد سازی می کند که به بلوغ، تنظیم اهداف، کارایی فعالیت ها و افزایش بهره وری سازمان کمک می کند.

رهبران استحاله ای در رفتارهایشان آزادی عمل بیشتری دارند. آن ها توسط ادراکات پیروان شان محدود نمی شوند و به جای این که بر اساس انتظارات پیروانشان عمل کنند، تلاش می کنند تا نیازهای پیروان را تغییر دهند و متحول کنند و تفکرات آن ها را مجدداً جهت دهی کنند.
رهبران استحاله ای زیردستان را با حس هدفمندی و تجربه آن چه که می توانند انجام دهند به چالش می کشند و در آن ها رغبت ایجاد می کنند. این رهبران چشم اندازی از آن چه که فرهنگ سازمان می تواند باشد، خلق می کنند و آن را برای کارکنان مطرح می سازند. کارکنان را ترغیب می کنند تا توانایی هایشان را توسعه دهند، درحالی که برای آن ها بازخور و پیشنهاداتی فراهم می آورند.


مطالعات پژوهشی از این ایده حمایت می کند که رهبران استحاله ای در به دست آوردن تعهد زیردستانشان به تغییرات سازمانی و دستیابی به اهداف سازمانی اثربخش تر هستند. پژوهش های دیگر هم نشان داده اند که رهبران استحاله ای سبب القای حس توانمندی به کارکنان و حس یکسان بینی با رهبر و با واحد کاری می شوند. آن ها همچنین، زیردستان را ترغیب می کنند تا به گونه ای فراتر از واقع، فکر و عمل کنند، پس بهترین کیفیت زیردستان را آشکار می سازند. رهبران استحاله ای قادر به ایجاد خلاقیت بیشتر میان زیردستان هستند و نیز سبب باور کارکنان به ا همیت وظایفشان می شود. اثربخشی رهبران استحاله ای در بسیاری از سازمان ها و کشورهای مختلف مانند ایالات متحده، چین، هندوستن، اسپانیا، ژاپن و استرالیا ثابت شده است.

رهبران فرهمند (کاریز ماتیک):
اغلب، رهبران استحاله ای، سبک رهبری فرهمند را ابزار می دارند. رهبران فرهمند در زمینه تخصصشان دانش بالایی دارند، دارای شخصیت خود ارتقایی اند، سطح انرژی بالایی دارند، به خطر پذیری تمایل دارند و از استراتژی های غیر معمول استفاده می کنند. آن ها از قدرتشان به طور اثربخش استفاده می کنند تا دیگران را به کار بگیرند و اعتمادشان را جذب کنند. رهبران فرهمند پیروان خود را ترغیب می کنند تا به طور مستقل فکر کنند و سؤال بپرسند. آن ها ارتباطات باز را با زیردستان حفظ می کنند و آزادانه تشخیص های خود را با آن ها به اشتراک می گذارند. آن ها تمایل دارند که میان پیروانشان نگرش های کاری مثبتی ایجاد کنند.


رهبران فرهمند همچنین، بصیرت را به پیروانشان ابراز می کنند. آن ها تلاش می کنند تا آن بصیرت را عملی کنند و سبک ارتباطاتی قدرتمندی را به نمایش می گذارند؛ مثل تن صدای خوب، اظهارات پویای چهره ای و راهی پویا برای تعامل با دیگران.

رهبران فرهمند افرادی هستند که فعالیت های پرمخاطره را انجام می دهند، تغییر سازمانی را هدایت می کنند و پاداش های ترغیب کننده ای برای بهره وری کارکنان اعطا می کنند. ولی رهبران فرهمند می توانند بردرفتاری هم نکنند. آن ها همچنین می توانند به نیازهای پیروانشان بی تفاوت باشند و فقط برای منافع خودشان کار کنند.
نقش قدرت:
قدرت در رفتار رهبری می تواند به دو طریق ابراز شود؛ 1) قدرتی که رهبر نسبت به زیر دستش دارد؛ و 2) قدرتی که رهبران را ترغیب می کند. رهبران می توانند انواع مختلفی از قدرت را اعمال کنند، که این وابسته به وضعیت، ماهیت پیروان و خصوصیات شخصی آنها است.
انواع قدرت:

قدرت پاداش
قدرت تنبیه
قدرت قانونی
قدرت مرجعیت
قدرت تخصص

کاربرد های قدرت:
قدرت تنبیه می تواند دارای اثر منفی باشد. رهبرانی که در رسیدگی به زیردستان صرفاً بر قدرت تنبیه تکیه دارند نسبت به رهبرانی که انواع دیگری از قدرت را اعمال می کنند، اثربخشی کمتری دارند. افرادی که برای رهبران تنبیه کننده کار می کنند؛ در سطوح پایین رضایت شغلی، بهره وری، تعهد سازمانی رتبه بندی می شوند. به علاوه، تحقیق ها نشان داده اند اثربخش ترین قدرت ها به ترتیب عبارتند از قدرت تخصص، قدرت قانونی و قدرت مرجعیت.

چگونه قدرت، رهبران سازمانی را ترغیب می کند؟ مدیران اجرایی ارشد و مدیران میانی اغلب نیاز زیادی را به قدرت نشان می دهند. مدیران اثربخش نسبت به مدیرانی با اثربخشی پایین تر نیاز بیشتری به قدرت را نشان می دهند. با این حال، اثر بخش ترین مدیران به دنبال قدرت برای منافع شخصی نیستند. نیاز به قدرت آن ها در راستای سازمان و معمولاًٌ در جهت اهداف سازمانی است. در نتیجه، آن ها معمولاً در برقراری و حفظ جو کاری خوب، روحیه بالا و روحیه کار گروهی بالا میان زیردستانشان موفق هستند.
مدیران توسط نیاز به قدرت شخصی ترغیب می شوند تا به خودشان خدمت کنند و نه به سازمانشان. آن ها قادر به ایجاد وفاداری میان زیردستان هستند، ولی این وفاداری نسبت به آنهاست، و نه نسبت به سازمان. این مدیران نسبت به آن هایی که نیاز به قدرت را ابراز نمی کنند، اثربخش ترند و آنها به اندازه مدیرانی که قدرتشان سمت و سوی سازمانی دارد، اثربخش نیستند.
نقش انتظارات:
انتظارات رهبر از عملکرد شغلی کارمند می تواند عملکرد او را تحت تأثیر قرار دهد. برای مثال، مدیرانی که انتظارات عملکرد بالایی دارند، عملکرد بالایی به دست می آورند و آن هایی که عملکرد ضعیفی را انتظار دارند عملکرد ضعیفی به دست می آورند. این نوع از کامیابی فراخود برای نخستین بار در کلاس درس مشاهده شد. این اثر انتظار به اثر پیگمالیون معروف شد. این نام به این دلیل است که یکی از پادشاهان قبرس عاشق یک تمثال مرمرین یک زن زیبا به نام گالاتی شد. به خاطر دعاهای فراوان پیگمالیون، آن تمثال مرمرین جان گرفت و زنده شد و خیال او به واقعیت پیوست.

کامیابی فراخود به طور گسترده ای در فضای کار اثبات شده است.
این پدیده به طور خاص در ارتش وجود دارد. کامیابی فراخود میان مردان رایج تر از زنان است. این نیز یافته شد که عملکرد شغلی معمولاً با انتظارات از آن ها سازگار است، به ویژه میان کارکنانی که مدیران و خودشان انتظارات کمی داشتند.
انتظارات از همکاران هم می تواند کارکنان را تحت تأثیر قرار دهد.
کارکردهای رهبری:
ملاحظه
ساختار آغازین
بعد ملاحظه:
وظایف بعد ملاحظه شامل آگاه سازی زیردستان و حساسیت به احساسات زیردستان است. این وظایف با رویکرد روابط انسانی به مدیریت همخوانی دارد. رهبران با بعد ملاحظه بالا، زیردستان را درک می کنند و آن ها را به عنوان افرادی با انگیزه ها و نیازهای خاص می پذیرند. رهبران موفق باید با در نظر گرفتن احساسات هر فرد با آن ها رابطه برقرار کنند. این ضرورتاً بار مسئولیت اضافی بر مدیران تحمل می کند. آن ها باید همدردی کنند، گرم باشند و کارکنان را درک کنند در حالی که سطوح تولید را باید حفظ کنند و به سایر اهداف سازمان هم برسند.
شباهت بین کارکرد رهبری ملاحظه ای و سبک های رهبری ملاحظه بالا به کارکنان با رهبری فردگرا در نظریه اقتضایی، رهبری مشارکتی در نظریه مسیر – هدف و شرایط رهبری در مدل مراوده رهبر – پیرو مرتبط است.
مسابقه قایقرانی شرکت:
بعد ساختار آغازین:
وظایف موجود در بعد ساختاردهی آغازین شامل وظایف سنتی نقش رهبری – سازماندهی و تعریف و هدایت فعالیت های کاری زیردستان می شود. بعضی وقت ها این جنبه از شغل یک مدیر با تقاضاهای بعد ملاحضه ای در تعارض قرار می گیرد. برای انجام دادن یک شغل (آغاز کردن ساختاری دهی)، مدیران باید وظایف مشخصی را به کارکنان تخصیص دهند، راه انجام وظایف را مشخص کنند و بر کار نظارت کنند تا اطمینان حاصل آید که کارها به طور صحیحی انجام می شوند. این چنین فعالیت های کاری ممکن است که مستلزم تصمیم گیری و رفتار های استبدادی باشند و زمان یا فرصت آن برای رهبران نباشد تا نیازها یا احساسات زیردستان را مد نظر قرار دهند. میزان معینی از کار باید با سطح معینی کیفیت در زمان مشخصی انجام گیرد. موفقیت سازمانی و شغل مدیر وابسته به اجرای مستمر این استاندارها است. ولی این همیشه برای مدیران کار آسانی نیست تا رفتارهای ملاحضه ای و ساختار دهی آغازین را متوازن سازند.

وظایف رهبری در بعد ساختاردهی آغازین شبیه به وظایف رهبران وظیفه گرا در نظریه اقتضایی، رهبری هدایتی در نظریه مسیر – هدف، حالت استبدادی در نظریه تصمیم گیری هنجاری و سرپرستی در مدل مراوده رهبر – پیرو می باشد.
خصوصیات رهبران موفق:
خصوصیات مورد نیاز برای رهبری موفق با توجه به سطح مدیر در سلسله مراتب سازمانی تغییر می کند.
به طور کلی، هر چه جایگاه فرد روی سلسله مراتب سازمانی بالاتر باشد، فعالیت های ملاحظه ای کمتر و فعالیت های ساختاردهی آغازین بیشتری لازم است. یک مجری سطح بالا نسبت به یک سرپرست، مهارت های روابط انسانی بیشتری را نیاز دارد؛ چون مجری نوعاً تعداد کمتری از زیردستان را کنترل می کند و کمتر به طور مستقیم با آن ها تعامل می کند.
پس رهبران در سطوح مختلف وظایف، خصوصیات و مشکلات متفاوتی در فضای کار دارند.
سرپرستان صف:
پژوهش های روانشناسان سازمانی – صنعتی در مورد سرپرستان صف بیان می دارد، سرپرستانی که دارای بهره ورترین کارگروه ها هستند، دارای ویژگی های زیرند:
سرپرستان اثربخش، فرد محور هستند و نسبت به سرپرستان ناموفق وظیفه ملاحظه ای بیشتری دارند.
سرپرستان اثربخش حمایت کننده اند و بیشتر به کارکنان کمک می کنند و از آن ها در برابر مقامات بالابر دفاع می کنند.

سرپرستان اثربخش دموکراتیک هستند. آن ها با کارکنان جلسات مکرری برگزار می کنند تا دیدگاه های آن ها را جویا شوند و مشارکت را تشویق کنند. سرپرستان با اثربخشی کمتر بیشتر استبدادی عمل می کنند.
سرپرستان اثربخش انعطاف پذیرند. آن ها به کارکنان اجازه می دهند تا به هر صورت ممکن به اهدافشان برسند، البته اهدافی که با اهداف سازمان سازگارند.
سرپرستان اثربخش خودشان را به عنوان مربی و نه رئیس توصیف می کنند. آن ها بر کیفیت تأکید دارند، راهنمایی هایی آشکار فراهم می آورند و بازخورهایی به موقع به کارکنانشان ارئه می کنند.
مدیران و مجریان:
در سطوح عالی سازمان، مدیران و مجریان کمتر درگیر رفتارهای ملاحظه ای هستند و بیشتر رفتارهای ساختاردهی آغازین را انجام می دهند. به عبارت دیگر، آن ها کمتر مردم گرا هستند و بیشتر کارگرا هستند.
خصوصیت مدیران و مجریان موفق:
تجربه دانشگاهی و هوش: حضور در دانشگاه با موفقیت های شغلی در سطوح اجرایی همبستگی مثبت دارد. کارکنانی که دارای پیشینه دانشگاهی هستند، نسبت به افرادی که تجربه دانشگاهی ندارند در طبقات مدیریتی زودتر بالا می روند. مدارج دانشگاهی با ارزشیابی های بالقوه مدیران و نیز پیشرفت های آینده در شغل همبستگی مثبتی دارد. افرادی که مدارج بالاتری را می گیرند پتانسیل بیشتری برای ارتقاء، کسب هر چه زودتر نخستین ارتقاء شغلی و بعد از استخدام و ارتقاء در سطوح مدیریتی دارند.

برای مدت طولانی فرض می شد که هوش با رهبری رابطه خیلی بالایی دارد و رهبران نسبت به زیردستان خود به طور قابل ملاحظه ای باهوش ترند. پژوهش های بعد، این فرضیه را تأیید نکرد. مطالعات انجام شده نشان دادند که همبستگی پایینی بین هوش و رهبری وجود دارد. به عبارت دیگر، یافته شد که توانایی های هوشی با پیش بینی عملکرد در جایگاه های رهبری رابطه معناداری ندارد.


شخصیت: جنبه های مختلفی از شخصیت، به ویژه پنج عامل بزرگ با عملکرد شغلی رابطه دارد.
عامل وجدان با مفهوم کنترل در میان مأموران اجرایی ارشد گروه مدیریت عالی مرتبط بود. عامل ثبات عاطفی، انسجام گروه و انعطاف پذیری هوشمندانه را تحت تأثیر قرار می دهد. خوش خویی از جانب مأموران اجرایی ارشد با حس انسجام گروه مدیریت عالی در ارتباط بود. برونگرایی با تسلط رهبر در ارتباط بود. گشودگی در برابر تجارب با خطر پذیری گروه در ارتباط بود.

در مطالعه ای از مدیران چینی یافته شد که بر خلاف اکثر نتایج پژوهش انجام شده در آمریکا، عوامل پنج گانه اصلی شخصیت، پیش بینی کننده های خوبی برای رهبری اثربخش در فضای کاری نبودند. برای مثال، بر خلاف یافته های مطالعات انجام شده از مدیران آمریکایی در میان مدیران چینی، برونگرایی به طور منفی با رهبری رابطه داشت. این یافته، موضوع تفاوت های فرهنگی در خصوصیات رهبران اثربخش را حمایت می کند.

نقش قدرت: قدرت یک نیروی انگیزشی مهم برای مجریان موفق است. در یک مطالعه قدیمی، روانشناسی به نام دیوید مک کللند، الگوی انگیزش رهبری (ال ام پی) را مطرح کرد که به طور غیر رسمی به آن امپراتوری سازی می گویند. مجریان با ال ام پی بالا باور داشتند که مدیران اثربخشی هستند. آن ها نیاز خیلی بالایی به قدرت دارند، نیاز کمی به تعلق به دیگران و خود کنترلی قابل ملاحظه ای دارند. آن ها بیشتر به نفوذ کردن نیاز دارند، نیاز کمی به تملق به دیگران و خود کنترلی قابل ملاحظه ای دارند. آن ها بیشتر به نفوذ کردن نیاز دارند تا ارتباط برقرار کردن با دیگران.

بر حسب پژوهش های انجام شده در مورد ال ام پی، یافته شد که ال ام پی پیش بینی کننده ای بسیار خوب برای موفقیت مدیران در مشاغل غیر فنی است. نیاز مدیر به توفیق در کارها ( نیاز به انجام درست کارها) هم می توان موفقیت در جایگاه های غیر فنی را پیش بینی کند. به علاوه،مدیرانی که دارای ال ام پی بالا هستند، مشاغلی را ترجیح می دهند که پرستیژ و شأن اجتماعی بالایی داشته باشند.

رایزنی: افرادی که از رایزنان درون شرکت حمایت و پشتیبانی می گیرند، اغلب افرادی هستند که در سلسله مراتب شرکت به احتمال بیشتری پیشرفت خواهند کرد. یک رایزن، مربی یا مشاوری است که حمایت ها و مشورت هایی را که به فرد تازه کار جوان ارائه می کند. مدیرانی که به اندازه کافی خوش شانس هستند که رایزنان خوبی داشته باشند، نسبت به آن هایی که به این رایزنان دسترسی ندارند، به احتمال بیشتری افزایش حقوق و ارتقاء دریافت خواهند کرد.
مجریان ناموفق:
برای سازمان ها بسیار مهم است که بدانند چه خصوصیاتی سبب می شود که بعضی از مدیران نتوانند موفق شوند. این ناکامی ها، معمولاً به «از خط خارج شدن» تعبیر می شود، مثل آموزشی که به طور غیر منتظره از مسیر خارج می شود.

مجریانی که زمانی پتانسیل مدیریتی را نشان داده اند، ولی بعداً اخراج یا بازنشسته شده اند، به خاطر عوامل شخصیتی ناکام می مانند و نه عملکرد شغلی، مجریان از خط خارج شده این گونه توسط سرپرستان مورد قضاوت قرار می گیرند که فاقد رفتارهای ملاحظه ای هستند. آن ها بی تفاوت، متکبر، حاشیه نشین هستند و سبک رهبری مسلط و فرساینده ا ی را نشان می دهند و برای رسیدن به اهداف شخصی و نه در اهداف سازمانی، جاه طلب هستند.
نقصان و خلل تفکرات مجریان ناموفق:
خطای مثبت اندیشی غیر واقع بینانه: باور به این که آن ها آنقدر زیرک هستند که هر کاری که بخواهند می توانند انجام دهند.
خطای خود محوری: باور به این که آن ها تنها افرادی هستند که مهم هستند، افرادی که برای آن ها کار می کنند اصلاً به حساب نمی آیند.
خطای علامه دهر بودن: باور به این که آن ها همه چیز را می دانند و هیچ محدودیتی بر علم ندارند.
خطای قادر مطلق بودن: باور به این که از همه قدرتمندتر هستند و هر چیزی که بخواهند مستحقش هستند.
خطای شکست ناپذیری: باور به این که آن ها می توانند از پس هر کاری برآیند؛ چون آن ها خیلی زیرکند و گیر نمی افتند، حتی اگر گیر هم بیافتند، باور دارندکه تنبیهی درکار نیست، چون آن ها خیلی مهم هستند.
فشارها و مسائل رهبران :
کاهش امنیت عاطفی میان همکاران
کانال ارتباطی بین مدیران و کارکنان
افزایش گروه های کاری خودمدیریت

خصوصیت رهبری هم زمان با تغییرات در سطوح مدیریتی تغییر می کند و فشارها و مسائل هم تغییر می کند؛ به گونه ای که سرپرستان صف نسبت به مجریان مشاغل سخت تری دارند، با این حال آن ها در مورد نحوه مدیریت کردن دیگران آموزش های کمی می بینند. در حقیقت، ممکن است که سرپرستان هیچ آموزشی را دریافت نکنند و آن ها به دقتی که صرف انتخاب افراد با سطح بالاتر می شود، انتخاب نشوند. اغلب، بدون آن که از توانایی بالقوه رهبری کارکنان ارزیابی به عمل آید، برای سرپرستی انتخاب می شوند.
مدیران و مجریان:
ابراز می شود، فقدان نفوذ در تدوین سیاست شرکت است و این که توقع دارند که آن ها بدون این که پرسشی بپرسند، سیاست ها را اجرا کنند.
نارضایتی احساس منسوخ شدن است که بر مدیران سطح میانی در سنین اواخر سی و آغاز چهل سالگی غالب می شود.
مسئله تنوع در مدیریت:
پس از گذشت دهه ها از حضور زنان در جایگاه های پایین تر از مدیریت، زنان در نهایت در طبقات بالاتر زندگی سازمانی توانسته اند پیشرفت کنند؛ هر چند آن ها با موانع زیادی مواجه هستند. به علاوه، در هر سطحی که زنان استخدام می شوند، حقوق کمتری از مردان دارند، خواه آن کار مشابه با کاری باشد که مردها انجام می دهند یا شبیه به آن نباشد. شواهد نشان داده اند که کارکنان زن در هر سن یا سطح استخدامی نسبت به مذاکره برای طلب دستمزدهای بالاتر، بی میل ترند و به احتمال زیادتری هر مقیاس پرداختی ارائه شده را می پذیرند.

یکی دیگر از برخوردهای کلیشه ای رایج در اینجا آورده شده است؛ تبعیض علیه با نگهداشتن آن ها در مشاغلی که مستلزم صفاتی زنانه همچون عطوفت و حساسیت است. صفاتی که به مردان نسبت داده می شود عبارتند از پرخاشگری، جاه طلبی و خود اتکایی که بیشتر متناسب با مشاغل صف در تولید و فروش هستند. این ها شعبات صفی سازمان هستند که وسیله ای برای رسیدن به مدیریت عالی است. وقتی در شغل یا سایر شرایط خارجی نسبت می دهند و نه به توانایی های شخصی. وقتی که مردان موفق می شوند، این موفقیت ها را به توانایی های شخصی خود ارتباط می دهند.

زنانی که مدیر هستند، نسبت به مردانی که مدیر هستند از منظر توانایی های رهبریشان به طور متفاوتی ارزیابی می شوند. برای مثال، وقتی آقایان و خانم ها از نظر قطعیت با هم مقایسه می شوند، زنان اغلب به عنوان افرادی «پر طاقت» توصیف شده اند. مدیران مرد از مدیران زن انتظار دارند قاطع باشند، ولی آن ها آن قاطعیت را خیلی کم تحمل می کنند. آن ها انتظار دارند که زنان خطر پذیر باشند ولی همیشه این مسئله ای حل نشده بوده، سفت و سخت و جاه طلبند، ولی «مرد صفت» نیستند، مسئولیت پذیرند، ولی به توصیه های دیگران گوش می دهند. به عبارت دیگر، از زنان انتظار می رود که بهتر از مردها کار کنند، ولی از آن ها نباید انتظار بهتر یا حتی برابر بودن داشته باشند. هر چه جایگاه مدیریتی فرد در سلسله مراتب بالاتر می رود، هر دو جنس خصوصیات مردانه سنتی بیشتری را ابراز می دارند

 

جهت خرید فایل تماس بگیرید 
09375520909 - شبستری
shabestari716@gmail.com



:: موضوعات مرتبط: پاورپوینت های رشته مدیریت
:: برچسب‌ها: پاورپوینت رشته مدیریت, پاورپوینت روانشناسی صنعتی وسازمانی, پاورپوینت رهبری, تنوع مدیریت
تاریخ :  جمعه نوزدهم خرداد ۱۳۹۶
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری

دانلود پاورپوینت فصل دهم شرایط کار کتاب روانشناسی صنعتی وسازمانی 

روانشناسی صنعتی و سازمانی

شرایط فیزیکی کار:
یک سازمان می تواند بهترین کارکنان را استخدام و گزینش کند، همواره آنها را آموزش دهد، رهبرانی برجسته مهیا سازد و یک جو سازمانی بهینه را برای به حداکثر رسانیدن عملکرد شغلی حاصل آورد، ولی اگر شرایط کار فیزیکی مناسب نباشد، بهره وری را کاهش خواهد داد. محیط کار نامطبوع می تواند به کاهش بهره وری، رضایت شغلی کم، اشتباهات و حوادث بیشتر منجر شود و غیبت و میزان جا به جایی شغلی را افزایش دهد.

 

وقتی که فضای کار، فضایی راحت باشد یا ساعات کار منعطف باشند، بهره وری معمولاً افزایش می یابد، یا دست کم به طور موقتی افزایش می یابد. ولی در تفسیر این تغییرات در عملکرد باید هوشیار باشید؛ یعنی در حقیقت چه چیزی منجر به افزایش بهره وری شده است؟
اثرات تغییر در شرایط کار فیزیکی می تواند به واسطه این که کارکنان چگونه این تغییرات را ادراک می کنند، می پذیرند و با آن سازگار می شوند، تحت تأثیر قرار می گیرد. پس، ویژگی های فیزیکی فضای کار باید از منظر عوامل روانشناختی پیچیده هم مد نظر قرار بگیرند.
مکان های کاری:
محیط فیزیکی کار، عوامل زیادی از اندازه پارکینگ گرفته تا موقعیت ساختمان تا میزان روشنایی طبیعی و سرو صدا در حوزه کاری را در بر می گیرد. نبود فضای کافی برای پارک خودروها یا دوربون فضای پارکینگ از ساختمان اداره،کارکنان بسیاری را ناراحت می کند و سبب می شود قبل از آن که وارد فضای کار شوند نگرششان به سازمان منفی شود.
طراحی فضای کار و اداره:
کارکنان وقتی درون جایی که باید کار کنند، قرار می گیرند ممکن است که با خصوصیات فیزیکی مواجه شوند که سبب نارضایتی یا ناکامی شود. یکی از منابع شکایت ها سیستم های تعدیل کننده هوا، گرمایشی و سرمایشی در دفاتری با دیوارهای شیشه های و پنجره های ثابت است. در این مکان ها دمای هوا در جانب رو به آفتاب گرم و در جانب رو به سایه سرد است، سایر شکایات بیشتر از بالابرهایی با سرعت کم در ساختمان های بلند، کیفیت بد غذا در ناهارخوری شرکت یا سرویس بهداشتی نامناسب و با حفاظ های ضعیف را شامل می شود.

طراحی و اندازه دفتر کار هم می تواند با رضایتمندی و بهره وری کارکنان در ارتباط باشد.
در مطالعاتی که روی کارکنان اداری در کره جنوبی انجام شده است، محققان یافتند که هر چه کنترل کارکنان بر فضای دفتر کار و میز کارشان بیشتر باشد و هر چه دستیابی به اتاق های ملاقات آسان تر باشد، رضایت شغلی کارکنان و انسجام گروه افزایش می یابد. تحقیق های انجام شده روی کارگران در ایالات متحده نشان داده است که هر چه رضایتمندی کارکنان از جایگاه های کاری شان بیشتر باشد، عملکرد شغلی و همکاری همکاران افزایش می یابد.
روانشناختی محیطی: دفاتر و اتاقچه های اداری دارای چشم انداز:
رشته روانشناسی محیطی روابط بین افراد و محیط فیزیکی آن ها را مورد مطالعه قرار می دهد. با ترکیب معماری و روانشناسی، روانشناسی محیطی به محیط های طبیعی و بناها و اثراتشان بر رفتار رسیدگی می کند. برای مثال، تحقیق های انجام شده روی طراحی و چیدمان ادارات بر ارتباطات بین و درون ادارات زیر مجموعه، جریان وظایف شغلی میان گروه ها، ارتباطات بین مدیران و زیردستان و انسجام گروه کار متمرکز است.

یکی از نخستین نتایج روانشناسی محیطی در مورد دفتر کاری اداری، در مورد چشم انداز بوده است. بر خلاف دفاتر کاری خصوصی و منفک از هم، دفتر کاری دارای چشم انداز، فضاهای باز و بزرگی را در بر می گیرند که از کف تا سقف هیچ گونه دیواری در آن دیده نمی شود و بخش ها از هم جدا نمی شوند. همه کارکنان، از کارمندان گرفته تا مأموران شرکت، در اتاقچه هایی گروه بندی می شوند؛ یعنی واحدهای کاری وظیفه ای که صرفاً از طریق مجموعه ای از صفحات یا دیوارک ها و قفسک از سایر بخش ها جدا می شوند.

ایجاد دفاتر کاری دارای چشم انداز و حفظ آن ها گران نیست و باور بر این است که این گونه دفاتر سبب تسهیل جریان کار و ارتباطات می شود. فرض بر این است که گشودگی، انسجام و همکار را افزایش می دهد و موانع روانشناختی بین کارکنان و مدیران را کاهش می دهد.

همچنان که بهای ملک بالا می رود، سازمان ها تلاش می کنند تا کارمندان بیشتری را در فضاهای کوچک تر جا دهند. اندازه اتاقک های ادارات یا جایگاه های کاری فردی به طور مداوم در حال کاهش هستند. بعضی از کارکنانی که همواره در رفت و آمد هستند، به مدت طولانی دارای حوزه کاری اختصاصی نیستند. بلکه یک فضای کار موقتی دارند. برای مثال، مشاورانی که زمان زیادی را صرف رفتن به مکان ها و فضای کاری مشتریان می کنند، به رئیسشان تلفن می کنند که یک اتاقک موقتی را برای ملاقات بعدی که در اداره خودشان انجام می گیرد، تخصیص دهد. این عمل بی شباهت به تخصیص دادن اتاق یک میهمان سرا نیست و از همین رو است که این کار به عنوان «میهمان سرایی» شناخته می شود.

شرکت هایی که دارای چنین طرح هایی بودند، عبارت بودند از «آی بی ام» امریکن اکسپرس، میکروسافت، سان میکروسیستم.
روشنایی:
علاوه بر مطالعه مسائل کلی طرح فضای کار، روانشناسان سازمانی – صنعتی پژوهش های قابل ملاحظه ای را در مورد عوامل محیطی ویژه ای مثل روشنایی، سر و صدا و دما انجام داده اند. این جنبه ها از محیط کار با نیازهای بهداشت که هرزبرگ آن را مطرح کرده بود، قابل مقایسه است. همه این عوامل محیطی رضایت شغلی را تحت تأثیر قرار می دهد.

در معرض قرار گرفتن مستمر در محیطی با روشنایی نامناسب هنگام خواندن یا کار کردن، از جمله کارهایی است که می تواند برای بینایی شخص مضر باشد. پژوهش ها تأیید کرده اند که روشنایی نامناسب یکی از منابع استرس است. محیطی با روشنایی کم و تاریک و فاقد نور طبیعی، اثراتی منفی بر عملکرد شغلی دارد.
شدت نور:
شدت نور یا سطح درخشندگی، یکی از عواملی است که با روشنایی همواره ارتباط دارد. سطح بهینه از شدت نور با توجه به ماهیت وظیفه و سن کارکنان تغییر می کند، کارکنان مسن عموماً نسبت به کارکنان جوان برای انجام دادن کاری مشابه در سطحی راضی کننده به روشنایی بیشتری نیاز دارند. شغلی که مستلزم چیدن ماهرانه اجزای ریز در کنار یکدیگر است، مثل مشاغل موجود در کارهای الکترونیکی که نسبت به خطوط مونتاژ یک کارخانه بطری سازی به نور بیشتری نیاز دارد.
توزیع نور:
عامل مهم دیگری که در روشنایی مطرح است، توزیع نور در محیط کاری است. به طور ایده ال، روشنایی باید در سراسر حوزه دیده به طور یکنواخت توزیع شود. اگر روشنایی یک جایگاه کاری بیشتر از محیط اطرافش باشد، به خستگی چشم منجر می شود؛ چون به طور طبیعی چشم ها تمایل به جا به جایی دارند. وقتی چشم به سوی بخشی روشن تر خیره شود، مردمک چشم منقبض شود؛ این واکنش همیشگی مردمک چشم به خستگی چشم منجر می شود.
نور خیره کننده:
نور خیره کننده کارایی بصری را کاهش می دهد و به خستگی چشم منجر می شود. نور خیره کننده به خاطر روشنایی با درخشانی شدید ایجاد می شود که برای چشم های انسان درخشندگی متعارفی نیست. این درخشندگی می تواند از منبع روشنایی یا از یک سطح منعکس کننده نشأت گرفته باشد. نور خیره کننده می تواند سبب افزایش خطاهای چشم شود و در کارهایی با جزئیات زیاد در مدت زمانی کمتر از بیست دقیقه اثر گذار خواهد بود. نور خیره کننده می تواند سبب غیر قابل درک شدن بینایی شود.
نور طبیعی:
روانشناسی، نور طبیعی (با طیف کامل) را بر نور مصنوعی ترجیح می دهد. افرادی که در دفاتر کاری بدون پنجره کار می کنند و نور طبیعی ندارند، بسیار خواهان نصب پنجره هستند، صرف نظر از این که نور مصنوعی در حوزه کاریشان کافی است یا نه. اکثر کارکنان می خواهند به بیرون از دفترشان نگاهی بیاندازند و آن ها باور دارند که نور طبیعی برای چشم آن ها از نور مصنوعی بهتر است.
سر و صدا:
سروصدا یکی از شکایت های همیشگی در زندگی مدرن است. سروصدا سبب می شود که ما عصبی شویم، به ویژه، اگر با خواب ما همراه شود، اثراتی فیزیکی مثل کاهش قدرت شنیداری را در پی دارد.
رنگ:
ادعاهای مبالغه آمیزی در مورد مزایای رنگ در خانه ها، ادارات و کارخانه ها وجود دارد. بعضی از افراد مطرح کرده اند که برخی رنگ ها بهره وری را افزایش می دهند، حوادث را کاهش و روحیه کارکنان را ارتقاء می دهند. این ادعاها توسط شواهدی تجربی حمایت نشده اند، و اعتباری در روابط اداعا شدة بین رنگی خاص و بهره وری، خستگی یا رضایت شغلی، وجود ندارد.

در عین حال، رنگ ها نقشی را در فضای کار بازی می کنند. رنگ ها می توانند محیط کاری خشنودکننده ای را ایجاد کنند و در فعالیت های مربوط به یاری رسان ایمنی شوند. بسیاری از کارخانه های تولیدی از رنگ به عنوان یک ابزار کددهی استفاده می کنند. تجهیزات داغ رنگ قرمز، بخش های خطرناک با رنگ زرد و جایگاه های مربوط به کمک های ا ولیه سبز رنگ هستند. کددهی از طریق رنگ ها سبب می شود که شناسایی این حوزه ها به سرعت انجام بگیرد. رنگ می تواند از خستگی چشم جلوگیری کند؛ چون رنگ ها در خواص انعکاسی با هم متفاوتند.
موسیقی:
استفاده از موسیقی در سرکار، دارای قدمتی به اندازه خودکار می باشد. کارکنان عادت دارند که سرکار شعر بخوانند، حتی در کارخانه های پر سروصدای زمان انقلاب صنعتی هم همین طور بود.
تحقیق های اولیه روی موسیقی نشان داده است که اکثر کارمندان ایده پخش موسیقی سرکار را حمایت می کنند و باور دارند که این کار سبب می شود آن ها بهره ورتر باشند. نتایج تحقیقات تا حدودی به نوع کاری که انجام می گیرد هم، بستگی دارد.
دما و رطوبت:
اکثر افراد اثرات دما و رطوبت بر روحیه،کارایی و سلامت فیزیکی را تجربه کرده اند. بعضی ها در هواهای سرد شادتر و سرزنده تر هستند. در عین حال، سایر افراد آب و هوای گرم را می پسندند. بعضی از افراد در روزهای بارانی افسرده می شوند و بعضی ها هم به ندرت به این چیزها توجه می کنند. اکثر کارکنان در فضاهای خاصی کار می کنند که در آنجا دما و رطوبت کنترل شده اند.

به نظر می رسد که دماهای خیلی غیر معمولی هم اثر قابل توجهی درکارکرد ذهنی ندارد، ولی سبب عملکرد پایین در وظایف فیزیکی توان فرسا می شود. حتی اگر بهره وری باز هم ثابت باقی بماند، کارگران مجبورند که انرژی بیشتری را صرف کنند تا بتوانند تحت شرایط سخت کاری سطح بازدهی را ثابت نگاه دارند. معمولاً، آن ها به وقفه های بیشتری برای استراحت نیاز دارند. انگیزش هم یک عامل مهم است. کارکنانی که انگیزه بالایی دارند نسبت به افرادی که انگیزه ضعیفی دارند، بهتر قادرند تا تولید را تحت شرایطی با دماهای خیلی بالا یا پایین حفظ کنند.
برنامه های زمانی کار:
به طور کلی یک بخش قابل ملاحظه از کل محیط های کاری در زمان هایی است که کارکنان درآن در حال کار کردن هستند. استاندارد یا برنامه زمانی کاری جهانشمولی وجود ندارد. چهل ساعت کار هفتگی در ایالات متحده متداول است. آمریکایی ها نسبت به سایر ملل صنعتی زمان بیشتری را صرف کار می کنند. کارمندان در ایالات متحده تقریباً هر سال دو هفته بیشتر از کارمندان ژاپنی، یا 14 هفته بیشتر از کارمندان نروژی کار می کنند. نه تنها آمریکایی ها ساعت کاری بیشتری دارند، بلکه آن ها روزهای تعطیل کمتری هم دارند.

به طور کلی، مدیران نسبت به کارمندان سایر سطوح بیشتر کار می کنند، ولی آن ها باور دارند که بابت تلاش هایشان خوب جبران خدمت می شوند.
ساعات کاری:
زمانی در ایالات متحده مردم به طور یکنواخت به مدت ده ساعت در روز کار می کردند و در طول یک هفته شش روز را سر کار بودند. در سال 1938، چهل ساعت کار در پنج روز کاری در هفته رایج بود که در آن زمان قانون استانداردهای نیروی کار عادلانه تدوین شد. ایالات متحده نخستین کشوری بود که به طور رسمی هفته کاری پنج روزه و چهل ساعت کاری در هفته را تصویب کرد، ولی این برنامه ضرورتاً کاراترین برنامه زمانی کار نیست. کارکنان این را به عنوان هنجار پذیرفتند، ولی در گذشته آن ها 60 ساعت کاری و 48 ساعت کاری را هم به عنوان هنجار تجربه کرده بودند.

تفاوتی بین ساعات کار اسمی (ساعات کار تجویز شده برای کارکنان) و ساعات کار واقعی (میزانی که کارکنان صرف کار کردن برای انجام وظایف شغلی شان می کردند) وجود داشت. این دو به ندرت با یکدیگر برابر می شوند. بعضی از تحقیق ها نشان دادند که کارکنان بیشتر از نیمی از هفته کاری شان را به طور واقعی صرف انجام وظایف شغلی لازم نمی کنند. بخشی از این مدت زمان از دست رفته توسط شرکت به عنوان وقفه استراحت تعیین می شود، ولی بخش اعظم زمان از دست رفته غیر مجاز است و خارج از کنترل سازمان قرار دارد.

رابطه ای جالب بین ساعات کاری واقعی و اسمی مستندسازی شده است. وقتی که ساعات کاری اسمی افزایش می یابد (ساعات کار تجویز شده)، ساعات کار واقعی کاهش می یابد. به عبارت دیگر، هر چه روزهای کاری یا هفته کاری طولانی باشد، بهره وری کارکنان کاهش می یابد. این رابطه در مورد کارکنان با انگیزه بالا هم صادق است.
استخدام دائمی پاره وقت:
استخدام پاره وقت یا نیمه وقت، گسترده ترین شکل برنامه ریزی کاری بدیل است. بیش از 25 درصد از نیروی کار آمریکا مشاغل پاره وقت دارند. استخدام پاره وقت نسبت به استخدام تمام وقت با سرعت بیشتری رشد کرده است، به ویژه در بخش خدمات و خرده فروشی ها. در استخدام های پاره وقت، سازمان ها هزینه های کارمندان تمام وقت (که به حقوق ومزایای بیشتری نیاز است) را کاهش می دهند و انعطاف پذیری برنامه زمانی آن ها را افزایش می دهند.

مدیران تشخیص داده اند که استخدام تمام وقت به معنای این نیست که سازمان واقعاً از هر کارمند در تمام طول روز کار می خواهد. به علاوه، بیشتر کارها مثل نویسندگی و پژوهش های مستقل را می توان به طور پاره وقت انجام داد. مشاغل موجود در خط مونتاژ یا یک شغل دفتری را می توان توسط دو نفر انجام داد که هر کدام به طور پاره وقت کار کنند.
هفته کاری چهل روزه:
یک راه دیگر برای تغییر دادن هفته کاری به طور معنادار، کاهش آن تا چهار روز در هفته است. این روش معمولاً چهار روز کاری با روزی ده ساعت کار (چهل ساعت کار درهفته) را شامل می شود. رهبران اتحادیه ها، مشاوران مدیریت و بسیاری از شرکت هایی که هفته کاری چهار روزه را تجربه کرده اند در مورد آن خشنود بوده اند. ابتکار کاهش هفته کاری از جانب مدیریت نشأت گرفته است و دلایل زیر را در بردارد:

امکان افزایش بهره وری و کارآیی کارکنان، استفاده از هفته های کاری کوتاه تر به عنوان یک انگیزاننده برای استخدام کارکنان، امید به کاهش غیبت که در بسیاری از سازمان ها به طور غیر معمول در روزهای دوشنبه و پنجشنبه بالاست.
برنامه زمانی کاری منعطف:
یک بدیل دیگر برنامه زمانی منعطف به کارکنان است که این اجازه را می دهد تا خودشان در مورد خود تصمیم بگیرند که چه موقع روز کاری را آغاز و به پایان برسانند.
با اجرا شدن این طرح، روز کاری به چهار بخش تفکیک شد، دو بخش از آن ها الزامی و دو بخش دیگر هم به طور انتخابی بود.
زمان منعطف، چندین مزیت دارد. ساعات هجوم کارمندان و ایجاد ترافیک اطراف کارخانه و اداره را کاهش می دهد.

از آنجا که کارمندان انرژی و زمان کمتری را صرف رفت و آمد می کردند، آن ها اغلب سر کارشان آرامش بیشتری داشتند، از مشاغلشان رضایتمندی بیشتری داشتند و به احتمال بیشتری با انگیزه بیشتر کارشان را آغاز می کردند. بسیاری از کارکنان تحت طرح های کاری منعطف تغییراتی اندک در عایدات کاریشان ایجاد کردند.
به نظر می آید که ساعات کاری منعطف برای مشاغلی مثل تحقیق و توسعه،کارهای دفتری و ثبت اطلاعات، تولیدات سبک و سنگین بیشترین کاربرد را دارد.
به طور کلی، طرح زمان کار منعطف هنگامی می تواند یک راه حل باشد که منصفانه، محسوس و کم هزینه باشد و کارکنان و مدیران با آن آشنایی داشته باشند.
وقفه هایی برای استراحت:
از زمان انجام مطالعات هاثورن، مدیران تشخیص دادند که وقفه های مجاز کاری برای استراحت بسیار حائز اهمیت اند. اثرات سودمند آن ها بارها اثبات شده است، ولی باز هم چه دلیلی برای اعطای این وقفه ها وجود دارد؟ خواه شرکت این وقفه ها را تصویب کرده باشند، خواه تصویب نکرده باشند کارمندان این وقفه های کاری را لحاظ می کنند. اگر در هر صورت قرار است این وقفه های زمانی داده شود، پس چرا شرکت خیرخواهی نکند و خودش این وقفه های کاری را به عنوان یکی از مزایای جانبی کار ارائه نکند.

وقتی که وقفه های کاری رسمی افزایش یابند، وقفه های کاری غیرمجاز کاهش می یابند؛ هر چند آن ها به چشم نمی آیند. یکی دیگر از منافع دوره های زمانی برای استراحت کردن، افزایش روحیه و بهره وری و کاهش کلافه شدن و خستگی است.
کار شیفتی:
بسیاری از صنایع حول ساعات کاری فعالیت می کنند. کارکنانی که در سازمان غیر انتفاعی، گاز طبیعی، حمل و نقل، فولاد، خطوط مونتاژ خودکار، خدمات بیمارستانی و ارتباطات از راه دورکار می کنند، نوعاً، در یکی از سه شیفت زمانی کار می کنند: معمولاً 7 صبح تا 3 بعد از ظهر، 3 بعد از ظهر تا 11 شب و 11 شب تا 7 صبح.

کارکنانی که در شیفت شب کار می کنند، معمولاً پرداختی بیشتری را دریافت می کنند. این پرداخت اضافی به خاطر نامناسب بودن ساعات کاری است. در حدود 25 درصد از کارکنان یقه آبی و یقه سفید در کارهای شیفتی کار می کنند.
تحقیق ها نشان داده اند که کارکنان در شیفت های شبانه و عصرانه نسبت به شیفت روزانه بهره وری کمتری دارند. کارکنان شیفت شب بیشتر مستعد ایجاد خطاها و حوادثند.
توزیع چرخه بیداری - خواب:
دارای پیامدهایی روانشناختی و فیزیکی است. انسان ها ریتم های روزمره ای دارند؛ یک چرخ روزانه منظم از فعالیت های جسمانی که از یک دوره زمانی 24 ساعته تا دوره بعدی همساز می شود. وقتی که این ریتم تخریب می شود، در بدن تغییراتی قابل توجه ایجاد می شود و خواب سخت تر می شود. اثر آن بر خواب، عمده ترین شکایت کارمندانی است که در شیفت کاری شبانه کار می کنند؛ یعنی آن ها نمی توانند در طول روز بخوابند؛ چون در خانه طبق روال همیشگی شب ها می خوابند و روزها بیدارند.
آیا چرتی کوچک سر کار برای شما خوب است؟
مسائل روانشناختی و اجتماعی:
عوامل دیگری هم در محیط کار با ماهیت شغل کارمندان در ارتباط است. آیا شغل شما برایتان حس رضایتمندی و توفیق به همراه می آورد، یا این که شما را کلافه، خسته و بیمار می کند؟ طراحی یک شغل می تواند انگیزش و رضایت را تحت تأثیر قرار دهد.
بعضی از طرح های کیفیت زندگی کاری در بهبود روحیه و انگیزه مفید هستند، ولی مشاغلی که طراحی شده اند، آنقدر آسان هستند که هیچ نیازی به کاربرد هوش نیست، عدم توجه به نیاز به توفیق یا خستگی، به کلافگی و عدم کارایی منجر خواهد شد.
ساده سازی شغل:
کارهای آسان شده، بخش بندی شده و تکراری، سلامت فیزیکی و ذهنی را تحت تأثیر قرار می دهند. برای مثال، کارکنان خط مونتاژ بیشتر در مورد سلامت فیزیکی خود گله دارند و بیشتر به بخش پزشکی شرکت مراجعه می کنند. ولی کارکنان بخش های غیر تکراری این گونه نیستند. روانشناسان بیان می دارند، افرادی که این چنین مشاغلی را در طرح های زمان کاری سفت و سختی بر عهده دارند، بیشتر اضطراب دارند، افسرده اند و زودتر خشمگین می شوند تا کارکنانی که انواع مشابهی از مشاغل را تحت طرح های زمانی کار منعطفی انجام می دهند. کارهای تکراری و تسهیل شده می تواند به کاهش سطح کارکردهای شناختی که به طور معمول با سنین بالا در ارتباط است، منجر شود. افرادی که این نوع مشاغل را انجام می دهند، مستعد نداشتن حضور ذهن و بی میلی هستند.

تاریخچه ساده سازی شغل به آغاز سیستم های تولید انبوه در اوایل قرن نوزدهم باز می شود.
حالت ایده ال، آن کوچک کردن تمامی فرآیندهای تولیدی به ساده ترین عناصر است که یک کارمند بدون مهارت یا نیمه ماهر هم بتواند آن را انجام دهد.
سازه سازی شغل مزایای اقتصادی بسیار زیادی برای صنایع و نیز مصرف کننده دارد؛ چون کمترین میزان ممکن از هزینه را به ازای هر واحد محصول تولید شده حاصل می آورد.
خستگی و یکنواختی:
دو پیامد اجتناب ناپذیر خرد کردن و ساده سازی مشاغل – یعنی خستگی و یکنواختی – از اجزای مهم روانشناختی محیط کار است.
خستگی از انجام مستمر یک فعالیت تکراری ناشی می شود و می تواند به بی قراری، ناخشنودی و تخلیه علاقه و انرژی منجر شود. با این حال، آنچه برای یک فرد خسته کننده است، می تواند برای فردی دیگر هیجان انگیز باشد.

یکی از راه های آشکار تسکین دادن خستگی، گسترش حیطه یک شغل است تا بتوان آن را پیچیده تر، تحریک کننده تر و چالشی تر ساخت. مدیریت همچنین می تواند برنامه های زمانی کار و نیز شرایط فیزیکی و اجتماعی فضای کار را به گونه ای تغییر دهد که خستگی را کاهش دهد. توجه کردن به کاهش سرو صدا، روشنایی و محیط شاد می توان به مبارزه با اثرات منفی کارهای یکنواخت و تکراری پرداخت. مساعدت های گروه های غیر رسمی مناسب، همچون وقفه های کاری عمل می کند و سبب تغییر فعالیت ها می شود. هر چه تغییر در فعالیت در طول دوره زمانی استراحت یا وقت ناهار بیشتر باشد، اثرات خستگی کمتر تخریبگر خواهد بود.
خستگی فیزیکی:
روانشناسان دو نوع خستگی را شرح داده اند: خستگی روانشناختی، که شبیه به بی حوصلگی است و خستگی فیزیکی، که به خاطر استفاده خیلی زیاد از ماهیچه هاست. هر دو نوع خستگی می تواند به عملکرد شغلی ضعیف و نیز خطا، حوادث کاری و عیبت منجر شود.

در یک نظر سنجی از حدود 29 هزار کارمند، تأیید شد که رابطه عمیقی بین خستگی فیزیکی و بهره وری وجود دارد. 38 درصد از افرادی که نظر سنجی شده بودند، گفته بودند که آن ها خستگی، کاهش انرژی و خواب بد در طول دو هفته قبل از نظر سنجی را تجربه کرده اند. نتایج همچنین، نشان داد که خستگی میان مردها بیشتر از زن هاست. در میان کارکنان جوان تر از 50 سال و نیز در میان آمریکایی های سفید پوست نسبت به سیاه پوست ها بالاتر است.
مزاحمت های قومی و جنسیتی:
یکی دیگر از عوامل محیط اجتماعی – روانشناختی فضای کار که بهره وری، رضایت شغلی، بهداشت فیزیکی و عاطفی را در حین کار تحت تأثیر قرار می دهد، مزاحمت هاست؛ حالا چه بر اساس نژاد باشند، یا قوم و قبیله، جنسیت یا سایر خصوصیات شخصی. مزاحمت ها می توانند از جانب همکاران یا سرپرستان ناشی شوند یا می توانند بخشی از فرهنگ سازمانی باشد.
دور کاری: فضای کار مجازی در خانه:
بسیاری از کارمندان که این روزها درخانه کار می کنند، باید از پیشرفت های حاصله در رایانه های شخصی، ارتباطات از راه دور و ماشین های فکس قدردانی کنند. رفتن به سمت و سوی ارتباطات از راه دور – نامتمرکز کردن کارها – صدها شرکت آمریکایی را که در زمینه بیمه عمر، داده پردازی، خدمات مالی، خطوط هوایی، رزرو هتل و خرید و فروش با سفارش پستی کار می کنند، تحت تأثیر قرار داده است.

شرکت هایی که اقدام به دورکاری می کنند، با کاهش هزینه اداری، افزایش بهره وری و به طور آشکارا کاهش غیبت رو به رو بوده اند. فردی که در خانه کار می کنند با وقفه های کمتری مواجه می شوند نسبت به تا افرادی که در ادارات کار می کنند و احتمالاً بهتر می توانند حواس خود را متمرکز سازند.

همه افراد هم ایده کارکردن در خانه را دوست ندارند. نه تنها بعضی از افراد تعامل اجتماعی خود را از دست می دهند، بلکه آن ها به اندازه کافی انضباط ندارند تا به طور یکنواخت کار کنند و سرپرست هم نداشته باشند. همسران بعضی از افراد هم مخالف این هستند که همسرشان در خانه کار کند. بچه ها می توانند در خانه سبب وقفه درکار شوند. بعضی از مدیران باور دارند که اگر زیردستانشان به طور فیزیکی در آنجا حضور نداشته باشند، بر آن ها تسلط نخواهند داشت.
عدم موفقیت طرح های دورکاری:
بعضی از دورکارها حس می کنند که تحت فشارند و باید سخت تر از آنچه که سر کار قبلی خود کار می کردند، کار کنند. دیگران هم می گویند که با کارکردن درخانه، آن ها هرگز از کار خلاصی ندارند. وقتی که تلفن، فکس و رایانه آن ها بعد از ساعات اداری احضاریه ای به آن ها می دهد، حس می کنند که مجبورند به آن پاسخ دهند. به این دلایل، تقریباً 20 درصد از طرح های دورکاری شکست می خورد. دلیل دیگر عدم موفقیت طرح ها، این است که بعضی از دورکارها حمایت فنی را که از کارفرمایان نیازمندند در اختیار ندارند.

با وجود این سختی ها، بسیاری از کارکنان کار کردن در خانه را ترجیح می دهند. مدیران منابع انسانی دورکاری را به عنوان یکی از مهم ترین روندهای فضای کار در قرن بیست ویکم می دانند.

 

جهت خرید فایل تماس بگیرید 
09375520909 - شبستری
shabestari716@gmail.com

 

 



:: موضوعات مرتبط: پاورپوینت های رشته مدیریت
:: برچسب‌ها: دانلود پاورپوینت مدیریت, پاورپوینت رواشناسی صنعتی وسازمانی, پاورپوینت شرایط کار, طراحی فضای کار
تاریخ :  جمعه نوزدهم خرداد ۱۳۹۶
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری

Recognizing the important role of self-initiated expatriates in effective global talent management

Abstract
The effective management of talent on a global scale represents a critical challenge for today's organizations. Beyond considerations about traditional company-assigned expatriates, this paper provides a valuable examination of global talent management issues involving self-initiated expatriates, an important source of global talent increasingly available in host country labor markets that has only relatively recently come to the attention of researchers. The paper discusses how central elements of talent management (i.e., identifying, recruiting, and selecting talent from the external labor market; developing employees; managing talent flows; ensuring retention of talented employees) can apply to the effective utilization of self-initiated expatriates, with direct implications for guiding the future work of practitioners and researchers alike.

Keywords
Self-initiated expatriatesTalent managementEmployee retentionTalent flows

تشخیص نقش با اهمیت افراد خارجی خود آغاز در مدیریت استعداد موثر جهانی

چکیده
مدیریت موثر از استعداد در مقیاس جهانی نشان دهنده یک چالش مهم برای سازمان های امروز است. فراتر از ملاحظات در مورد افراد خارجی- شرکت تخصیص یافته سنتی، این مقاله یک بررسی با ارزش از مسائل مربوط به مدیریت استعداد جهانی شامل افراد خارجی خود آغاز فراهم می کند، که یک منبع مهم از استعداد جهانی به طور فزاینده در کشور میزبان بازار کار در دسترس است که تنها به تازگی مورد توجه محققان بوده است. این مقاله در مورد چگونگی عناصر اصلی مدیریت استعداد (به عنوان مثال، شناسایی، استخدام و انتخاب استعداد از بازار کار خارجی، توسعه کارکنان، مدیریت استعداد جریان، حصول اطمینان از حفظ کارمندان با استعداد) می تواند به بهره برداری موثر از افراد خارجی خود آغاز، با مفاهیم مستقیم برای هدایت کار آینده متخصصان و محققان به طور یکسان اعمال شود.
کلید واژه ها: افراد خارجی خود آغاز؛ مدیریت استعداد ؛ حفظ کارمند ؛ جریان استعداد

 

جهت خرید فایل تماس بگیرید 
09375520909 - شبستری
shabestari716@gmail.com

 



:: موضوعات مرتبط: مقالات لاتین
:: برچسب‌ها: ترجمه مقالات لاتین, اصل و ترجمه مقالات انگلیسی 2015 مدیریت, مدیریت استعداد مؤثر جهانی, نقش افراد خارجی
تاریخ :  جمعه نوزدهم خرداد ۱۳۹۶
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری
 

 

SWOT Analyze and e –learning

Abstract
This paper present a SWOT Analyze for the project ‘ENGLISH and ICT COMPETENCES FOR THE UNEMPLOYED’ targets people in disadvantaged positions in the society, the unemployed, regardless their age, sex or previous work experience. All the activities are aimed at helping learners improve their communication skills in English and assist them in improving their professional skills. They will also increase the participants’ ability to understand and appreciate different points of view, and provide them with more adequate ways of coping with different social and cultural environments, thus possibly influencing their personal and professional spheres positively.

Keywords
E-learningSWOT AnalyseQuality managementChange management

 

تجزیه و تحلیل SWOT و آموزش الکترونیکی

چکیده
این مقاله یک تجزیه و تحلیل SWOT برای " پروژه مهارت های زبان انگلیسی و ICT برای بیکاران " جامعه هدف در موقعیت های محروم جامعه، بیکاران، بدون در نظر گرفتن سن، جنس و یا تجربه کار قبلی ارائه می دهد. تمام فعالیت ها در کمک به زبان آموزان برای بهبود مهارت های ارتباطی خود به زبان انگلیسی و کمک به آنها در بهبود مهارت های حرفه ای شان می باشد. آنها همچنین توانایی شرکت کنندگان به درک و احساس دیدگاه های مختلف را با روش های مناسب تر مقابله با محیط های مختلف اجتماعی و فرهنگی، و در نتیجه احتمال تأثیر بر حوزه های شخصی و حرفه ای خود افزایش می دهند.

کلمات کلیدی: آموزش الکترونیکی، تجزیه و تحلیل SWOT، مدیریت کیفیت، مدیریت تغییر.

 

جهت خرید فایل تماس بگیرید 
09375520909 - شبستری
shabestari716@gmail.com

 



:: موضوعات مرتبط: مقالات لاتین
:: برچسب‌ها: ترجمه مقالات لاتین, اصل و ترجمه مقالات انگلیسی 2015 مدیریت, تجزیه و تحلیل SWOT, آموزش الکترونیکی
تاریخ :  پنجشنبه هجدهم خرداد ۱۳۹۶
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری

دانلود مقاله نقش فرهنگ سازمانی در بهینه سازی رفتار کارکنان

چکیده :
از آنجا که منابع انسانی با ارزش ترین عامل تولید و مهمترین سرمایه و منبع اصلی مزیت رقابتی و ایجاد کننده قابلیتهاي اساسی هر سازمانی به شمار می آید، یکی از مؤثرترین راههاي دستیابی به مزیت رقابتی در شرایط فعلی ، کارآمد تر کردن کارکنان سازمانها است. انسجام در برنامه هاي توسعه منابع انسانی مستلزم توسعه برنامه هاي توانمندسازي کارکنان است که مدیریت منابع انسانی نقش بسزایی در یکپارچه سازي و تلفیق این برنامه ها براي ارائه الگوي مناسب توانمندسازي کارکنان ایفا می کند. به منظور دستیابی به این هدف و کمک به محققان و مدیران حوزه منابع انسانی، در این مقاله سعی شده است ضمن بررسی و شناخت مفاهیم توانمندسازي، راهکارها و الگوي جامع توانمندسازي کارکنان ارائه گردد .

 


کلید واژه ها: توانمندسازی، ابعاد توانمندسازی، آموزش، فرهنگ سازمانی، محیط رقابتی


مقدمه
سازمانها امروزه در محیطی كاملاً رقابتی كه همراه با تحولات شگفت انگیز است باید اداره شوند. در چنین شرایطی مدیران فرصت چندانی برای كنترل كاركنان دراختیار ندارند و باید بیشترین وقت و نیروی خود را صرف شناسایی محیط خارجی و داخلی سازمان كنند و سایر وظایف روزمره را به عهده كاركنان بگذارند. كاركنان زمانی می توانند به خوبی از عهده وظایف محوله برآیند كه از مهارت، دانش و توانایی لازم برخوردار بوده و اهداف سازمان را به خوبی بشناسند. ابزاری كه می تواند در این زمینه به كمك مدیران بشتابد فرایند توانمندسازی است مهمترین و حیاتی ترین دارایی هر سازمان، نیروی انسانی آن سازمان است. کیفیت و توانمندی نیروی انسانی، مهمترین عامل بقاء و حیات سازمان است. نیروی انسانی توانمند، سازمان توانمند را به وجود می آورد. از نظر « دراکر » رشد اقتصادی مرهون توانمند کردن کارکنان فرهیخته است. سازمان توانمند محیطی است که کارکنان در گروه های مختلف، در انجام فعالیتها با یکدیگر همکاری می کنند. .(عبدالهی و دیگران، 1385).
مقوله فر هنگ می تواند از دغدغه های حیاتی مدیران در جهت اصلاح الگوی مصرف در سازمانها دولتی و جامعه مبدل گردد.هر چند در این امر خطیر کارشناسان و خبرگان مسایل مرتبط باید با دقت در زمینه شناخت درست فرهنگ گام برداشته و مشخصات و اهداف واقعی از کاربرد فرهنگ اثر گذار را درک و در جهت اعتلای آن سعی و اهتمام بورزند .
اصلاح الگوی مصرف نیازمند فرهنگ سازی پایدار است و این خود نیازمند راهکارهایی است تا همه افراد جامعه الزام رفتارهای اصلاح مصرف را احساس کنند و به تدریج این اصلاح نهادینه شده و به یک رفتار پایدار و نهایتا به یک فرهنگ در تمامی عرصه های مصرف تبدیل شود.
امروزه مدیران به خوبی به نقش و اهمیت فرهنگ در سازمانها آگاهی و اشراف دارند و یا باید داشته باشند ؟ در اهمیت این موضوع ادگار شاین( جامعه شناس ) می گوید: اگر شما فرهنگ را هدایت نکنید ، فرهنگ شما را هدایت می کند و ممکن است حتی متوجه نشوید که چه بلایی سرتان آمده است ). به همین منظور در این مقاله سعی بر آن شده است در چهر محوریت هدف اصلی مطرح شود و راهکارها و فهم درستی از چگونگی موارد مشروحه ذیل آید .
نخست اینکه فرهنگ چیست و نشانهها و علایم ایجاد یک فرهنگ غنی و و مناسب چیست ؟
دوم اینکه هدف از اصلاح الگوی مصرف چیست و چه الگویی الگو مناسب می تواند باشد ؟
سوم نقش و جایگاه فرهنگ در انتخاب و اصلاح الگوی مناسب چگونه می باشد ؟
و در نهایت ایجاد راهکارهای علمی و عملی جهت این مهم را تبیین و ارائه نماید .

 

جهت خرید فایل تماس بگیرید 
09375520909 - شبستری
shabestari716@gmail.com

 



:: موضوعات مرتبط: مقالات فارسی
:: برچسب‌ها: نقش فرهنگ سازمانی, مقاله مدیریت, بهینه سازی رفتار کارکنان, منابع انسانی
تاریخ :  پنجشنبه هجدهم خرداد ۱۳۹۶
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری

دانلود مقاله مقاله تفکر استراتژیک در بستر آینده پژوهی 

 

چکیده: 

با توجه به سرعت تغییرات،تکنولوژی و پیچیدگی های آنها و سازمانهای امروزی و وجود رقابت در تولید و فروش محصولات و ارائه خدمات،نیاز به برنامه ریزی های بلندمدت و استراتژیک آینده نگرانه در سازمان ها ضروری می باشد.تدوین و تنظیم برنامه ریزی استراتژیک فرایندی است که از اتفاق نظر برای تلاش در جهت برنامه ریزی آغاز و به اجرا ،ارزیابی و بازخورد نتایج ختم می شود . طی این فرایند روش های برنامه ریزی مسایل استراتژیک از قبیل روش مستقیم ، مبتنی بر هدف و سناریو مطرح و در خصوص تدوین و تنظیم برنامه های استراتژیک از سه روش الگویی برای فرایند تصمیم گیری ،فرایند اشتراک مساعی و مراتب و رویه های سازمانی مورد بررسی قرار می گیرد . آینده پژوهی مشتمل بر مجموعه تلاش‌هایی است که بااستفاده از تجزیه و تحلیل منابع، الگوها و عوامل تغییر و یا ثبات، به تجسم اینده‌های بالقوه و برنامه ریزی برای آنها می‌پردازد. آینده پژوهی منعکس می‌کند که چگونه از دل تغییرات (یا تغییر نکردن) «امروز»، واقعیت «فردا» تولد می‌یابد.
لذا در این مقاله بر آن شدیم تا در بستر آینده و نگاه به آینده پژوهی به بررسی اهمیت و چگونگی برنامه ریزی استراتژیک و مزایا و معایب آن بپردازیم.


کلیدواژه : برنامه ریزی استراتژیک، مدل های برنامه ریزی استراتژیک، آینده پژوهی.

 


مقدمه
امروزه بیشتر سازمانها برای افزایش توانمندی ها ،رشد و بقای بلند مدت و کاهش ریسک عملیات خود نیازمند تدوین برنامه های استراتژیک می باشند .این برنامه ها ارتباط مستقیمی با سیاست ها ،اهداف و مأموریت ها ،اندازه ،پویایی ،درجه پیچیدگی و ساختار سازمان دارد از این رو برنامه ریزی های استراتژیک می بایست با نگاه به آن عوامل تعیین گردد . وضعیت پیچیده ی پیش روی مدیران و برنامه ریزان سازمان را ناگزیر می کند که از اندیشه و رویکرد سیستمی برای شناخت ،تجزیه و تحلیل فرصت ها ،موقعیت ها ،تهدید ها و محدودیت های محیط بیرونی و جنبه های مثبت و منفی (نقاط قوت و ضعف ) درونی سازمان استفاده نموده ،آنگاه توانایی ها و ظرفیت های سازمان را با اطلاعاتی که از تجزیه و تحلیل ها بدست آمده و تقویت نموده تا شرایط برای اجرای برنامه ها در سازمان بوجود آید . سازمان ها می بایست با شناخت مفاهیم ،بستر ها،استراتژی و چگونگی فرایند برنامه ریزی استرتژیک چشم انداز های آتی خود را ترسیم نموده تا بتوانند با شرایط آینده پیش رو ی خود سازگاری و انطباق داشته باشند و به عملیات و بقای خود ادامه دهند.
دنیای آینده به چه شکل خواهد بود؟ کشورها و بلوک بندی های مختلف جوامع انسانی به دنبال پاسخ به این پرسش تاریخی هستند که «در آینده چه جایگاهی خواهیم داشت؟» هیچکس از آینده خود اطمینان ندارد زیرا روند تغییرات با چنان شتابی صورت می گیرد که گذشته های پرافتخار را به شدت از آینده های ممکن جدا می کنند. فاصله میان آینده های ممکن، آینده های محتمل و آینده های مطلوب روز به روز بیشتر می‌شود و ناامنی در همراهی با آینده بر اضطراب جهانی می افزاید.آلوین تافلر، اندیشمند آمریکایی، از نخستین افرادی بود که به سرعت تغییرات در کنار روند تغییرات اشاره کرد. ناسازگاری ریتم طبیعی حیات انسان با ریتم تحمیلی فناوری و افزایش سرعت رفتارهای فردی و اجتماعی موجب بی صبری، پرخاشگری، انزوا و استرس های روانی و جسمی شده است. زیگموند فروید در تلاشی شگفت انگیز به گوشه هایی از تاثیرات مخرب تغییرات ناگهانی بر ذهن و روان انسان پرداخت و نشان داد که ریشه های بسیاری از هراس ها و هیستری ها در این تغییرات ناخواسته و تحمیلی است که بر زندگی انسان اجتماعی امروز تاثیر می گذارد.

 

جهت خرید فایل تماس بگیرید
09375520909 - شبستری
shabestari716@gmail.com

 



:: موضوعات مرتبط: مقالات فارسی
:: برچسب‌ها: تفکر استراتژیک, مقالات مدیریت, آینده پژوهی, پیش فرض های آینده پژوهی
تاریخ :  پنجشنبه هجدهم خرداد ۱۳۹۶
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری

دانلود مقاله صورت های مالی تلفیقی


مقدمه
در دنيای امروز، بسياری از واحدهای تجاری به‌منظور افزودن بر ارزش خود به ترکيب واحدهای تجاری روی‌آورده‌اند. اين واحدها، هدف هم‌افزايی ناشی از فزونی ارزش يک مجموعه نسبت به مجموع ارزش اجزای تشکيل‌دهنده آن را دنبال می‌کنندکه عموما" در نتیجة ترکيب واحدهای تجاری حاصل می‌شود. برخی از مهمترين دلايل ترکيب واحدهای تجاری عبارتند از:
• حذف برخی از هزینه‌های ثابت و فعاليتهای تکراری؛
• هماهنگی مراحل ساخت در فرايند توليد محصولات؛
• اعمال مديريت کارامدتر و افزايش بهره‌وری داراييها؛
• کاهش مخاطرات در محيطهای تجاری؛
• دستيابی سريعتر به منابع مالی، به‌کارگيری وجوه مازاد، کاهش هزينه‌های مالی يا افزايش اعتبار؛
• انجام توافقهای راهبردی بين واحدهای تجاری به‌منظور توسعه محصولات و خدمات جديد و ورود به بازارهای جديد؛ و
• استفاده از مزايای قانون ی و مالياتی.
طبق استاندارد حسابداری شماره 19، با عنوان ترکيب واحدهای تجاری، ممکن است ترکيب به‌صورتهای زير انجام شود:
• خريد حقوق مالکانه (سهام يا سهم‌الشرکه) يا خالص داراييهای يک واحد تجاری توسط واحد ديگر، در ازای صدور سهام، پرداخت وجه نقد يا واگذاری ساير داراييها.
• معامله بين سهامداران واحدهای ترکيب‌شونده يا بين يک واحد تجاری و سهامداران واحد تجاری ديگر.
• ايجاد يک واحد تجاری جديد برای کنترل واحدهای ترکيب‌شونده، انتقال خالص داراييهای يک يا چند واحد ترکيب‌شونده به واحد تجاری ديگر يا انحلال يک يا چند واحد تجاری ترکيب‌شونده.
هرگاه ترکيب واحدهای تجاری به رابطه اصلی و فرعی منجر شود، واحد تحصيل‌کننده يا واحد تجاری اصلی (واحد تجاری دارای يک يا چند واحد فرعی) بايد صورتهای مالی تلفيقی تهيه ارائه نمايد.

 

صورتهای مالی تلفيقي:
صورتهاي مالی تلفیقی عبارت است از صورتهای مالی گروه (واحد تجاری اصلی و کلیه واحدهای تجاری فرعی آن) که با استفاده از ضوابط تلفیق تهیه می‌شود. منظور از تلفیق نیز، فرایند تعدیل و ترکیب اطلاعات صورتهای مالی جداگانه یک واحد تجاری اصلی و واحدهای تجاری فرعی آن به منظور تهیه صورتهای مالی تلفیقی است.
هدف از تهیه صورتهای مالی تلفیقی، فراهم کردن اطلاعات درباره وضعیت مالی و عملکرد مالی واحد تجاری اصلی و واحدهای تجاری فرعی آن برای استفاده‌کنندگان است)، زیرا در مواردی که واحدهای تجاری فرعی تحت کنترل واحد تجاری اصلی قرار می‌گیرند، صورتهای مالی واحد تجاری اصلی به‌تنهایی تصویر کامل فعالیتهای اقتصادی و وضعیت مالی آن را نشان نمی‌دهد.
استفاده‌کنندگان صورتهای مالی واحد تجاری اصلی، برای تصمیم‌گیریهای اقتصادی، به اطلاعاتی درباره وضعیت مالی، عملکرد مالی و جریانهای نقدی گروه نیاز دارند. این نیاز از طریق صورتهای مالی تلفیقی برآورده می‌شود که اطلاعات مالی مربوط به گروه را به‌عنوان یک شخصیت اقتصادی منفرد و بدون توجه به مرزهای قانون ی شخصیتهای حقوق ی جداگانه ارائه می‌کند. معمولا" استفاده‌کنندگان اصلی صورتهای مالی تلفیقی، سرمایه‌گذاران واحد تجاری اصلی هستند، زیرا آنان از طریق علایق خود در واحد تجاری اصلی در گروه نیز منافعی دارند. اما، گذشته از سرمایه‌گذاران، صورتهای مالی تلفیقی اطلاعات مفیدی را برای سایر استفاده‌کنندگان نیز فراهم می‌کند


مبانی نظری صورتهای مالی تلفيقي
در مبانی نظری مرتبط با گزارشگری مالی صورتهای مالی تلفیقی، دو تئوری مالکیت و تئوری شخصیت اقتصادی جداگانه اهمیت زیادی دارند.
در تئوری مالکیت روی مالکیت صاحبان بر واحد اقتصادی تاکید می‌شود. در این تئوری، در گروهی که متشکل از چند شخصیت قانون ی است، صاحب گروه، همان گروه سهامدار کنترل‌کننده است که به‌طور معمول سهامداران شرکت اصلی‌اند. براساس تئوری مالکیت، منافع سهامداران اقلیت از صورتهای مالی تلفیقی خارج می‌شود و صورتهای مالی تلفیقی، اساسا" برای سهامداران شرکت اصلی تهیه می‌گردد؛ به‌عبارت دیگر، طبق این تئوری، سهم اقلیت از داراییها و بدهیها و سرقفلی نباید در ترازنامه تلفیقی نشان داده شود.
در تئوری شخصیت اقتصادی جداگانه ، داراییها و بدهیهای کل مجموعه اقتصادی مورد تاکید قرار گرفته است و گروه به‌عنوان یک واحد اقتصادی جداگانه و منافع سهامداران اقلیت به‌عنوان بخشی از حقوق صاحبان سهام تلقی می‌شود. این تئوری مبتنی بر معادلة زیر است:
حقوق صاحبان+ بدهیها = داراییها

در صورتهای مالی تلفیقی مبتنی بر تئوری شخصیت اقتصادی جداگانه، همه افراد ذینفع در واحد اقتصادی در نظر گرفته می‌شوند و سهم سهامداران اقلیت نیز درترازنامه تلفیقی در بخش حقوق صاحبان سهام ارائه می‌شود. براساس این تئوری نباید تفاوتی بین اکثریت و اقلیت قائل شد.
در حال حاضر، صورتهای مالی تلفیقی براساس ترکیبی از دو تئوری شخصیت اقتصادی جداگانه و تئوری مالکیت تهیه و ارائه می‌شود. استاندارد حسابداری شماره 18 ایران اساسا" مبتنی بر تئوری شخصیت اقتصادی جداگانه است و در موارد معدودی نیز از مفاهیم تئوری مالکیت استفاده شده است.
هدف
1 . هدف‌ اين‌ استاندارد، الزام‌ واحدهاي‌ تجاري‌ اصلي‌ به‌ تهيه‌ صورتهاي‌ مالي‌ تلفيقي‌ به منظور ارائه‌ اطلاعات‌ مالي‌ درباره‌ فعاليتهاي‌ اقتصادي‌ گروه‌ واحدهاي‌ تجاري‌ است‌، به‌گونه‌اي‌ كه‌ منابع‌ تحت‌ كنترل‌ گروه‌، تعهدات‌ گروه‌ و نتايج‌ كسب‌ شده‌ از طريق‌ بكارگيري‌ منابع‌ گروه‌ را به عنوان‌ يك‌ شخصيت‌ اقتصادي‌ واحد نشان‌ دهد. اين‌ استاندارد با فرض‌ اين‌ كه‌ واحدهاي‌ تجاري‌ عضو گروه‌، شركت‌ سهامي‌ هستند تنظيم‌ شده‌ است اما الزامات آن در مورد ساير انواع واحدهاي تجاري نيز کاربرد دارد.
دامنه‌ کاربرد
2 . اين‌ استاندارد بايد در تهيه‌ و ارائه‌ صورتهاي‌ مالي‌ تلفيقي‌ گروه‌ و همچنين‌ حسابداري‌ سرمايه‌گذاري‌ در واحدهاي‌ تجاري‌ فرعي‌ به‌ منظور انعكاس‌ در صورتهاي‌ مالي‌ جداگانه‌ بكار رود.
3 . اين‌ استاندارد،‌ حسابداري‌ تركيبهای‌ تجاري‌ و آثار آن بر تلفيق‌، شامل‌ سرقفلي‌ ناشي‌ از تركيب‌ (به‌ استاندارد حسابداري‌ شماره‌ 19 مراجعه‌ شود) را دربر نمي‌گيرد.
تعاريف‌
4 . اصطلاحات‌ ذيل‌ در اين‌ استاندارد با معاني‌ مشخص‌ زير بكار رفته‌ است‌ :
• تلفيق : فرايند تعديل‌ و تركيب‌ اطلاعات‌ صورتهاي‌ مالي‌ جداگانه‌ يك‌ واحد تجاري‌ اصلي‌ و صورتهاي مالي واحدهاي‌ تجاري‌ فرعي‌ آن‌ به‌ منظور تهيه‌ صورتهاي‌ مالي‌ تلفيقي‌ است كه‌ اطلاعات‌ مالي‌ گروه‌ را به‌ عنوان‌ شخصيت‌ اقتصادي‌ واحد ارائه‌ مي‌كند.
• سهم‌ اقليت‌ : آن‌ بخش‌ از سود يا زيان‌ و خالص‌ داراييهاي‌ يك‌ واحد تجاري‌ فرعي، با درنظر گرفتن تعديلات تلفيقي، كه‌ قابل‌ انتساب‌ به‌ سهامي‌ است‌ كه‌ به‌ طور مستقيم‌ يا غيرمستقيم‌ از طريق‌ واحدهاي‌ تجاري‌ فرعي‌ ديگر، به‌ واحد تجاري‌ اصلي‌ تعلق‌ ندارد.
• صورتهاي‌ مالي‌ تلفيقي : صورتهاي‌ مالي‌ يک گروه است که آن گروه به عنوان يک شخصيت اقتصادي واحد محسوب مي‌شود.
• صورتهای مالی جداگانه : صورتهای مالی که توسط واحد تجاری اصلی ارائه می‌شود و در آن سرمایه‌گذاريها براساس منافع مالکانه مستقیم و نه برمبناي نتایج عملیات وخالص داراییهای واحد سرمایه‌پذیر به حساب گرفته می‌شود.
• كنترل‌ : توانايي‌ راهبري ‌سياستهاي‌ مالي‌ و عملياتي‌ يك‌ واحد تجاري‌ به منظور كسب‌ منافع‌ از فعاليتهاي‌ آن‌ .
• گروه : واحد تجاري‌ اصلي‌ و كليه‌ واحدهاي‌ تجاري‌ فرعي‌ آن‌.
• واحد تجاري‌ اصلي : يك‌ واحد تجاري‌ كه‌ داراي‌ يك‌ يا چند واحد تجاري‌ فرعي‌ است‌.
• واحد تجاري‌ فرعي : يك‌ واحد تجاري‌ كه‌ تحت‌ كنترل‌ واحد تجاري‌ ديگري‌ ( واحد تجاري‌ اصلي‌) است‌.
ارائه‌ صورتهاي‌ مالي‌ تلفيقي
5 . هر واحد تجاري‌ اصلي‌، غير از واحدهاي‌ تجاري‌ اصلي‌ ياد‌ شده در بند 6، بايد صورتهاي‌ مالي‌ تلفيقي‌ را تهيه‌ و صورتهاي‌ مالي‌ جداگانه‌ خود را همراه‌ آن‌ ارائه‌ كند.
6 . یک واحد تجاری اصلی تنها در صورت وجود تمام شرایط زیر، ملزم به ارائه صورتهای مالی تلفیقی نیست :
الف . واحد مزبور، خود واحد تجاري فرعي و تماماً متعلق به واحد تجاري اصلي ديگر باشد يا واحد تجاري فرعي يک واحد ديگر با مالکيت کمتر از 100 درصد سهام باشد اما ساير صاحبان سهام، عليرغم آگاهي از قصد واحد تجاري اصلي براي عدم ارائه صورتهاي مالي تلفيقي، مخالفت خود را اعلام نکرده باشند.
ب . سهام یا سایر اوراق بهادار آن واحد در بورس اوراق بهادار يا ساير بازارهاي در دسترس عموم، معامله نشود.
ج . واحد مزبور برای عرضه هرگونه اوراق بهادار به عموم، صورتهاي مالي خود را به هيئت پذيرش بورس اوراق بهادار يا ساير مراجع قانوني تحويل نداده يا درجريان تحويل آن نباشد.
د . واحد تجاری اصلی نهایی یا میانی آن واحد، صورتهای مالی تلفیقی قابل دسترس برای استفاده عمومی را براساس استانداردهای حسابداری تهیه کند.

7 . در مواردي‌ كه‌ واحدهاي‌ تجاري‌ فرعي‌ تحت‌ كنترل‌ واحد تجاري‌ اصلي‌ قرار مي‌گيرد، صورتهاي‌ مالي‌ واحد تجاري‌ اصلي‌ به‌ تنهايي‌ تصوير كامل‌ وضعيت‌ مالي، عملکرد مالی و جریانهای نقدی‌ آن‌ را نشان‌ نمي‌دهد. استفاده‌كنندگان‌ صورتهاي‌ مالي‌ واحد تجاري‌ اصلي‌ براي‌ تصميم‌گيريهاي‌ اقتصادي‌ و ارزیابی وظیفه مباشرت مدیریت به‌ اطلاعاتي‌ درباره‌ وضعيت‌ مالي‌، عملكرد مالي‌ و جريانهاي‌ نقدي‌ گروه‌ نياز دارند. اين‌ نياز از طريق‌ صورتهاي‌ مالي‌ تلفيقي‌ تأمین می‌شود كه‌ اطلاعات‌ مالي‌ مربوط‌ به‌ گروه‌ را به‌ عنوان‌ يك‌ شخصيت‌ اقتصادي‌ واحد و بدون‌ توجه‌ به‌ مرزهاي‌ قانوني‌ شخصيتهاي‌ حقوقي‌ جداگانه‌ ارائه‌ مي‌كند.
8 . استفاده‌كنندگان‌ اصلي‌ صورتهاي‌ مالي‌ تلفيقي‌، سرمايه‌گذاران‌ در واحد تجاري‌ اصلي‌ هستند زيرا آنان‌ از طريق‌ منافع‌ خود در واحد تجاري‌ اصلي،‌ در گروه‌ واحدهاي‌ تجاري‌ نيز منافعي‌ دارند. با اين‌حال‌، صورتهاي‌ مالي‌ تلفيقي‌، اطلاعات‌ مفيدي‌ براي‌ ساير استفاده‌كنندگان‌ فراهم‌ مي‌آورد. براي‌ مثال‌، بستانكاران‌ يا وام‌ دهندگاني‌ كه‌ وثيقه‌ طلب‌ آنها در يكي‌ از واحدهاي‌ تجاري‌ گروه‌ قرار دارد نياز به‌ مراجعه‌ به‌ صورتهاي‌ مالي‌ واحد تجاري‌ مربوط‌ دارند. با اين‌ حال‌ همين‌ استفاده‌كنندگان‌ ممكن‌ است‌ براي‌ ارزيابي‌ توان‌ مالي‌ گروه‌ از صورتهاي‌ مالي‌ تلفيقي‌ استفاده‌ كنند تا در مورد وثيقه‌ مؤثر طلب‌ خود و همچنين‌ چشم‌انداز ادامه‌ رابطه‌ با واحد تجاري‌ قضاوت‌ نمایند. توان‌ مالي‌ گروه‌ براي‌ بستانكاران‌ واحدهاي‌ تجاري‌ فرعي‌ به‌ خاطر وابستگي‌ متقابل‌ اين‌ واحدها داراي‌ اهميت‌ است‌، زيرا حتي‌ در نبود ضمانتهاي‌ متقابل‌ رسمي‌، فشارهاي‌ تجاري‌ ممكن‌ است‌ موجب‌ شود واحد تجاري‌ اصلي‌‌ از واحدهاي‌ تجاري‌ فرعي‌ در قبال‌ بستانكاران‌ حمايت مالي کند.
شمول‌ صورتهاي‌ مالي‌ تلفيقي‌
9 . صورتهای مالی تلفیقی باید واحد تجاری اصلی و کلیه واحدهای تجاری فرعی آن را دربر گیرد،
10. صورتهاي‌ مالي‌ تلفيقي‌، واحد تجاري‌ اصلي‌ و كليه‌ واحدهايي‌ را در برمي‌گيرد كه‌ تحت‌ كنترل‌ واحد تجاري‌ اصلي‌ قرار دارند. هنگامي‌ كه‌ يك‌ واحد تجاري‌ اصلي‌، به‌ طور مستقيم‌ يا غيرمستقيم‌ از طريق‌ واحدهاي‌ تجاري‌ فرعي‌ ديگر خود، مالک ‌بيش ‌از نصف‌ سهام با حق‌ رأي‌ يك‌ واحد تجاري‌ باشد، فرض‌ بر وجود كنترل‌ بر آن‌ واحد تجاري‌ است‌، مگر در موارد استثنايي‌ كه‌ بتوان‌ آشكارا نشان‌ داد چنين‌ مالكيتي‌، سبب‌ كنترل‌ واحد تجاري‌ نمي‌شود. همچنين‌ در صورت‌ تحقق‌ هر يك‌ از وضعيتهاي‌ زير، حتي‌ اگر ميزان‌ مالكيت‌ واحد تجاري‌ اصلي‌ بر سهام‌ با حق‌ رأي‌ واحد تجاري‌ فرعي‌ 50 درصد يا كمتر باشد، باز هم‌ كنترل‌ وجود دارد:
الف‌ . تسلط‌ بر بيش‌ از نصف‌ حق رأي واحد تجاري‌ از طريق‌ توافق‌ با ساير صاحبان‌ سهام،
ب‌ . توانايي‌ راهبری‌ سياستهاي‌ مالي‌ و عملياتي‌ واحد تجاري‌ از طريق‌ قانون‌ يا توافق، يا
ج‌ . توانايي‌ نصب‌ و عزل‌ اكثريت‌ اعضاي‌ هیئت‌ مديره‌ يا ساير اركان‌ اداره‌كننده‌ مشابه‌، در مواردي که کنترل واحد تجاري دراختيار ارکان مزبور است.

11. حذف شده است.
12. واحد تجاری اصلی در صورت از دست دادن توانايي هدایت سیاستهای مالی و عملیاتی واحد سرمایه‌پذیر برای کسب منافع از فعالیتهای آن، کنترل آن واحد را از دست می‌دهد. از دست دادن کنترل ممکن است با تغییر نسبی یا مطلق در میزان مالکیت، يا بدون آن، واقع شود. برای مثال، کنترل یک واحد تجاری فرعی ممکن است به‌دلیل اعمال کنترل برآن توسط دولت، دادگاه یا مراجع ذیصلاح دیگر یا درنتیجه توافق قراردادی از دست برود.
13 . سرمايه‌گذاري‌ در يك‌ واحد تجاري‌ فرعي‌ از تاريخي‌ كه‌ از شمول‌ صورتهاي‌ مالي‌ تلفيقي‌ خارج‌ مي‌شود و در زمره‌ واحدهاي‌ تجاري‌ وابسته‌ قرار نمي‌گيرد بايد طبق‌ استاندارد حسابداري‌ شماره‌ 15 با عنوان‌ ” حسابداري‌ سرمايه‌گذاريها “ با آن برخورد شود.
ضوابط‌ تلفيق‌
14 . براي تهيه‌ صورتهاي‌ مالي‌ تلفيقي‌، صورتهاي‌ مالي‌ واحد تجاري‌ اصلي‌ و واحدهاي‌ تجاري‌ فرعي‌ آن‌ با جمع‌ كردن‌ اقلام‌ مشابه‌ داراييها، بدهيها، حقوق‌ صاحبان‌ سرمايه‌، درآمدها و هزينه‌ها با يكديگر تركيب‌ مي‌شود. براي‌ اينكه‌ صورتهاي‌ مالي‌ تلفيقي‌، اطلاعات‌ مالي‌ گروه‌ را به‌ عنوان‌ يك‌ شخصيت‌ اقتصادي‌ واحد ارائه‌ دهد، علاوه‌بر درنظر داشتن آثار ناشي از ترکيبهای تجاري برتلفيق طبق استاندارد حسابداري شماره 19، الزامات مندرج‌ در بندهاي‌ 15 تا 31 رعايت مي‌شود.
تعديلات‌ تلفيقي‌
معاملات‌ درون‌ گروهي‌
15 . سودهاي‌ تحقق‌ نيافته‌ ناشي‌ از معاملات‌ درون‌ گروهي‌ كه‌ در مبلغ‌ دفتري‌ داراييها منظور شده‌ است‌ بايد به طور کامل حذف‌ شود .
16 . زيانهاي‌ تحقق‌ نيافته‌ ناشي‌ از معاملات‌ درون‌ گروهي‌ كه‌ براي‌ رسيدن‌ به‌ مبلغ‌ دفتري‌ داراييها از ارزش‌ آنها كسر شده‌ است‌ نيز بايد حذف‌ شود مگر تا حدي‌ كه‌ مبلغ‌ دفتري‌ دارايي‌ مبادله‌شده‌ را نتوان‌ بازيافت‌ كرد.
17 . براي حذف سود یا زیان تحقق نیافته مربوط به داراییهای فروخته شده توسط يک واحد تجاری فرعی به واحد تجاری اصلی يا ساير واحدهاي تجاري فرعي گروه، مبلغ آن بین اقلیت و واحد تجاري اصلي تسهیم می‌شود.
18 . مانده‌ حسابها و معاملات‌ فيمابين‌ واحدهاي‌ تجاري‌ مشمول‌ تلفيق‌ (شامل‌ فروش‌، هزينه‌ها و سود سهام‌) بايد حذف‌ شود.
19 . ارائه‌ اطلاعات‌ درباره‌ فعاليتهاي‌ اقتصادي‌ گروه‌ به‌ عنوان‌ يك‌ شخصيت‌ اقتصادي واحد‌ در صورتهاي‌ مالي‌ تلفيقي‌، مستلزم‌ تعديل‌ معاملات‌ درون‌ گروهي‌ مربوط‌ به‌ مبالغ‌ گزارش‌ شده‌ در صورتهاي‌ مالي‌ واحد تجاري‌ اصلي‌ و واحدهاي‌ تجاري‌ فرعي‌ آن‌ است‌. معاملات‌ درون‌ گروهي‌ ممكن‌ است‌ منتج‌ به‌ سود يا زياني‌ گردد كه‌ در مبلغ‌ دفتري‌ داراييهاي‌ گروه‌، نظير موجودي‌ مواد وكالا و داراييهاي‌ ثابت‌ مشهود، منظور مي‌شود. در مورد آن‌ بخش‌ از اين‌ داراييها كه‌ در تاريخ‌ ترازنامه‌ همچنان‌ در تملك‌ واحدهاي تجاري‌ مشمول‌ تلفيق‌ است‌، سود يا زيان‌ ثبت‌ شده‌ در صورتهاي‌ مالي‌ جداگانه‌ واحد تجاري‌ عملاً براي‌ گروه‌ به‌ عنوان‌ يك‌ مجموعه،‌ تحقق نیافته‌ و بنابراين‌ از نتايج‌ عمليات‌ و مبلغ‌ داراييهاي‌ گروه‌ حذف‌ مي‌شود. اين‌ حذف‌ كل‌ مبلغ‌ را دربر مي‌گيرد حتي‌ اگر واحد تجاري‌ فرعي‌ داراي‌ سهامدار اقليت‌ باشد. معاملات‌ بين‌ واحدهاي‌ تجاري‌ منظور شده‌ در تلفيق‌، با داراييها و بدهيهايي‌ سر و كار دارد كه‌ كلاً تحت‌ كنترل‌ گروه‌ است‌ حتي‌ اگر مالكيت‌ بر آنها صد درصد نباشد. از ديدگاه‌ گروه‌ به‌عنوان‌ يك‌ شخصيت‌ اقتصادي‌ واحد، سود يا زياني‌ از معاملات‌ درون‌ گروهي‌ ايجاد نمي‌شود زيرا هيچ‌گونه‌ افزايش‌ يا كاهشي‌ در خالص‌ داراييهاي‌ گروه‌ واقع‌ نمي‌شود. سود يا زيان‌ حاصل‌ از معاملات‌ با آن‌ گروه‌ از واحدهاي‌ تجاري‌ كه‌ طبق‌ اين‌ استاندارد از تلفيق‌ مستثني‌ شده‌اند، حذف‌ نمي‌شود مگر اينكه‌ به‌ دليل‌ وجود نفوذ قابل ملاحظه، واحد تجاري‌ مورد نظر به‌ عنوان‌ واحد تجاري‌ وابسته‌ تلقي‌ شود.
مبلغ‌ دفتري‌ سرمايه‌گذاري‌
20 . مبلغ‌ دفتري‌ سرمايه‌گذاري‌ واحد تجاري‌ اصلي‌ در هر يك‌ از واحدهاي‌ تجاري‌ فرعي‌ و سهم‌ واحد تجاري‌ اصلي‌ از حقوق‌ صاحبان‌ سرمايه‌ هر يك‌ از آنها حذف‌ مي‌شود (نحوه‌ برخورد با سرقفلي‌ در استاندارد حسابداري‌ شماره‌ 19 مطرح‌ شده‌ است‌) .
سهم‌ اقليت
21 . خالص‌ داراييهاي‌ قابل‌ انتساب‌ به‌ اقليت‌ در تاريخ‌ ترازنامه‌ بايد به‌ عنوان‌ سهم‌ اقليت‌ در ترازنامه‌ تلفيقي‌، در بخش‌ حقوق‌ صاحبان‌ سهام، جدا از حقوق صاحبان سهام واحد تجاري اصلي ارائه شود.
22 . سود يا زيان‌ خالص عملیات در حال تداوم‌ طي‌ دوره‌ كه‌ قابل‌ انتساب‌ به‌ اقليت‌ است‌ بايد تحت‌ عنوان‌ سهم‌ اقليت‌ به‌ طور جداگانه‌ ذيل‌ صورت‌ سود و زيان‌ تلفيقي‌ ارائه‌ شود.
23 . سودها و زيانهاي‌ واحدهاي‌ تجاري‌ فرعي‌ بايد به‌ نسبت‌ ميزان‌ مالكيت‌ واحد تجاري اصلي و اقليت‌ بين‌ آنها تسهيم‌ شود.
24 . سهم‌ قابل‌ انتساب‌ به‌ اقليت‌ از خالص‌ داراييهاي‌ واحدهاي‌ تجاري‌ فرعي‌ بايد متناسب‌ با سهم‌ آنان‌ از ارزش منصفانه‌ خالص‌ داراييهاي‌ قابل تشخیص واحد تجاري‌ فرعي‌در تاریخ تحصيل‌ به علاوه‌ سهم‌ آنان‌ از تغييرات‌ در حقوق‌ صاحبان‌ سرمايه‌ از تاريخ‌ تحصيل‌ واحد تجاري‌ به‌ بعد محاسبه‌ شود. همچنين‌ سرقفلي‌ ناشي‌ از تحصيل‌ واحد تجاري‌ فرعي‌ تنها بايد در مورد آن‌ بخش‌ كه‌ قابل‌ انتساب‌ به‌ واحد تجاري اصلي است‌ شناسايي‌ شود.
25 . استفاده‌ از عنوان‌ سهم‌ اقليت‌ به‌ معناي‌ وجود سقفي‌ در مورد نسبت‌ سهام‌ دارندگان‌ حقوق‌ اقليت‌ در واحد تجاري‌ فرعي‌ نيست‌. مبالغي‌ كه‌ به‌ عنوان‌ سهم‌ اقليت‌ در ترازنامه‌ تلفيقي‌ و صورت‌ سود و زيان‌ تلفيقي‌ گزارش‌ مي‌شود، ميزان‌ داراييها و بدهيها و سود و زيان‌ واحدهاي‌ تجاري‌ فرعي‌ منظور شده‌ در تلفيق‌ را نشان‌ مي‌دهد كه‌ قابل‌ انتساب‌ به‌ سهامداراني‌ غير از واحد تجاري‌ اصلي‌ است‌.
26 . طبق‌ اين‌ استاندارد تخصيص‌ زيان‌ يك‌ واحد تجاري‌ فرعي‌ زيانده‌ به‌ صاحبان‌ سهام‌ اقليت‌، حتي‌ اگر موجد مانده‌ بدهكار سهم‌ اقليت‌ شود، الزامي‌ است‌ زيرا رعايت‌ نكردن‌ اين‌ امر موجب‌ مي‌شود كه‌ مقايسه‌ بين‌ داراييها و بدهيها و نتايج‌ عمليات‌ قابل‌ انتساب‌ به‌ سهم‌ اقليت‌ و كل‌ گروه‌ مخدوش‌ شود. زيانهاي‌ انباشته‌ واحدهاي‌ تجاري‌ فرعي‌ الزاماً توسط‌ واحد تجاري‌ اصلي‌ جبران‌ نمي‌شود و مانده‌ بدهكار سهم‌ اقليت‌، معرف‌ خالص‌ بدهيهاي‌ قابل‌ انتساب‌ به‌‌ اقليت‌ در واحد تجاري‌ فرعي‌ است‌ و طلب‌ از ايشان‌ محسوب‌ نمي‌شود.
27 . اين‌ استاندارد مقرر مي‌دارد كه‌ سرقفلي‌ ناشي‌ از تحصيل‌ يك‌ واحد تجاري‌ فرعي‌ كه‌ تمام‌ سهام‌ آن به‌طور مستقيم يا غيرمستقيم‌ متعلق‌ به‌ واحد تجاري اصلي‌ نيست‌، تنها به‌ نسبت‌ سهم‌ واحد تجاري اصلي‌ شناسايي‌ شود و هيچ‌ مبلغي‌ به‌ اقليت‌ تخصيص‌ نيابد. اگرچه‌ ممكن‌ است‌ بتوان‌ سرقفلي‌ قابل‌ انتساب‌ به‌ حقوق‌ اقليت‌ در زمان‌ تحصيل‌ واحد تجاري‌ فرعي‌ را براورد كرد، ليكن‌ اين‌ امر عملاً موجب‌ شناسايي‌ مبلغي‌ براي‌ سرقفلي‌ به‌ طور فرضي‌ مي‌شود چون‌ اقليت‌ يكي‌ از طرفهاي‌ معامله‌ در زمان‌ تحصيل‌ واحد تجاري‌ فرعي‌ نيست‌.
رويه‌هاي‌ حسابداري‌
28 . صورتهاي‌ مالي‌ تلفيقي‌ بايد با استفاده‌ از رويه‌هاي‌ حسابداري‌ يكسان‌ در مورد معاملات‌ و ساير رويدادهاي‌ مشابهي‌ كه‌ تحت‌ شرايط‌ يكسان‌ رخ‌ داده‌اند ، تهيه‌ شود . چنانچه‌ رويه‌هاي‌ حسابداري‌ مورد استفاده‌ يكي‌ از واحدهاي‌ تجاري‌ عضو گروه‌ با رويه‌ بكار رفته‌ در تهيه‌ صورتهاي‌ مالي‌ تلفيقي‌ براي‌ معاملات‌ و ساير رويدادهاي‌ مشابهي‌ كه‌ تحت‌ شرايط‌ يكسـان رخ‌ داده‌اند، تفاوت‌ داشته‌ باشد، صورتهاي‌ مالي‌ واحد مزبور هنگام‌ استفاده‌ از آن‌ براي‌ تهيه‌ صورتهاي‌ مالي‌ تلفيقي‌ بايد به‌ نحو مناسبي‌ تعديل‌ ‌شود.
تاريخها و دوره‌هاي‌ حسابداري‌
29 . براي‌ تهيه‌ صورتهاي‌ مالي‌ تلفيقي‌، صورتهاي‌ مالي‌ واحد تجاري اصلي و كليه‌ واحدهاي‌ تجاري‌ فرعي‌ بايد به تاريخ گزارشگري يکسان تهيه شود. هنگامي‌ كه‌ تاريخهاي‌ گزارشگري‌ يكسان‌ نيست‌، واحد تجاري‌ فرعي‌ براي‌ مقاصد تلفيق بايد صورتهاي‌ مالي‌ به‌ تاريخ‌ صورتهاي‌ مالي‌ واحد تجاري‌ اصلي‌ تهيه‌ كند، مگر اينکه‌ اين‌ امر مقدور نباشد. در چنين مواردي صورتهاي‌ مالي‌ واحد تجاري‌ فرعي‌ براي‌ آخرين‌ سال‌ مالي‌ آن‌ بايد مورد استفاده‌ قرار گيرد مشروط‌ بر اينكه‌ پايان‌ سال‌ مالي‌ واحد تجاري‌ فرعي‌ بيشتر از سه‌ ماه‌ قبل‌ از پايان‌ سال‌ مالي‌ واحد تجاري‌ اصلي‌ نباشد. در اين حالت‌، وقوع‌ هرگونه‌ رويدادي‌ در فاصله‌ زماني‌ مذكور كه‌ تأثير عمده‌اي‌ بر كليت‌ صورتهاي‌ مالي‌ تلفيقي‌ داشته‌ باشد بايد از طريق‌ اعمال‌ تعديلات‌ لازم‌ در تهيه‌ اين‌ صورتها به حساب‌ گرفته‌ شود. به هر حال، طول دوره گزارشگری و فاصله بین تاریخهای گزارشگری باید در دوره‌های مختلف گزارشگری باهم یکسان باشد.
ساير ملاحظات
30 . نتايج‌ عمليات‌ واحد تجاري‌ فرعي‌ بايد از تاريخي‌ كه‌ كنترل‌ آن‌ به‌ طور مؤثر به‌ واحد تجاري‌ اصلي‌ منتقل‌ شده‌ است‌، در صورتهاي‌ مالي‌ تلفيقي‌ منظور شود. همچنين‌ نتايج‌ عمليات‌ واحد تجاري‌ فرعي‌ واگذار شده‌ بايد تا زمان‌ واگذاري‌، در صورت‌ سود و زيان‌ تلفيقي‌ منظور گردد. تفاوت‌ بين‌ مبلغ‌ حاصل‌ از واگذاري‌ واحد تجاري‌ فرعي‌ و مبلغ‌ دفتري‌ داراييها پس از كسر بدهيهاي‌ آن‌ در تاريخ‌ واگذاري‌، بايد در صورت‌ سود و زيان‌ تلفيقي‌ تحت‌ عنوان‌ ” سود يا زيان‌ حاصل‌ از واگذاري‌ واحد تجاري‌ فرعي‌“ منعكس‌ شود.
31 . چنانچه‌ بخشي‌ از سهام‌ واحد تجاري‌ اصلي‌ در مالكيت‌ واحد تجاري‌ فرعي‌ باشد اين‌ سهام‌ بايد به بهاي‌ تمام‌شده‌ تحت‌ عنوان‌ سهام‌ واحد تجاري‌ اصلي‌ در مالكيت‌ واحد تجاري‌ فرعي‌ به‌ شكل‌ يك‌ رقم‌ كاهنده‌، جزء حقوق‌ صاحبان‌ سهام‌ واحد تجاري اصلي‌ در ترازنامه‌ تلفيقي‌ منظور شود.
حسابداري‌ سرمايه‌گذاري‌ در واحدهاي‌ تجاري‌ فرعي‌
به‌ منظورانعكاس‌ در صورتهاي‌ مالي‌ جداگانه
32 . در صورتهاي‌ مالي‌ جداگانه‌، سرمايه‌گذاري‌ در واحدهاي‌ تجاري‌ فرعي‌ كه‌ طبق استاندارد حسابداری شماره 31 با عنوان ” داراییهای غیرجاری نگهداری شده برای فروش و عملیات متوقف شده“، به طور مستقل یا در قالب یک مجموعه واحد، به عنوان نگهداری شده برای فروش طبقه‌بندی نشده است بايد‌ به‌ بهاي‌ تمام‌شده پس از کسر کاهش ارزش انباشته‌ يا مبالغ‌ تجديد ارزيابي‌ و منطبق‌ با رويه‌ حسابداري‌ واحد سرمايه‌گذار در مورد سرمايه‌گذاريهاي‌ بلندمدت‌طبق‌ استاندارد حسابداري‌ شماره‌ 15 با عنوان‌ ” حسابداري‌ سرمايه‌گذاريها “ منعکس شود. با سرمایه‌گذاری در واحدهای تجاری فرعی که طبق استاندارد حسابداری شماره 31 با عنوان ” داراییهای غیرجاری نگهداری شده برای فروش و عملیات متوقف شده“، به طور مستقل یا در قالب یک مجموعه واحد، به عنوان نگهداری شده برای فروش طبقه‌بندی شده است باید طبق استاندارد یاد شده برخورد شود.
33 . در روش بهاي تمام شده درآمد سرمايه‌گذاري تنها به ميزان سود توزيع شده از محل سودهاي انباشته واحد سرمايه پذير که پس از تاريخ تحصيل کسب شده است، شناسايي مي‌شود. سودهاي توزيع شده مازاد بر سود انباشته ياد شده به عنوان بازيافت سرمايه‌گذاري محسوب و از بهاي تمام شده سرمايه‌گذاري کسر مي‌گردد.
34 . نحوه‌ برخورد حسابداري‌ با سرمايه‌گذاري‌ در واحدهاي‌ تجاري‌ فرعي‌ مستثني‌ شده‌ از تلفيق‌ به‌ منظور انعكاس‌ در صورتهاي‌ مالي‌ جداگانه‌ بايد به‌ گونه‌اي‌ باشد كه‌ گويي‌ اين‌ سرمايه‌گذاريها از نوع‌ سرمايه‌گذاريهاي‌ مشروح‌ در استاندارد حسابداري‌ شماره‌ 15 با عنوان‌ ” حسابداري‌ سرمايه‌گذاريها“ است‌ .
افشا
35 . موارد زير بايد در صورتهاي‌ مالي‌ تلفيقي‌ افشا شود:
الف ‌. فهرستي‌ از واحدهاي‌ تجاري‌ فرعي‌ عمده‌ شامل‌ نام‌ ، محل‌ ثبت يا اقامتگاه‌ قانوني واحد تجاري‌ فرعي‌ ، نسبت‌ حقوق‌ مالكيت‌ يا ميزان‌ سهام‌ با حق‌ رأي‌ (چنانچه‌ متفاوت‌ باشد)
در واحد تجاري‌ فرعي‌،
ب‌‌ . اطلاعات‌ زير چنانچه‌ مورد داشته‌ باشد :
1 . دلايل‌ عدم‌ تلفيق‌ يك‌ واحد تجاري‌ فرعي‌،
2 . نوع‌ و ماهيت‌ رابطه‌ بين‌ واحد تجاري‌ اصلي‌ و آن‌ گروه‌ از واحدهاي‌ تجاري‌ فرعي‌ كه‌ بيش‌ از نصف‌ سهام‌ با حق‌ رأي‌ آنها به‌ طور مستقيم‌ يا غيرمستقيم‌، در مالكيت‌ واحد تجاري‌ اصلي‌ نيست‌،
3 . دليل نداشتن کنترل بر آن گروه از واحدهاي سرمايه پذير که بيش از نصف سهام با حق رأي آنها به طور مستقيم يا غيرمستقيم در مالکيت واحد تجاري اصلي است،
ج‌‌ . ماهیت و میزان هرگونه محدودیت عمده (برای مثال درنتیجه قراردادهای استقراض یا الزامات قانونی) در توان واحدهای تجاری فرعی برای انتقال منابع به واحد تجاری اصلی در قالب سود سهام نقدی یا بازپرداخت وامها یا پیش پرداختها، و
د‌ . نام‌ ، تاريخ‌ ترازنامه‌ و دوره‌ مالي‌ واحد تجاري‌ فرعي‌ در مواردي‌ كه‌ تاريخ‌ گزارشگري‌ آن‌ با تاريخ‌ گزارشگري‌ واحد تجاري‌ اصلي‌ متفاوت‌ است‌ و دلايل‌ استفاده‌ از صورتهاي‌ مالي‌ با تاريخ‌ متفاوت‌.

36 . در صورتهاي‌ مالي‌ جداگانه‌، بايد روش‌ حسابداري‌ بكار رفته‌ در مورد سرمايه‌گذاري‌ در واحدهاي‌ تجاري‌ فرعي‌ افشا شود .
37 . در مواردی که واحد تجاری اصلی که طبق بند 6 از تهیه صورتهای مالی تلفیقی مستثنی است، صورتهای مالی جداگانه تهیه می کند، اطلاعات زیر باید در آن افشا شود:
الف. تصریح اینکه صورتهای مالی، صورتهای مالی جداگانه است،
ب . تصریح اینکه از معافیت تلفیق استفاده شده است،
ج . نام و اقامتگاه قانونی واحد تجاری نهایی یا میانی که صورتهای مالی تلفیقی آن برای عموم براساس استانداردهای حسابداری تهیه و منتشر شده است،
د . فهرست سرمایه گذاریهای عمده در واحدهای تجاری فرعی، شامل نام، محل ثبت یا اقامتگاه قانونی آنها، درصد مالکیت و درصد حق رأی درصورت متفاوت بودن، و
ﻫ . روش حسابداری مورد استفاده برای سرمایه‌گذاریهای فهرست شده طبق بند (د).
تاريخ‌ اجرا
38 . الزامات‌ اين‌ استاندارد در مورد كليه‌ صورتهاي‌ مالي‌ كه‌ دوره‌ مالي‌ آنها از تاريخ‌ 1/1/1385 و بعد از آن‌ شروع‌ مي‌شود، لازم‌الاجراست‌ .
مطابقت‌ با استانداردهاي‌ بين‌المللي‌ حسابداري‌
39 . با اجراي‌ الزامات‌ اين‌ استاندارد، مفاد استاندارد بين‌المللي‌ حسابداري‌ شماره‌ 27 با عنوان‌ صورتهاي‌ مالي‌ تلفيقي‌ و جداگانه نيز رعايت‌ مي‌شود.
شرایط لازم برای تهیه صورتهای مالی تلفیقی
معیار اصلی برای تهیه صورتهای مالی‌تلفیقی، کنترل واحد تجاری اصلی بر واحد تجاری فرعی است. براساس استاندارد حسابداری شماره ۱۸، کنترل عبارت است از توانایی هدایت سیاستهای مالی و عملیاتی یک واحد تجاری به منظورکسب منافع اقتصادی از فعالیتهای آن. هنگامی که واحد تجاری اصلی به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم (از طریق واحدهای تجاری فرعی دیگر خود) مالکیت بیش از نصف سهام دارای حق رای یک واحد تجاری را در اختیار دارد فرض بر وجود کنترل بر آن واحد تجاری است مگر در مواردی که بتوان آشکارا نشان داد که چنین مالکیتی سبب کنترل آن واحد تجاری نمی شود. در این رابطه استاندارد حسابداری شماره ۱۸ با استانداردهای بین‌المللی، انگلستان و آمریکا (به استثنای یک مورد که مربوط به آمریکاست) مطابقت دارد. طبق استاندارد آمریکا کنترل همراه با مالکیت بیش از ۵۰ درصد، شرط لازم است. یعنی اگر کنترل باشد اما مالکیت زیر ۵۰ درصد باشد، شرکت فرعی از تلفیق مستثنی می‌شود.
در موارد زیر، به‌رغم مالکیت بیش از ۵۰ درصد، شرکت فرعی (یا واحد تجاری فرعی) از تلفیق مستثنی می‌شود:
• کنترل جنبه موقتی داشته باشد،
• محدودیهای درازمدت و شدید بر عملیات واحد تجاری فرعی حاکم باشد به‌طوری که توان انتقال منابع به شرکت اصلی دچار محدودیت اساسی باشد.
فعالیت نامتجانس شرکتهای فرعی یکی دیگر از موضوعهای مورد مناقشه بوده است. درگذشته معاف شدن این‌گونه واحدها از حوزه تلفیق، گرایش غالب بوده است، اما در حال حاضر این واحدها تنها براساس استانداردهای انگلستان از تلفیق مستثنی می‌شوند که این هم ریشه قانونی دارد. در آمریکا تا قبل از سال ۱۹۸۸ شرکتهای فرعی دارای فعالیت نامتجانس، مشمول تلفیق نبودند اما با گسترش دامنه فعالیت شرکتها در سطوح ملی و بین‌المللی، این روش مشروعیت خود را از دست داد چون بخش عمده‌ای از داراییها، بدهیها و نتایج عملیات در صورتهای مالی گروه منعکس نمی‌شد. در استاندارد حسابداری شماره ۱۸ نیز این واحدها از تلفیق مستثنی نشده‌اند.
چنانچه مالکیت واحد تجاری اصلی (شرکت اصلی) به‌طورکامل به شرکت دیگری تعلق داشته باشد، تهیه صورتهای مالی تلفیقی اجباری نیست. اما در مواردی که بیش از ۹۰ درصد سهام یک شرکت در مالکیت شرکت دیگری باشد، در صورت رضایت سهامداران اقلیت، تهیه صورتهای مالی تلفیقی الزامی نیست. طبق استانداردهای انگلستان اقلیت می‌تواند از شرکت بخواهد که صورتهای مالی تلفیقی تهیه کند. در استانداردهای حسابداری آمریکا در این باره مطلبی مشاهده نمی‌شود. با توجه به اینکه شرط اصلی برای تهیه صورتهای مالی تلفیقی، کنترل شرکت اصلی بر شرکت فرعی است، مواردی یافت می‌شود که به‌رغم مالکیت زیر ۵۰ درصد (شرط لازم طبق استانداردهای آمریکا)، شرکت سرمایه‌گذار بر سیاستهای مالی و عملیاتی سرمایه‌پذیر کنترل دارد. این‌گونه واحدها در دامنه تلفیق قرار می‌گیرند. این قاعده در ایران باعث شبهاتی شده است. از جمله، این سئوال پیش آمده است که بعضی از سازمانها یا شرکتها که به‌رغم نداشتن مالکیت، به موجب قانون یا قرارداد شرکتهای دیگر را زیرکنترل دارند، آیا باید چنین شرکتهایی رادر صورتهای مالی تلفیقی وارد کنند یا خیر؟ در کشورهایی مثل آمریکا شرط مالکیت اکثریت سهام دارای حق رأی از بروز چنین تردیدی جلوگیری می‌کند. اما در ایران چنین شرطی غایب است و بنابراین زمینه طرح سئوالاتی از این گونه‌ غیرمنتظره نیست.
صورتهای مالی تلفیقی مربوط به حوزه سرمایه‌گذاری است و به روابط بین سرمایه‌گذار و سرمایه‌پذیر مرتبط می‌شود. بنابراین اگر روابط بین دو شرکت از سرمایه‌گذاری سرچشمه نگیرد، طرح بحث تلفیق مورد نخواهد داشت و شرکتهایی که بنابه ملاحظات مدیریتی در کنترل واحدی دیگر هستند، مشمول تلفیق نمی‌شوند.
ضوابط تلفیق
برای تهیه صورتهای مالی تلفیقی، مبالغ داراییها، بدهیها، درآمدها و هزینه های مندرج در صورتهای مالی جداگانه واحد تجاری اصلی و واحدهای تجاری فرعی پس از اعمال تعدیلهای لازم در رابطه با سهم اقلیت، معاملات و مانده‌های درون‌گروهی و آثار همسان سازی روشهای حسابداری، باهم جمع می‌شوند که هر کدام جای بحث جداگانه دارد.
نتیجه‌گیری
تهیه صورتهای مالی تلفیقی به‌رغم اهمیت آن در تصمیم‌گیریهای مربوط به شرکتهای اصلی بزرگ، در کشورما با دشواریهای بسیار روبه‌روست و انتظار می‌رود با رعایت کامل استاندارد حسابداری شماره ۱۸ این دشواریها کمتر و در نهایت به‌طور کامل برطرف شود. در حوزه استانداردهای حسابداری حاکم بر صورتهای مالی تلفیقی، موضوعهای بحث‌انگیزی مانند سهم اقلیت، معاملات و مانده‌های درون‌گروهی، سود یا زیانهای تحقق نیافته، و ارزشیابی داراییها و بدهیها وجود دارد که نحوه برخورد با آنها به‌طور معمول با پشتیبانی تئوریهای شخصیت اقتصادی جداگانه و مالکیت صورت می‌گیرد. تئوری شخصیت اقتصادی جداگانه در این میان از برتری‌بیشتری برخوردار است و بیشتر موضوعها نیز برپایه همین تئوری حلاجی می‌شود و بنیان استاندارد حسابداری شماره ۱۸ بر تئوری شخصیت اقتصادی جداگانه استوار است و تنها در یک مورد، آن هم منعکس نشدن سهم اقلیت از خالص داراییها در تاریخ تحصیل، براساس ارزشهای منصفانه قرار می‌گیرد.

 

 



:: موضوعات مرتبط: مقالات فارسی
:: برچسب‌ها: صورت های مالی تلفیقی, شمول صورت های مالی تلفیقی, ضوابط تلفیقی, تعدیلات تلفیقی
تاریخ :  پنجشنبه هجدهم خرداد ۱۳۹۶
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری
تفاوت بین شرکت های Holding و Leasing

درباره شرکت های Leasing

 

لیزینگ چیست
لیزینگ (Leasing) نوع خاصی از عملیات مالی است که در فارسی بهترین معنی برای آن، اجاره اعتباری می باشد. در واقع، لیزینگ یک رشته فعالیت اعتباری کاملاً تخصصی مبتنی بر روش اجاره است که در آن نوعی قرارداد با توافق میان دو نفر یا بیشتر اعم از اشخاص حقیقی یا حقوقی به منظور بهره برداری از عین یا منفعت کالای سرمایه ای یا مصرفی با دوام که از قابلیت اجاره برخوردار باشد، منعقد می گردد. لذا روش لیزینگ، مجموعه ای از مبادلات اقتصادی مشتمل بر خرید، اجاره و در نهایت، فروش (تملیک) را در بر می گیرد. این قرارداد بین شرکت لیزینگ به عنوان مالک یا موجر (Lessor) و متقاضی یا استفاده کننده از تسهیلات، به عنوان مستأجر (Lessee)منعقد می گردد. براساس قرارداد لیزینگ، موجر کالای مورد نظر و نیاز مستأجر (مورد اجاره) را با استفاده از منابع مالی خود از فروشنده یا تولیدکننده تأمین نموده و مورد اجاره را برای مدت تعیین شده در قرارداد (مدت بازپرداخت تسهیلات) به صورت اجاره در اختیار مستأجر قرار می دهد. البته مستأجر اختیار دارد در پایان مدت قرارداد و پس از تسویه، مورد اجاره را تملّک نموده یا به موجر مسترد نماید. چنانچه مستأجر در پایان مدت قرارداد خواستار تملک مورد اجاره باشد، باید مبلغی را که در ابتدای دوره با توجه به استهلاک و عمر مفید مورد اجاره به عنوان قیمت فروش یا باقیمانده یا ارزش اسقاطی (Residual Value)مورد اجاره تعیین گردیده است، به موجر پرداخت نماید. هرچند در حال حاضر اکثر شرکت های لیزینگ در ایران، ارزش اسقاطی یا باقیمانده را در محاسبات برابر صفر فرض می نمایند.
انواع روش های لیزینگ
به دلیل گستردگی دامنه صنعت لیزینگ در جهان و نوآوری ها و تکنیک های عملیاتی گوناگون، این صنعت در زمینه های مختلفی کاربرد یافته است. به طورکلی، عملیات لیزینگ به دو نوع لیزینگ عملیاتی و لیزینگ سرمایه ای طبقه بندی می شود. لیزینگ عملیاتی: لیزینگ عملیاتی (Operating Lease)، قدیمی ترین و ساده ترین نوع و روش عملیات لیزینگ است که براساس آن، قرارداد با مستأجر (متقاضی) صرفاً به قصد بهره برداری و برخورداری از حق انتفاع کالا (مورد اجاره) منعقد شده و در پایان مدت قرارداد، مورد اجاره عیناً به موجر مسترد می گردد. در این نوع لیزینگ، معمولاً ۱۰۰ درصد بهای مورد اجاره توسط موجر تأمین می شود. لیزینگ سرمایه ای: لیزینگ سرمایه ای یا اجاره اعتباری (Financial or Capital Lease) مشابهت کاملی با عقد اجاره به شرط تملیک مندرج در قانون عملیات بانکی بدون ربا دارد و تنها تفاوت آن، شرط اختیار خرید در لیزینگ مالی یا اجاره اعتباری است. این نوع عملیات لیزینگ در نوع خود یکی از پیشرفته ترین شیوه های لیزینگ در جهان محسوب می شود که امروزه به دلیل ماهیت آن از لحاظ پیش بینی امکان تملیک مورد اجاره توسط مستأجر (متقاضی)، گستره وسیعی از مبادلات اعتباری را در بر گرفته است. این نوع از عملیات لیزینگ دارای زیرشاخه های مختلفی به شرح ذیل می باشد:
الف) لیزینگ یا اجاره اعتباری کمک فروش: براساس این روش که بین شرکت لیزینگ (موجر) و شرکت تولیدکننده تفاهم می گردد، تولیدکننده تمایل و موافقت خود را جهت واگذاری بخشی از کالاهای تولیدی خود به صورت نقد و اقساط اعلام می نماید تا از این طریق چرخه تولید خود را بهبود و میزان فروش خود را افزایش دهد. شرکت لیزینگ نیز تولیدات مورد توافق مزبور را براساس تفاهم به عمل آمده در چارچوب قراردادهای اجاره اعتباری به متقاضیان واگذار می نماید. امروزه استفاده از این شیوه در کشورهای پیشرفته از گستردگی قابل توجهی برخوردار شده و با استفاده از این روش، تولیدکنندگان به موفقیت های چشمگیری در بازاریابی و افزایش فروش محصولات تولیدی خود دست یافته اند.
ب) لیزینگ اهرمی یا اجاره اعتباری سه جانبه: در این روش که به طور عمده برای اجاره کالاهایی با قیمت بسیار بالا همانند کشتی ، هواپیما، ماهواره، تأسیسات عظیم نفتی و ... بکار گرفته می شود، شرکت لیزینگ با استفاده از تسهیلات بانکی یا مؤسسات دیگر مالی، منابع لازم برای اجاره اهرمی را تأمین می نماید و از سوی دیگر با استفاده از منابع یاد شده اقلام مورد تقاضا را در چارچوب قراردادهای ویژه به متقاضیان واگذار می کند. این شیوه از عملیات لیزینگ، ماهیتاً می بایست به صورت سه جانبه منعقد و مبادله گردد.
ج) لیزینگ خرید و اجاره مجدد: براساس این روش، متقاضی به منظور تأمین نقدینگی مورد نیاز، ماشین آلات یا تجهیزات متعلق به خود را به شرکت لیزینگ می فروشد و مجدداً همان کالا را در قالب قرارداد اجاره اعتباری ، از شرکت لیزینگ اجاره می نماید. بدین ترتیب، ضمن تأمین نقدینگی مورد نیاز متقاضی، در پایان قرارداد، مالکیت مورد اجاره دوباره به فروشنده آن تعلق خواهد یافت.
ویژگی های خاص لیزینگ
صنعت لیزینگ از ویژگی های خاصی به شرح ذیل برخوردار است:
تخصص: دانش فنی و تخصص در این رشته از عملیات اعتباری، نسبت به سایر رشته ها محسوس تر و با اهمیت تر است، زیرا موضوع مالکیت، اجاره و استرداد مورد اجاره، خرید و اجاره مجدد، لیزینگ به روش اهرمی، روش های پیچیده ای هستند که یک شرکت لیزینگ تنها با تکیه بر تجارب و تخصص های خود می تواند از عهده آنها برآید. به علاوه، روش اجاره عملیاتی به نوبه خود مستلزم آشنایی با روش های علمی و محاسباتی خاص می باشد. سرعت عمل: یکی دیگر از ویژگی های صنعت لیزینگ، سرعت عمل در اخذ تصمیم براساس تحقیق و بررسی جوانب امر مبتنی بر شناخت لازم و کافی نسبت به رشته موردنظر است. در واقع، یک شرکت لیزینگ ضمن در نظر گرفتن حداقل ریسک ممکن، پاسخگویی به تقاضای متقاضیان را در کمترین زمان، میسر می سازد.
تمرکز فعالیت: شرکت های لیزینگ به دلیل ماهیت فعالیت و در اختیار داشتن نیروهای متخصص و کارآمد، نیاز به سازمان گسترده و پیچیده ای دارند. متمرکز کردن کلیه واحدهای سازمان در یک محل به دلیل امکان دستیابی به نتیجه سریع تر، با استقبال بیشتر متقاضیان روبه رو می شود.
انعطاف پذیری: یکی از خصوصیات دیگر عملیات لیزینگ، انعطاف پذیری آن است. درواقع، لیزینگ ها براساس مکانیزم های خاص خود و قراردادهای متنوع، می توانند خود را با شرایط متقاضی مطابقت دهند. این خصوصیت در رابطه با پرداخت اقساط، تعدیل مرحله ای قرارداد و تسویه زودتر از موعد و جایگزینی مستأجر، قابل ذکر است.
محدودیت های اعتباری: شرکت های لیزینگ به دلیل عدم تبعیت از مصوبات شورای عالی بانک ها و با توجه به پوشش قابل قبول ریسک های احتمالی، می توانند درخواست متقاضیان را از لحاظ میزان اعتبار موردنظر به نحو مطلوب و با محدودیت های کمتر اجابت نمایند.
مزایای عملیات لیزینگ:
 صرفه جویی در بکارگیری منابع مالی مستاجر و رفاه و آینده
 انعطاف پذیری مطابق شرایط و انتظار مستاجر
 سهولت نسبی در مقایسه با سایر روشهای استقراض
 امکان جایگزینی دارایی های جدید
فواید لیزینگ:
 لیزینگ به عنوان الگویی جدید در تجارت از یکسو تامین کننده نیازهای مالی و پولی متقاضیان کالا و از سوی دیگر ، فراهم کننده ابزار تولید انبوه در اقتصاد خرد و کلان خواهد بود .
 لیزینگ برای متقاضیان موجب افزایش قدرت خرید ، کاهش فشار نقدینگی و برخورداری از امکان آینده در حال می گردد!
 لیزینگ برای عرضه کنندگان موجب بازار سازی و تسریع در گردش فروش کالا از طریق بستر سازی بازار تقاضا میگردد.
 لیزینگ برای اقتصاد ملی موجب افزایش تقاضا ، افزایش تولید، افزایش اشتغال، تعادل قیمتها و رونق اقتصادی میگردد.
لیزینگ در ایران:
فعاليت ليزينگ در ايران با تشكيل دوشركت ليزينگ ايران در سال 1354 و شركت ليزينگ صنعت و معدن در سال 1356 آغاز گرديده و در طول 28 سال گذشته به سبب تحولات اجتماعي ، اقتصادي ايجاد شده در ساختار كشور از رشد كندي برخوردار بوده است.تاسيس و سابقه فعاليت اكثريت شركتهاي ليزينگ كه به 45 شركت با عنوان ليزينگ بالغ مي گردد،در طول 2 سال گذشته صورت پذيرفته است ولذا مقايسه عملكرد واقعي فعاليت ليزينگ از بدو آغاز فعاليت اين روش در ايران تنها به دو شركت اوليه صدرالاشاره بر مي گردد كه آنهم به سبب عدم توسعه فرهنگ و گستره صنعت ليزينگ در سنوات دو دهه اول بعد از انقلاب ارقام بسيار ناچيزي را تشكيل داده است. ميزان تسهيلات اعطايي توسط شركتهاي ليزينگ دوگانه تا پايان سال 1362 رقمي معادل 396 ميليون ريال بوده است كه اين رقم در پايان سال 1371 به رقم 8/8 ميليارد ريال بالغ گرديده است. در سال 1371 به دنبال تلاش وزير صنايع و با پشتيباني مقامات پولي و مالي بانك مركزي ، اعتباراتي به منظور توسعه و نوسازي ناوگان حمل و نقل كشور، از طريق واگذاري خودرو هاي كار توسط شركت هاي ليزينگ ، در اختيار اين شركتها قرار گرفت كه تاحدودي حجم فعاليت اين شركتها را نسبت به سنوات گذشته افزايش داده است.
روند فعاليت شركتهاي ليزينگ در سنوات بعد از سال 1373 كه صرفا بر اساس منابع مالي و سرمايه اي خود و در مقاطعي تسهيلات نه چندان قابل توجه بانك هاي مادر صورت پذيرفته ، از گردش مالي نسبتا مطلوبي برخوردار بوده است. در مقاطعي از زمان نيز شركت ها و موسسات توليدي از جمله خودروسازان به سبب احساس نياز جهت واگذاري محصولات توليدي خود از طريق تفاهمات دو جانبه با شركتهاي ليزينگ و در قالب روش ليزينگ كمك فروش و به شيوه كارمزدي، همكاري هاي محدودي رابا شركتهاي ليزينگ معمول داشته اند. اگر چه با تاسيس شركت هاي جديد در پهنه صنعت ليزينگ در طول دو سال گذشته ،توجه به اين صنعت در ايران بسيار مثبت ارزيابي گرديده و بطور محسوسي فعاليت در صنعت ليزينگ را تحت تاثير قرار داده است و در اين راستا ، احساس نياز واحدهاي شركت واحدهاي توليدي و موسسات اقتصادي به خصوص شركتهاي خودروساز به وجود و استفاده از خدمات شركت هاي ليزينگ ، روند ايجاد و تاسيس اين قبيل شركت ها را افزايش داده است، ليكن وضعيت بازار فعاليت اقتصادي كشور به اندازه اي وسيع و نيازمند حضور اين صنعت است كه به نظر مي رسد هنوز راه طولاني مي بايست جهت رسيدن به نقطه تعادل مورد نظر را طي نمود.
بر اساس آمارهاي نه چندان قابل استناد درصد سهم بخش ليزينگ در معدودي از بخش هاي توليدي در سال 1381 به شرح زير است :
ازميزان حجم ريالي توليدات در بخش خودروسازي در كشور (رقمي معادل 38790 ميليارد ريال ) سهم ليزينگ كمتر از يك درصد مبلغ ومذكور يعني 387 ميليارد ريال بوده است، كه بخش عمده آن توسط شركت هاي ليزينگ وابسته به شركت هاي خودروساز به صورت مستقيم يا كارمزدي انجام پذيرفته است.
از مجموع حجم ريالي توليدات بخش خودروهاي كار در سال مورد مطالعه كه رقم آن بالغ بر 5120 ميليارد ريال برآورد گرديده است ، تنها 11 درصد از طريق شركت هاي ليزينگ صورت گرفته است كه بخش عمده آن از محل اعتبارات بانكي در بخش خدمات و به طور مستقيم به مصرف كنندگان معرفي شده از سوي واحد هاي توليدي و بعضي از شركت هاي ليزينگ وابسته به خودروسازان به صورت مستقيم و يا در قالب قرارداد كارمزدي ، انجام پذيرفته است.
سهم ليزينگ در بخش ساير ماشين آلات و تجهيزات ،ماشين آلات راه سازي ،با احتساب تسهيلات واگذاري توسط بعضي از بانك هاي نيمه تخصصي تنها 12/5 درصد بوده است.
در رابطه با سهم صنعت ليزينگ در بخش دستگاه ها و ماشين آلات صنعتي تنها شركت فعال ليزينگ در اين زمينه شركت ليزينگ صنعت و معدن مي باشد كه حجم فعاليت انجام شده در مقايسه با ميزان توليدات بخش صنعتي تقريبا صفر است.
همانگونه كه ملاحظه مي شود درصد سهم صنعت ليزينگ در مجموع حتي با در نظر گرفتن بخشي از فعاليت بانكها به عنوان فعاليت ليزينگ ، بسيار ناچيز است و علت و علل اين امر ،علاوه بر عدم گسترش فرهنگ ليزينگ را مي توان در عدم همراهي و همكاري موسسات مالي و پولي كشور و بانك ها با اين شركت ها دانست. اين در حالي است كه بر اساس آخرين آمار منتشره ، حجم تسهيلات اعطايي توسط 8 بانك عمده دولتي در سال 1380 در قالب عقود اسلامي ، بالغ بر 199736 ميليارد ريال بوده است كه در داخل كشور و در استان هاي 28 گانه به متقاضيان اعطا گرديده است.
اگر چه به طريقي مي توان فعاليت بانك ها در قالب عقد اجاره به شرط تمليك و به ميزان 4/1955 ميليارد ريال را به سبب مشابهت كامل با فعاليت صنعت ليزينگ ، جزو شيوه هاي متعارف ليزينگ محسوب نمود ،ليكن در مجموع در مقايسه با حجم عمليات تسهيلاتي بانك ها حجم فعاليت بخش ليزينگ در ايران رقمي كمتر از 5/0 درصد است كه در آن فعاليت بعضي از بانك هاي تخصصي در بخش تسهيلات اعطايي براي ماشين آلات كشاورزي نيز مستتر است.
با عنايت به مراتب فوق همانطوري كه ملاحظه مي گردد ، سهم ليزينگ در بازار سرمايه در ايران رقم ناچيزي را تشكيل داده است، در حالي كه سهم ليزينگ در بازار سرمايه از جهات گوناگون قابل بحث و بررسي است.بدون شك يكي از عوامل مهم نقش ليزينگ به عنوان يكي از شيوه هاي موثر در تخصيص منابع مالي كمياب براي سرمايه گذاري مولد است، زيرا وجوه مصرفي از طريق ليزينگ به طور واقعي صرف تامين تجهيزات و ايجاد يا راه اندازي واحد اقتصادي و يا به روش ديگر ، موجب فعال شدن چرخه توليد واحد هاي اقتصادي و افزايش عرضه توليدات است. به عبارت ديگر ،امروزه اعطاي تسهيلات به روش ليزينگ مترادف با ازدياد توليد كالا يا خدمات شناخته شده است.
اين مزيت ويژه صنعت ليزينگ موجب گرديده است كه شركت هاي ليزينگ از نقطه نظر مسائل مبتلا به موسسات اعتباري ديگر كه منابع مالي توسط وام گيرندگان در راه هاي غير مولد و بورس بازي مصرف مي شود ، مصون باشند. اين امر يكي از مزاياي بارز ليزينگ است. به طريق ديگر ، ميتوان ادعا نمود كه در ايران نيز موضوع تاكيد بر روي مصرف منابع پولي در امور معين كه از بنيان هاي فكري و اعتقادي عمليات بانكي بدون ربا كه اجاره به شرط تمليك نيز از عقود آن محسوب مي گردد،در همين راستا بوده است.
در شرايط كنوني اقتصاد بين المللي اكثريت معاملات در بازار سرمايه ، نشان از انتقال امكانات مالي از دست يك سرمايه گذار به دست سرمايه گذار ديگر است، تا اينكه نمايانگر ايجاد امكانات مالي و دارايي هاي مولد جديد باشد و اين امر موجب گرديده كه نقش بارز و پر اهميت صنعت ليزينگ و بهبود ساختار اقتصادي را به شرح زير برشمرد:
1-افزايش رقابت ميان منابع مالي 2 -ممانعت از فشارهاي تورمي خصوصا در كشور هاي جهان سوم 3-افزايش توليد و ايجاد تعادل در موازنه پرداخت ها از طريق حمايت از صنايع داخلي 4-كمك به ايجاد اشتغال از طريق فراهم نمودن شرايط كار.
ليزينگ در جهان:
بر اساس آخرين آمارهاي منتشره حجم عمليات ليزينگ جهان در سال 2003 بدليل ركود اقتصادي حاكم بر اقصاد جهان نسبت به سال 2000 از يك كاهش 5/4درصدي برابر با 4/22 ميليارد دلار بر خوردار بوده است. حجم فعاليت شركتها و موسسات ليزينگ در جهان در سال مذكور به 6/476 ميليارد دلار بالغ گرديده است. در سال 2001 بيش از 5/53 درصد برابر 1/254 ميليارد دلار از حجم فعاليت شركتهاي ليزينگ در كشورهاي آمريكا و كانادا اتفاق افتاده است و اين در حاليست كه نسبت به سال قبل از آن ، از يك كاهش 7/6 درصدي معادل 18 ميليارد دلار برخوردار است، به طوري كه اين ميزان كاهش در طول 9 سال گذشته ، بي سابقه بوده است. دليل عمده اين كاهش، ركود اقتصادي حاكم بر اقتصاد جهان ذكر شده است. در اين رابطه، شايان توجه آن است كه كشور آمريكا به تنهايي با 242 ميليارد دلار عمليات، نزديك به 51 درصد ازحجم فعاليت جهاني عمليات موسسات ليزينگ را به خود تخصيص داده است.
وضعيت عملكرد شركتها و موسسات ليزينگ در اروپا در 2001 با اختصاص 4/29 درصد، برابر با 140 ميليارد دلار از حجم عمليات ليزينگ در جهان، نسبت به سال 2000 افزايش داشته باشد. اين افزايش 9/6 درصد و معادل 9 ميليارد دلار بوده است. 5 كشور آلمان با حجم فعاليت 45/34 ميليارد دلار، انگلستان با حجم فعاليت 31/20 ميليارد دلار، فرانسه با حجم فعاليت 49/19 ميليارد دلار، ايتاليا با حجم فعاليت 58/17 ميليارد دلار و اسپانيا با حجم فعاليت 44/7 ميليارد دلار به ترتيب بيشترين حجم فعاليت در صنعت ليزينگ اروپارا به خود تخصيص داده اند. كشور هاي آسيايي با عملكرد 7/67 ميليارد دلاري سومين رتبه فعاليت در صنعت ليزينگ را به خود اختصاص داده اند. كشور ژاپن با حجم فعاليت 95/58 ميليارد دلاري خود به تنهائي بيش از 87 درصد حجم فعاليت موسسات و شركتهاي ليزينگ قاره آسيا را به خود اختصاص داده است. عملكرد شركتها و موسسات ليزينگ در آسيا نيز نسبت به سال 2000 از يك كاهش چشم گير 6/10 ميليارد دلاري ( معادل 6/13 درصدي)برخوردار بوده است. ليكن سهم ژاپن از اين كاهش تنها در حد 7/2 در صد بوده است.
عمده ترين كشورهاي فعال در بخش ليزينگ در قاره آسيا پس از ژاپن (كشور هاي آسيايي دومين كشور فعال در بخش ليزينگ محسوب مي شود) به ترتيب عبارتند از: هنگ كنگ با حجم فعاليت 3/2 ميليارد دلار، جمهوري خلق چين با حجم فعاليت 1/2 ميليارد دلار، كره با حجم فعاليت 17/1 ميليارد دلار، هند با حجم فعاليت 5/10 ميليارد دلار، تايوان با حجم فعاليت 93/0 ميليارد دلار، تركيه با حجم فعاليت 72/0 ميليارد دلار، تايلند با حجم فعاليت 4/0 ميليارد دلار، پاكستان با حجم فعاليت 37/0 ميليارد دلار، اندونزي با حجم فعاليت 25/0 ميليارد دلا رو عربستان صعودي با حجم فعاليت 18/0 ميليارد دلار. مجموع فعاليت موسسات و شركتهاي ليزينگ در كشورهاي آمريكاي جنوبي، استراليا،‌ نيوزيلند و قاره آفريقا مجموعاً 1/3 درصد از حجم فعاليت جهان را به خود تخصيص داده است. در طول 20 سال گذشته حجم فعاليت صنعت ليزينگ در جهان از 9/84 ميليارد دلار به 6/476 ميليارد دلار افزايش يافته است و جز در مقاطعي از سالها كه به دليل مشخص منتج از عوامل و شرايط اختصادي،‌ داراي كاهشي نسبت به سال قبل از آن بوده است ،‌ روند فعاليت شركتها و موسسات ليزينگ در جهان از رشد صعودي قابل توجهي بوده است.
تركيب فعاليت شركتهاي ليزينگ در اروپا در سال 2001 در بخش خودروهاي سواري 5/33 درصد، ماشين آلات و تجهيزات صنعتي 25 درصد، خودروي كار 1/17 درصد، دستگاه ها و ماشين آلات اداري و خدماتي9/13 درصد، ‌كشتي، هواپيما و راه آهن 9/3 درصد و ساير 6/6 درصد را به خود تخصيص داده است. تعداد نيروي انساني فعال در بخش ليزينگ در اروپا حدود 55000 نفر برآورد شده است، از جمع كل شركتهاي ليزينگ در اروپا تعداد 10 گروه ليزينگي و شركتهاي مستقل بزرگ به تنهائي بيش از 1/22 درصد حجم فعاليت ليزينگ اروپا را به خود اختصاص داده است. با عنايت به آمارها و اطلاعات ارائه شده ، تحليل هاي به عمل آمده نشان مي دهد كه به رغم اينكه حجم فعاليت بخش ليزينگ در سال 2001 نسبت به سال 2000 كاهش داشته است ، ليكن در حقيقت سهم ليزينگ در بازار سرمايه در اين سال در بسياري از كشورهاي جهان بهبود يافته و از رشد قابل قبولي برخوردار بوده است. اين موضوع در خصوص اكثريت كشورهاي اروپائي مصداق دارد، به طوري كه در مجموع اروپا بر عكس آمريكا و آسيا در بخش ليزينگ داراي رشد مثبت بوده است و سهم بازار آن از 6/23 درصد به 4/29 افزايش يافته است.
امروزه، بر اساس آمار و اطلاعات، عمليات ليزينگ بعد از بانكها به عنوان دومين شيوه تامين و تخصيص منابع مالي در بخشهاي اقتصادي گوناگون محسوب مي شود. ويژگي هاي خاص صنعت ليزينگ از عوامل موثر در توسعه صنعت ليزينگ در جهان بوده و روند روز افزون آن در كشورهاي جهان همچنان ادامه دارد. ضرورت و نياز جوامع كشورهاي جهان سوم نيز گسترش اين صنعت در اكثر كشور هاي مذكور و توجه آن به توسعه آن را افزايش داده است.
بر اساس آخرين آمارهاي منتشره حجم عمليات ليزينگ جهان در سال 2003 بدليل ركود اقتصادي حاكم بر اقصاد جهان نسبت به سال 2000 از يك كاهش 5/4درصدي برابر با 4/22 ميليارد دلار بر خوردار بوده است. حجم فعاليت شركتها و موسسات ليزينگ در جهان در سال مذكور به 6/476 ميليارد دلار بالغ گرديده است. در سال 2001 بيش از 5/53 درصد برابر 1/254 ميليارد دلار از حجم فعاليت شركتهاي ليزينگ در كشورهاي آمريكا و كانادا اتفاق افتاده است و اين در حاليست كه نسبت به سال قبل از آن ، از يك كاهش 7/6 درصدي معادل 18 ميليارد دلار برخوردار است، به طوري كه اين ميزان كاهش در طول 9 سال گذشته ، بي سابقه بوده است. دليل عمده اين كاهش، ركود اقتصادي حاكم بر اقتصاد جهان ذكر شده است. در اين رابطه، شايان توجه آن است كه كشور آمريكا به تنهايي با 242 ميليارد دلار عمليات، نزديك به 51 درصد ازحجم فعاليت جهاني عمليات موسسات ليزينگ را به خود تخصيص داده است.
وضعيت عملكرد شركتها و موسسات ليزينگ در اروپا در 2001 با اختصاص 4/29 درصد، برابر با 140 ميليارد دلار از حجم عمليات ليزينگ در جهان، نسبت به سال 2000 افزايش داشته باشد. اين افزايش 9/6 درصد و معادل 9 ميليارد دلار بوده است. 5 كشور آلمان با حجم فعاليت 45/34 ميليارد دلار، انگلستان با حجم فعاليت 31/20 ميليارد دلار، فرانسه با حجم فعاليت 49/19 ميليارد دلار، ايتاليا با حجم فعاليت 58/17 ميليارد دلار و اسپانيا با حجم فعاليت 44/7 ميليارد دلار به ترتيب بيشترين حجم فعاليت در صنعت ليزينگ اروپارا به خود تخصيص داده اند. كشور هاي آسيايي با عملكرد 7/67 ميليارد دلاري سومين رتبه فعاليت در صنعت ليزينگ را به خود اختصاص داده اند. كشور ژاپن با حجم فعاليت 95/58 ميليارد دلاري خود به تنهائي بيش از 87 درصد حجم فعاليت موسسات و شركتهاي ليزينگ قاره آسيا را به خود اختصاص داده است. عملكرد شركتها و موسسات ليزينگ در آسيا نيز نسبت به سال 2000 از يك كاهش چشم گير 6/10 ميليارد دلاري ( معادل 6/13 درصدي)برخوردار بوده است. ليكن سهم ژاپن از اين كاهش تنها در حد 7/2 در صد بوده است.
عمده ترين كشورهاي فعال در بخش ليزينگ در قاره آسيا پس از ژاپن (كشور هاي آسيايي دومين كشور فعال در بخش ليزينگ محسوب مي شود) به ترتيب عبارتند از: هنگ كنگ با حجم فعاليت 3/2 ميليارد دلار، جمهوري خلق چين با حجم فعاليت 1/2 ميليارد دلار، كره با حجم فعاليت 17/1 ميليارد دلار، هند با حجم فعاليت 5/10 ميليارد دلار، تايوان با حجم فعاليت 93/0 ميليارد دلار، تركيه با حجم فعاليت 72/0 ميليارد دلار، تايلند با حجم فعاليت 4/0 ميليارد دلار، پاكستان با حجم فعاليت 37/0 ميليارد دلار، اندونزي با حجم فعاليت 25/0 ميليارد دلا رو عربستان صعودي با حجم فعاليت 18/0 ميليارد دلار. مجموع فعاليت موسسات و شركتهاي ليزينگ در كشورهاي آمريكاي جنوبي، استراليا،‌ نيوزيلند و قاره آفريقا مجموعاً 1/3 درصد از حجم فعاليت جهان را به خود تخصيص داده است. در طول 20 سال گذشته حجم فعاليت صنعت ليزينگ در جهان از 9/84 ميليارد دلار به 6/476 ميليارد دلار افزايش يافته است و جز در مقاطعي از سالها كه به دليل مشخص منتج از عوامل و شرايط اختصادي،‌ داراي كاهشي نسبت به سال قبل از آن بوده است ،‌ روند فعاليت شركتها و موسسات ليزينگ در جهان از رشد صعودي قابل توجهي بوده است.
تركيب فعاليت شركتهاي ليزينگ در اروپا در سال 2001 در بخش خودروهاي سواري 5/33 درصد، ماشين آلات و تجهيزات صنعتي 25 درصد، خودروي كار 1/17 درصد، دستگاه ها و ماشين آلات اداري و خدماتي9/13 درصد، ‌كشتي، هواپيما و راه آهن 9/3 درصد و ساير 6/6 درصد را به خود تخصيص داده است. تعداد نيروي انساني فعال در بخش ليزينگ در اروپا حدود 55000 نفر برآورد شده است، از جمع كل شركتهاي ليزينگ در اروپا تعداد 10 گروه ليزينگي و شركتهاي مستقل بزرگ به تنهائي بيش از 1/22 درصد حجم فعاليت ليزينگ اروپا را به خود اختصاص داده است. با عنايت به آمارها و اطلاعات ارائه شده ، تحليل هاي به عمل آمده نشان مي دهد كه به رغم اينكه حجم فعاليت بخش ليزينگ در سال 2001 نسبت به سال 2000 كاهش داشته است ، ليكن در حقيقت سهم ليزينگ در بازار سرمايه در اين سال در بسياري از كشورهاي جهان بهبود يافته و از رشد قابل قبولي برخوردار بوده است. اين موضوع در خصوص اكثريت كشورهاي اروپائي مصداق دارد، به طوري كه در مجموع اروپا بر عكس آمريكا و آسيا در بخش ليزينگ داراي رشد مثبت بوده است و سهم بازار آن از 6/23 درصد به 4/29 افزايش يافته است.
امروزه، بر اساس آمار و اطلاعات، عمليات ليزينگ بعد از بانكها به عنوان دومين شيوه تامين و تخصيص منابع مالي در بخشهاي اقتصادي گوناگون محسوب مي شود. ويژگي هاي خاص صنعت ليزينگ از عوامل موثر در توسعه صنعت ليزينگ در جهان بوده و روند روز افزون آن در كشورهاي جهان همچنان ادامه دارد. ضرورت و نياز جوامع كشورهاي جهان سوم نيز گسترش اين صنعت در اكثر كشور هاي مذكور و توجه آن به توسعه آن را افزايش داده است.



:: موضوعات مرتبط: مقالات فارسی
:: برچسب‌ها: شرکت های Leasing, تفاوت بین شرکت های Holding و Leasing, روش های لیزینگ, لیزینگ ایران و جهان
تاریخ :  پنجشنبه هجدهم خرداد ۱۳۹۶
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری

تفاوت بین شرکت های Holding و Leasing

درباره شرکت های Holding 

 

هلدینگ چیست؟
در جوامعی که سرمایه‌گذاری نقش حیاتی در اقتصاد ملی بازی می‌کند، سرمایه‎گذاران نمی‎توانند فعالیت‎های خود را صرفاً در زمینه‎های خاصی محدود کنند. لذا بدلیل گسترش دامنه فعالیت ها و با نگرش تخصصی و حرفه‎ای، این فعالیت‎ها را در قالب شرکت های متعدد تفکیک می نمایند و در تلاش برای حداکثر کردن سود از طریق انجام کلیه فعالیت‎ها در چارچوب گروه و در زنجیره فعالیت‎های مکمل یکدیگر در قالب شرکتهای تخصصی سرمایه‎گذاری عمل می کنند.
یک شرکت مادر تخصصی (هولدینگ یا دارنده حق کنترل) بیشتر نقش ستادی ایفاء می کند. به عبارت دیگر، شرکت های مادر به کنترل و اداره سرمایه‎گذاری‎ها و سیاست‎گذاری برای شرکت های زیرمجموعه می‎پردازند. در شرکت های مادر تخصصی، هدف از سرمایه‎گذاری، افزایش ثروت سرمایه‎گذار از طریق کسب سود و بالا بردن ارزش سرمایه Capital Gain می باشد. از اینرو در جوامع امروزی، چاره‎ای جز گسترش و توسعه فعالیت‎ها و تخصصی شدن آنها وجود ندارد و به منظور تخصصی کردن و گسترش فعالیت‎ها باید از طریق ترکیب شرکت‎ها و مدیریت عالی Top Management آنها اقدام نمایند.
شرکت ها به منظور سازگاری با تغییرات محیط پیرامون خود مدام در حال تغییر و تحول و تکامل‎اند. تنها کارآمدترین سازمان‎ها در بازار رقابتی بقا می یابند. به طور مشخص، در فرایند تکامل سازمان‎ها، تغییر در مدیریت و ساختار سازمانی کلید اصلی تحول به شمار می‎رود. همزمان با رشد یک شرکت، ساختار سازمانی آن نیز، به منظور پاسخگویی به مسئولیت‎های روزافزون مدیران باید متحول گردد.
گسترش و توسعه یک شرکت که ساختار سازمانی ساده‎ای دارد باعث بروز مشکلاتی می‎شود که غالب این مشکلات با تغییر ساختار شرکت به سوی ساختار پیچیده (چند مدیریتی) مرتفع می‎گردد. این موضوع نشان دهنده این است که سیستم تنها جمع جبری اجزاء آن نیست، بلکه در چارچوب مستقلی که اجزاء در آن قرار گرفته‎اند شکل می‎گیرد. انتخاب ساختار سازمانی بهینه نه تنها تابعی از متغیرهای بیرونی نظیر محیط پیرامون شامل درجه توسعه یافتگی سایر شرکت‎ها و اقتصاد کشور می‎باشد، بلکه به متغیرهای درونی همچون اندازه شرکت‎ها، سطح رشد و پیچیدگی مدیریت آنها نیز بستگی دارد.
شرکت هولدینگ
ترکیب واحدهای تجاری، مانند دیگر فعالیت‎های اقتصادی، بخشی از استراتژی‎های مدیریتی برای حداکثر کردن سود بنگاه اقتصادی است. برای افزایش توان رقابت و حضور در بازارهای جدید و رشد توسعه، ترکیب واحدهای اقتصادی - تجاری به سرعت در فضای اقتصادی جوامع در حال رشد است. اندازه و مقیاس بنگاه‎ها، در شرایط رقابت شدید بازار به صورتی آشکار به موضوعی حساس تبدیل شده است. این افزایش می‎تواند سود و منافع بیشتری از محل فروش و دستیابی به بازارهای جدید فراهم کند. حتی با کاهش حاشیه سود و رقابتی‎تر شدن بازارها این منافع قابل حصول خواهد بود.
ترکیب واحدهای تجاری به اشکال مختلفی صورت می‎گیرد. لکن به منظور حداکثر کردن سود، در ترکیب واحدهای تجاری ویژگی‎های ذیل وجود دارد:
1ـ ادغام تولیدات یک بنگاه با خدمات توزیع و یا فرایند تکمیل تولیدات در بنگاهی دیگر.
2ـ صرفه‎جویی در هزینه‎ها از طریق حذف تسهیلات یا کارکنان مازاد.
3ـ توان ورود سریع محصولات یا خدمات در بازارهای داخلی و خارجی.
4ـ بهره‎گیری از صرفه‎جویی ناشی از مقیاس بمنظور افزایش توان رقابت و ارتقاء کارآیی.
5ـ امکان دسترسی به منابع مالی جدید با هزینه کمتر .
6ـ کاهش خطر (ریسک) تجاری از طریق تنوع بخشیدن به نوع فعالیت‎ها.
توسعه و رشد بنگاه‎های اقتصادی یا تجاری تا آنجا امکان پذیر است که برای مدیریت بنگاه مشکلات اضافی ایجاد ننماید. بزرگ شدن بیش از حد موجب می گردد تا مدیریت عالی شرکت یا بنگاه اقتصادی نتواند هماهنگی و نظم لازم را در بنگاه مستقر و کنترل نماید. از اینرو، گسترش شرکت‎ها از طریق ایجاد و توسعه واحدهای تجاری مختلف و پیوند دادن آنها به یکدیگر از طریق ابزار سهامداری (مالکیت سهام سایر واحدها و بنگاه‎های اقتصادی و ترکیب آنها) راه حلی کارآمد برای ارتقاء عملکرد مدیریت عالی شرکت مادر محسوب می گردد.
روش های ترکیب بنگاه‎ها و واحدهای اقتصادی‎ـ تجاری را از سه نقطه نظر می‎توان مد نظر قرار داد:
1ـ ترکیب عرضی (یا افقی):
در این حالت، بنگاه‎های اقتصادی ـ تجاری رقیب، هم صنعت و فعالیت مشابه با یکدیگر ترکیب می گردند.
2ـ ترکیب طولی (یا عمودی):
در این حالت، بنگاه های اقتصادی ـ تجاری مکمل یکدیگر در یک زنجیره تولید یا خدمات با یکدیگر ترکیب می گردند.
3ـ ترکیب مجتمع (یا متنوع):
در این حالت، بنگاه های اقتصادی ـ تجاری با فعالیت های متفاوت و به منظور دسترسی به بازارهای جدید با یکدیگر ترکیب می گردند. شرکت‎های بزرگ فراملیتی که در حال حاضر در زمینه‎های مختلف صنعتی و بازارهای گوناگون حضور دارند نمونه ای از چنین ترکیب هایی هستند.
به منظور بهره جویی از ویژگی های متفاوت حقوقی انواع اشکال ترکیب و بر مبنای انگیزه های متفاوت از ترکیب های تجاری بنگاه های اقتصادی اقدام به ترکیبات تجاری زیر می نمایند.
جذب (یا ادغام) Merging:
هر گاه دو یا چند شرکت به گونه‎ای ترکیب شوند که در نتیجه آن، کلیه شرکت‎های عضو ترکیب، جز یکی از آنها منحل شده و کلیه دارایی‎ها و بدهی‎های آنها به شرکت باقیمانده تعلق گیرد، این ترکیب را از نوع جذب (یا ادغام) می نامند. در این حالت شرکت ترکیب کننده (شرکت باقیمانده) به منظور تحصیل خالص دارایی‎‎های شرکت ترکیب شونده اقدام به پرداخت و یا انتشار سهام جدید می نماید
تلفیق Consolidation:
هر گاه دو یا چند شرکت به گونه‎ای ترکیب شوند که در نتیجه آن، کلیه شرکت‎های عضو ترکیب منحل شده و همزمان با انحلال آنها شرکت جدیدی ایجاد شود به گونه‎ای که کلیه دارایی‎ها و بدهی‎های شرکت ترکیب شونده در اختیار شرکت جدید قرار گیرد، ترکیب از نوع تلفیق می‎باشد و تاسیس شرکت جدید همزمان با انحلال شرکت‎های ترکیب شونده صورت می‎گیرد.
تحصیل (یا تملیک) Acquisition:
هر گاه دو یا چند شرکت به گونه‎ای ترکیب شوند که هیچیک از آنها منحل نشود بلکه کنترل و اداره آنها به دست یکی از شرکت‎های عضو ترکیب افتد، ترکیب از نوع تحصیل (تملیک) نامیده می‎شود. هنگامی که یک واحد تجاری اصلی به طور مستقیم یا غیر مستقیم از طریق واحدهای تجاری فرعی دیگر خود، دارنده بیش از نصف سهام دارای حق رای یک واحد تجاری باشد فرض بر وجود کنترل بر آن واحد تجاری است و یا در صورت تحقق هر یک از شرایط ذیل حتی اگر میزان مالکیت واحد تجاری اصلی بر سهام دارای حق رای واحد تجاری فرعی،50 درصد یا کمتر باشد، باز هم کنترل وجود خواهد داشت.
الف ـ توانایی اعمال کنترل بر بیش از نصف آرای واحد تجاری از طریق توافق با سایر صاحبان سرمایه.
ب ـ توانایی هدایت سیاست‎های مالی و عملیاتی واحد تجاری از طریق قانون یا قرارداد.
ج ‌ـ توانایی نصب و عزل اکثریت اعضای هیأت مدیره یا سایر ارکان اداره کننده مشابه.
شرکت مادر Holding (هولدینگ) چیست ؟
تعاریف و تعابیر متعددی برای شرکت های مادر (هولدینگ) و شرکت های فرعی (تابعه) آنها در متون مختلف ارائه شده است:
1ـ شرکت هولدینگ، یک شرکت سهامی است که مالکیت سهام شرکت دیگری را در اختیار دارد. یعنی، شرکتهای هولدینگ زمانی بوجود می‎آیند که شرکتی از طریق خرید تمام یا اکثریت سهام دارای حق رای شرکت دیگر، آن را تحصیل نماید.
2ـ مینز و بن برایت Means and Bonbright بر اساس جدیدترین مطالعات تحقیقی خود می‎نویسند: "شرکت های هولدینگ کاراترین ابزار برای ترکیب اموال دو یا چند شرکت مستقل، به منظور کنترل و مدیریت یگانه می‎باشند که تا کنون ابداع شده است".
3ـ شرکت هولدینگ، شرکتی است که تمامی سهام دارای حق رای (سهام عادی و انواع خاصی از سهام ممتاز) شرکت دیگری را در اختیار داشته باشد و در این حالت به شرکت مملوک، شرکت فرعی تملیک شده Wholly - owned subsidiary گویند. همچنین شرکت های فرعی یک سیستم هولدینگ تحت عنوان شرکت های وابسته Affiliates یا شرکت های عملیاتی Operating نیز شناخته می‎شوند. این شرکت ها هویت قانونی خودشان را به عنوان شرکت های مجزا حفظ می‎کنند، اما کنترل هر شرکت فرعی موجب حفظ اختیار تعیین هیات مدیره، مدیریت، توانایی خرید و فروش سهام و اوراق قرضه آن می‎شود.
از نقطه نظر اقتصادی، تشکیل شرکت های هولدینگ از مزایای قابل توجهی برخوردار است، زیرا سهامداران این شرکت ها بدون به دوش کشیدن مسئولیت اداره شرکت، در منافع آن سهیم هستند. به عبارت دیگر، به جای خرید دارایی‎های شرکت‎های تابعه، از طریق تملک سهام این شرکت ها در منافع آنها شریک می‎شوند. از طریق سیستم هولدینگ سهام مدیریتی شرکت های دیگری را نیز تحت کنترل خود درآورد، زیرا این شرکت تنها نیاز به تملک نیمی از سهام مدیریت شرکت تابعه را دارد. بدلیل تعیین خط مشی‎های شرکتهای زیرگروه شرکت مادر، خط مشی آنها با یکدیگر هماهنگ می گردد و از اینرو اهداف کلی درون و برون مرزی شرکت های مادر تحقق می یابد.
4- شرکت هولدینگ، یک شرکت سرمایه گذاری Investment Company است، با این تفاوت که شرکت سرمایه‎گذاری با خرید سهام شرکتهای دیگر از سود سهام و همچنین از افزایش قیمت سهام، بدون آنکه دخالتی در اداره امور این شرکتها داشته باشند، بهره‎مند می‌شود، و این در حالی است که هولدینگ ها با خرید سهام شرکت های دیگر و یا با اعطای وام به آنها در اداره امورشان مشارکت داشته و بر آن تصدی می کنند. به همین منظور می باید اکثریت سهام آنها را در اختیار داشته باشند. حتی دولتها نیز با ایجاد هولدینگ ها، وظایف مدیریتی و مالکیت خود را از هم تفکیک نموده و با کاهش ارتباط بین شرکت ها و دولت، به آنها آزادی عمل بیشتری می‎دهند.
تعاریف شرکتهای هلدینگ :
تعابیر مختلفی از Holding Company یا Parent Company نظیر ( شرکت مادر، شرکت دارنده، شرکت کنترل کننده، شرکت مالک ، شرکت صاحب سهم ، شرکت اصلی ) صورت می گیرد که ذیلاٌ به شرح مختصرهر یک می پردازیم :
شرکت مادر : شرکتی است که از طریق داشتن مالکیت سهام، فعالیت های شرکت دیگر را کنترل می کند.
شرکت مادر: شرکت کنترل کننده ای که دارای فرعیهای متعدد بوده و خود دارای فعالیت تجاری نمی باشد، به شرکت مادر ، شرکت دارنده نیز گفته می شود.
شرکت دارنده: شرکتی که فقط به منظور خرید سهام سرمایه و کنترل عملیات شرکت های دیگر تأسیس می شود و به خودی خود دارای فعالیت تجاری نیست.
شرکت دارنده: شرکت کنترل کننده که دارای شرکت های فرعی متعدد می باشد و فعالیت خود را در اداره شرکت های فرعی متمرکز می سازد.
شرکت دارنده : شرکت کنترل کننده که فعالیت اصلی آن خرید سهام قابل کنترل ( بیش از 50% سهام ) یک یا چند شرکت دیگر میباشد.
شرکت کنترل کننده: به شرکتهایی گفته می شود که یک یا چند کمپانی ومؤسسه دیگر را تحت تملک یا کنترل خود دارند.
شرکت کنترل کننده: شرکتی که سهام سایر شرکت ها را به منظور کنترل آنها خریداری می کند، اگر شرکت سهام سایر شرکتها را به منظوری غیر از کنترل آنها خریداری کند، شرکت کنترل کننده نیست بلکه شرکت سرمایه گذاری کننده می باشد.
شرکت مالک: هلدینگ ها شرکتهای بزرگی می باشند که اغلب تنها به صورت شرکتهای مالک هستند و هیچ گونه نقش تولیدی بر عهده ندارند و به گونه ای روز افزون تبدیل به واحدهای مالی می شوند و تنها بر اساس مسائل مالی تصمیم گیری می نمایند.
شرکت مالک: شرکتی است که مالک سهام شرکتهای دیگر است تا ازاین طریق شرکت های دیگر را کنترل نماید
شرکت های صاحب سهام: یک مؤسسه کاملاٌ مالی است که سرمایه خود را برای تحصیل منافع در سایر شرکتها بکار می اندازد و این امر از طریق خرید بیش از 50% سهام عادی آنان انجام می شود.
شرکت صاحب سهام : شرکت دارنده سهام، شرکت مرکزی، شرکت مالک ، شرکت بازرسی ، شرکتهایی که سرمایه آنها از سها م شرکت ها تشکیل شده است.
شرکت فرعی Subsidiary Company
شرکت فرعی : شرکتی است که بوسیله شرکت دیگر به علت داشتن مالکیت سهام کنترل می شود یک شرکت اصلی می تواند چندین شرکت فرعی داشته باشد.
شرکت فرعی : یک واحد تجاری است که بوسیله واحد تجاری دیگری کنترل می شود و بیش از 50% سها م با رأی آن را در دست شرکت دیگر میباشد و یا به علل گوناگون شرکت اصلی با سهامی کمتر از 50 درصد قادر بر کنترل آن باشد.
شرکت تابعه : شرکتی که تمام یا بیش از نیمی از سهام آن را شرکت دیگری داشته باشد.
شرکت تابعه : شرکت فرعی است که درصد سرمایه گذاری شرکت اصلی در آن بیش از 50 درصد بوده و یا کنترل آن در ا ختیار شرکت اصلی است.
شرکت تابعه : شرکتی میباشدکه حداقل 50 درصد سهام آن در اختیار شرکت مادر باشد.
شرکت وابسته Affiliated Company
شرکت وابسته : به شرکتی میگویند که به شرکت دیگری وابسته باشد اعم از اینکه مالک سهام باشد ویا سهام آن در دست شرکت دوم باشد.
شرکت وابسته:
الف- شرکتی است که به طور غیر مستقیم یا مستقیم از طریق یک یا چند شرکت واسطه ، شرکت دیگری را کنترل کرده ، یا بوسیله شرکت دیگری کنترل شده یا با شرکت دیگر مشترکا بوسیله شرکت سوم کنترل می شوند.
ب- شرکتی است که به گونه ای که در قانون تعریف شده برای مقاصد خاص با شرکت دیگر مربوط می گردد.
ج- شرکتی است که بطور کامل یا غیر کامل با شرکت دیگری به خاطر کنترل مشترک بر اساس قرارداد یا موافقتنامه همکاری می کند و مترادف Associated Company می باشد.
یک واحد تجاری سرمایه پذیر، زمانی شرکت وابسته محسوب می شود که ضمن فرعی نبودن دارای شرایطی بشرح ذیل باشد:
1. حق رأی سرمایه گذار در واحد مزبور قابل ملاحظه باشد ( حداقل 20% )
2. سرمایه گذار نفوذ قابل ملاحظه ای در سیاستهای مالی و عملیاتی شرکت سرمایه پذیر داشته باشد.
3. سرمایه گذار به حفظ منابع خود به صورت یک سرمایه گذار در بلند مدت تمایل داشته باشد.
شرکت وابسته: به شرکتی اطلاق می شود که مدیریت آنها توسط شرکت مادر تعیین و کنترل می شود ولی سرمایه گذاری شرکت مادر در آنها کمتر از 50 درصد سهام می باشد.
شرکت وابسته : شرکت فرعی است که درصد سرمایه گذاری شرکت اصلی در آن بین 20 تا 50 درصد بوده ( علت تعیین می نیمم درصد سرمایه گذاری 20 درصد بر این اساس می باشد که به موجب قانون تجارت یک عضو هیأت مدیره در مدیریت شرکت مزبور اعمال نظر نماید) حسابهای این نوع شرکت ها برای تهیه حسابهای تلفیقی مورد استفاده قرار نمی گیرد.
شرکتهای همبسته : به شرکتهایی اطلاق می شود که شرکت اصلی و شرکت های تابعه و وابسته به آن در آن شرکت ها سهامدار نبوده ولی بر حسب مورد دارای مدیریت مشترک و ارتباط مستقیم از نظر فعالیتهای تجاری با گروه می باشد.
گروه Group
شامل واحد اصلی و تمام واحدهای فرعی آن می باشد.
تعریف هلدینگ د رکشورهای مختلف ( تعریف عمومی ) :
هلدینگ یا شرکت مادر را به طورمشخص می توان شرکتی دانست که دارنده سهام شرکت دیگری باشد . با این وجود، بر اساس کاربرد عمومی این عبارت، شرکت مادر شرکتی است که دارنده بخش زیادی از سهام سایر شرکتهاست وبه این ترتیب بر آن شرکتها کنترل دارد. شرکتهایی که شرکت مادر آنها را تحت کنترل خود دارد به نام «شرکت فرعی» خوانده می شود . شرکت مادر می تواند صددرصد سهام شرکتهای فرعی را تحت تملک خود داشته باشد . اما اغلب از نظر کنترل کاری درچنین سطحی قرار ندارد.
تعریف هلدینگ در تجربه ایران
عدم وجود تمایز مشخص بین انواع ترکیب ( ادغام ، تلفیق ، اشتراک منافع و ...) با یکدیگر و با هلدینگ و شباهت عملیات شرکت های هلدینگ از نظر بهره برداری از منابع خود و تحصیل منفعت خصوصاً از طریق خرید وفروش ویا نگهداری سهام با شرکتهای سرمایه گذاری و عدم توجه به این نکته که شرکتهای سرمایه گذاری بر خلاف شرکتهای هلدینگ هرنوع خرید و فروش سهام را صرفاً به منظور کسب منفعت نه کنترل انجام می دهند، موجب ناشناخته و نامأنوس بودن این شرکت ها در ایران شده است.
بورس تهران به عنوان یک بازار متشکل سرمایه شرکت های مذکور را تحت سرفصل شرکت های « پیوسته و سرمایه گذاری » طبقه بندی نموده و هدف اصلی را سرمایه گذاری در اوراق بهادار بخصوص سهام شرکت ها اعلام داشته است.
از طرف دیگر اساسنامه شرکت های مورد بحث موضوع خود را اغلب مشارکت در شرکتها و مؤسسات تولیدی ، بازرگانی، ساختمانی، خرید وفروش سهام و اوراق بهادار و اوراق قرضه قرارداده و توحهی به نقش کنترل ویژگیهای ساختاری مالی آنان نگردیده است.
با توجه به اینکه قوانین محدود کننده در رابطه با میزان خرید سهام با رأی شرکت ها درقانون تجارت ایران وجود ندارد. غالباً شرکتهای پیوسته و سرمایه گذاری اقدام به خرید درصد بالاتری از سهام سایر شرکتها نموده و از این طریق شرکت های دیگر را کنترل می نماید. البته این شیوه کنترل مغایر با هدف کنترل با مالکیت محدود می باشد. در هر حال تعریف هلدینگ در تجربه ایران شباهت زیادی به شرکتهای سرمایه گذاری دارد و می توان شرکتهای هلدینگ را نوعی شرکت سرمایه گذاری دانست که با در اختیار داشتن اکثریت سهام با رأی ( بالای 90 درصد ) سایر شرکتها می توانند آنان را کنترل نمایند.
تفاوت هلدینگ و ادغام :
در دنیای شرکتهای عظیم اواخر قرن نوزدهم که کالاها به طور انبوه برای بازارهای ملی یا جهانی تولید می شد رقابت بر سر قیمت ها ودر واقع در مواردی هر گونه رقابت مانند کنترل مواد اولیه محدود به منظور تضمین ثبات هزینه ها و مداومت عملیات، سهولت در تأمین مالی و... نیروی مخربی یافته و گرایش تغییر ناپذیری برای کسب قدرت انحصاری درچند شرکت معدود بوجود آوردند. در این زمان بسیاری از شرکت های بزرگ داوطلبانه اقدام به ایجاد مجتمع هایی میکردند. مانند کارتل و ائتلاف های موقت، بعضی دیگر مؤسسه های مالی مانند تراست یاشرکت مادر بوجود آوردند تا بر « سهام با رأی» شرکت های مورد نظر کنترل داشته باشند. برخی دیگر راه ادغام و اختلاط را برگزیدند و شرکت واحد و متعددی بوجود آوردند .
با وجود اهداف اولیه مشترک در تشکیل هلدینگ و ترکیب مؤسسات، تفاوتهایی در زمینه زیر بین هلدینگ و ادغام وجود دارد.
شخصیت حقوقی شرکتهای فرعی
در ادغام تحصیل مستقیم داراییهای خالص یک یا چند شرکت از طریق شرکت دیگر مطرح است و در اینجا موجودیت شرکت ادغام شونده ضمن جذب از بین می رود و شخصیت حقوقی خود را از دست میدهد وعملاً شرکت ادغام شونده منحل می شود. البته در بعضی موارد ادغام شرکتها دارای مزایایی است . مثلاً ممکن است برای انتقال مالکیت املاک احتیاج به تنظیم سند جداگانه نباشد. مبادله سهام مالیات نداشته باشد و مالیات بر درآمد شرکتها ی ادغام شده جز شرکتی که به کار ادامه میدهد حذف می شود.
در هلدینگ حتی اگر صددرصد سهام شرکت فرعی درتملک شرکت اصلی باشد موجودیت شرکت فرعی از بین نمی رود وکماکان شخصیت حقوقی سابق خود را حفظ می نماید و هیچ نوع عملیات پر هزینه انتقال عنوان مالکیت املاک ضروری نیست و حقوق و ادعاهای اعتبار دهندگان فعلی دست نخورده باقی می ماند. با توجه به اینکه شرکت های فرعی مختلف در هلدینگ شخصت حقوقی جداگانه ای دارند، لذا از قوانین حقوقی مجزایی تبعیت می نماید و وظایف هر واحد از وظایف دیگر واحدها متمایز باشد. بنابراین زیانهای غیر مترقبه که بر یک واحد وارد می شود برای دیگر واحدها تعهدی ایجاد نمی نماید و مانع از آن می شود که به کلیه سرمایه شرکت زیان وارد گردد.
ساختار سازمانی:
شرکتهای هلدینگ از جهت ساختار سازمانی با شرکتهای ادغامی تفاوت دارند. با توجه به اینکه میان مقیاس و بخشی کردن سازمان ارتباط نزدیکی وجود دارد . شرکتهای غول پیکر بجز بنگاههایی که نظام فنی آنها هزینه ثابت بسیاری را ایجاب میکند، نه تنها نیازمند بخشی کردن ساختار خود هستند بلکه تنها از این راه به چنین ابعاد بسیار گسترده دست می یابند. لذا این شرکت های ادغامی غالبا از ساختار بخشی استفاده می نمایند.
بسیاری از شرکتها آن چنان بزرگ و گوناگون شده اند که ساختار بخشی ساده برای آنها بسنده نکرده و این شرکتها ساختاری را بکار می گیرند که می توان آن را ساختار بخشی چند گانه نام نهاد . در این ساختار در رأس هر بخش، بخشهای دیگری قرار دارد. البته گوناگونی بازار، نظام فنی، محیط ، پیشینگی و قدرت نیز از جمله عوامل دیگر ی هستند که در بخشی کردن سازمان اثر می گذارند.
از طرفی باید توجه داشت که شرکت های هلدینگ نظیر ساوترن که در چندین ایالت آمریکا فعالیت می نماید، ملزم به رعایت قوانین مربوط به آن ایالت بوده و تحت مقررات خاصی اداره می شوند لذا این گونه شرکتها جهت فعالیت در سطح ایالتی و جهانی نیازمند ساختار سازمانی غیر متمرکز می باشند. با توجه به اینکه ساختار بخشی که غالبا تصور می شود شرکتهای هلدینگ از آن استفاده می نماید نه تنها به تمرکز قدرت در بخش ها می انجامد، بلکه سبب تمرکز قدرت در اداره مرکزی نیز میشود بدین ترتیب این گونه ساختارها مناسب شرکتهای هلدینگ نمی باشد.
تفاوت شرکتهای هلدینگ با شرکت های سرمایه گذاری
از نظر ماهیتی تشکیل یک«شرکت» یا «هلدینگ» و یا نهادی که درصدد «سود آفرینی» از «خرید و فروش سهام» است همگی مترادف با امر«سرمایه گذاری» است ، اما «شرکت سرمایه گذاری» معادل INVESTMENT- CO است و نهادی است که «سودآفرینی»را درخرید وفروش سهام پی میگیرد حال آنکه « هلدینگ» نهادی است که میزان سهامش در شرکتها به او مسئولیت اداره بنگاه و «سودآفرینی» از طریق بنگاهداری را منتقل می نماید(و یا وکالتاٌ این اداره بر عهده او قرار می گیرد) و سرمایه گذاری درشرکت، یعنی داراشدن سهام آن شرکت درحد «خرده سهامدار» یا «اقلیت نسبی» یا «اقلیت» با نفوذ ویا «اکثریت نسبی» و یا «اکثریت مطلق» که هریک از حدود مذکور اختیارات متفاوتی به ترتیب درحد حضور درجمع سهامداران- در حد دارابودن حق تعیین حداقل یک عضو هیئت مدیره – درحد دارابودن حق حذف اختیار مطلق سهامدار عمده درمجمع فوق العاده. درحد دارابودن حق تعیین اکثریت اعضا هیئت مدیره – درحد دارابودن حق اختیار مجمع فوق العاده. به عبارت دیگر هولدینگ نهادی است که اداره بنگاهها را بر عهده دارد، شرکت سرمایه گذاری خرید وفروش سهام انجام میدهد وشرکت معمولی امر تولید کالا یا خدمات را برعهده دارد و متاسفانه در ایران هردو نوع اول شرکت سرمایه گذاری نامیده می شود.
مثلاٌ سما( شرکت سرمایه گذاری ملی ایران) گویا در اغلب شرکتهای حاضر در بازار بورس اوراق بهادار تهران سهامدار است، اما در هیچیک عضوهیئت مدیره ندارد و شرکت سرمایه گذاری تامین اجتماعی (شستا) که دارای 181 شرکت سهامدار و در 135 شرکت دارای عضو هیئت مدیره است، هر دو شرکت «سرمایه گذاری» نامیده شده اند . حال آنکه اولی INVESTMENT و دومی HOLDING است.
در بازار واقعی سرمایه، میزان بازدهی ، تنها تعیین کننده نیست . اگر این مساله بود ادبیات مدیریت به طرف این می رفت که در رده بندی به جای میزان فروش بیشتر، پر بازده ترین شرکتها را شناسایی کندو همه هجوم ببرند و سهام آن راخریداری کنند . علت این است که در بازار سرمایه، چندین پارامتر دیگر تعیین کننده است:
1- ریسک، سرمایه گذارانی که ریسک های متفاوتی را می پذیرند، قطعاٌ بازده متفاوتی را باید انتظار داشته باشند
2- قابلیت نقد شوندگی سرمایه
3- دوره به بازدهی رسیدن سرمایه گذاری ها
4- پریوددریافت سود
دلایل ایجاد هولدینگ
در مبانی نظری دلائل متعددی برای گسترش واحدهای تجاری از طریق ترکیب واحدهای انتفاعی وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از :
1ـ دسترسی به منابع و تسهیلات و امکانات تولید، دانش فنی، تشکیلات بازاریابی و فروش و از اینرو گسترش و افزایش سهم در بازار و دستیابی به مواد اولیه کمیاب.
2ـ دسترسی آسان و سریع به منابع مالی با شرایط مناسب و بهینه اقتصادی و صرفه جویی در هزینه‎ها از طریق افزایش مقیاس تولید.
3ـ دستیابی به مدیریت کارآمد.
4ـ صرفه‎جویی در زمان برای ورود به بازارهای جدید، با تصاحب شرکتی که قبلاً در بازار مورد نظر فعالیت داشته، بجای تخصیص منابع برای ورود به بازار مورد نظر.
5ـ بهره‎گیری از فعالیت‎ها و مزایای مالیاتی
ویژگی عمده شرکت های هولدینگ، ایجاد شرایط مناسب برای تمرکز زدایی است. وقتی سیستم اقتصادی از سیستم بسته (متمرکز) به سمت سیستمی مبتنی بر بازار تغییر می‎کند، شرکتهای هولدینگ می‎توانند نقش مؤثرتری در این تحول ایفا نمایند. در این صورت، وظایف بیشتری بر عهده آنها محول خواهد شد. در کشورهایی که به سوی اقتصاد مبتنی بر بازار حرکت می‎کنند، عاقلانه‎تر آن است که بدون توجه به ساختار بازار یا شرایط حاکم بر آن، سود یا زیان های شرکت های هولدینگ را از یکدیگر تفکیک نموده، سپس امتیازات یا معایبی که شرکت هولدینگ در شرایط خاصی آنها را کسب می‎کند، به سود یا زیان هایش اضافه کرد. در حمایت از شرکت های هولدینگ، چهار ادعا را می‎توان طرح نمود:
1ـ دادن استقلال و مدیریت نامتمرکز بیشتر به شرکت ها و واحدهای عملیاتی (برخلاف سازمان های وظیفه‎ای)، یا به شرکت های هولدینگ (در مقایسه با کنترل مستقیم دولت).
2ـ امکان ریسک پذیری در شرکت های هولدینگ همراه با فعالیت های متنوعی که درآنها جریان دارد.
3ـ کاهش هزینه‎های سرمایه‎گذاری را در پی دارد.
4ـ در شرکتهای هولدینگ امکان صرفه‎جویی و نیز به کارگیری مدیریت شایسته و انجام مأموریت‎های تخصصی، نظیر صادرات، میسر می‎شود.
استقرار نظام برنامه‎ریزی هماهنگ :
یکی از وظایف اساسی شرکت مادر، برنامه‎ریزی استراتژیک (راهبردی) برای واحدهای تابعه می‎باشد به طوری که منطبق با برنامه‎ریزی کلان شرکت مادر بوده و اطمینان لازم از حرکت زیر مجموعه‎ها به سمت اهداف تعیین شده فراهم آید.
تدوین برنامه‎ریزی جامع و هماهنگ که اولاً متکی به آمار و اطلاعات مرتبط با مجموعه امکانات و محدودیت‎ها است، ثانیاً به صورت سیستماتیک و اصولی صورت پذیرد. انجام برنامه‎ریزی سیستماتیک خود نیاز به تدوین و بهره‎برداری از یک نظام برنامه‎ریزی و بودجه‎بندی دارد که بتواند اجزا برنامه‎ها را در قالب برنامه‎های عمرانی، سرمایه‎ای، عملیاتی، گردش نقدینگی و غیره هماهنگ کرده و برنامة جامعی را ارایه دهد.
لذا استفاده از نظام برنامه‏‎‎ریزی هماهنگ، امکان سنجش و مقایسه عملکرد یا کارآیی واحدهای مختلف را نیز میسر می‎سازد و به عنوان اهرم یکپارچه و قابل قبول کنترلی و سنجشی مسئولیت‎ها عمل خواهد کرد.
بهره‎برداری از سیستم‎های اطلاعاتی :
برخورداری و بهره‎برداری از اطلاعات جامع و اطمینان بخش از جمله ابزارها و اهرم‎های اجتناب ناپذیر مدیریت شرکت مادر برای هدایت زیر مجموعه‎‎های عملیاتی و اتخاذ تصمیمات راهبردی است. اطلاعات مفید و مؤثر به شرکت مادر این امکان را می‎دهد که علیرغم پیچیدگی، گستردگی، حجم عملیات و پراکندگی جغرافیایی واحدها، مدیریت تصویر روشنی از موقعیت کلی واحدها، روند فعالیت‎ها، مسایل و مشکلات اساسی در اختیار داشته باشد و تصمیمات منطقی و دقیق در جهت هماهنگی امور و حل و فصل مشکلات و در واقع پیشگیری از بروز مشکلات را به عمل آورد.
* معیارهایی، عملکرد مدیریت را نشان می‎دهند که منجر به کاهش میزان قابل توجهی از آثار عوامل غیر قابل کنترل شود
وجود یک نظام جامع اطلاعات مدیریت، ضمن ایجاد یک ارتباط و پیوند بین اجزا سیستم‎ها، کنترل‎های درونی را در سیستم‎ها پیش‎بینی کرده و موجب ارایه اطلاعات قابل اعتماد و اتکا به مدیریت می‎شود.
در تدوین و استقرار یک نظام جامع اطلاعاتی مدیریت در شرکت مادر رعایت موارد زیر ضروری است:
ـ اطلاعات قابل ارایه به مدیریت شرکت باید منطبق به الگوهای تصمیم‎گیری مدیریت پیش‎بینی شود و گزیده‎ای از محوری ترین و کلیدی‏ترین اطلاعات ارایه شود.
ـ اطلاعات مفید در شرایطی از واحدها قابل استخراج است که ابتدا واحدهای تابعه خود به سیستم‎های اطلاعاتی مجهز شوند. این امر می‎تواند به عنوان یک هدف و برنامه‎ دراز مدت مطرح و در کنار آن در کوتاه مدت به اصلاحات کلی سیستم‎ها به منظور دستیابی به اطلاعات پایداری پرداخت.
با توجه به حجم و گستردگی اطلاعات، ضرورتاً باید امکانات مناسب بهر‎ه‎برداری از کامپیوتر مهیا و امکان سنجی‎های لازم به عمل آید.
انواع شرکت های هولدینگ
شرکت‎ها انواع بسیار متنوع و مختلفی از ساختارهای سازمانی را ابداع نموده‎اند. به عنوان مثال ساختارهای یک مدیریتی ساده، ساختار چند مدیریتی ساختار تفکیک شده داخلی (ساختاری که با استفاده از تبدیل بخشی از دارایی یا شعب شرکت به یک شرکت جدید اقدام به تقسیم سهام آن میان سهامداران خود می‎کند) سیستم یکپارچه تجارت استراتژیک، سیستم شرکت تخصصی، سرمایه‎گذاری ساختار شرکت های مرکب (ساختاری که با فعالیت‎های تجاری مختلف، از ادغام چندین شرکت بوجود می‎آید) را در این خصوص نام برد.
ساختارشرکت‎های سرمایه‎گذاری تخصصی شامل یک شرکت اصلی کنترل کننده و تعدادی از زیر مجموعه‎های آن است. در عمل، ساختار شرکت‎های سرمایه‎گذاری پیچیده‎تر از میانی نظری آن می‎باشد. عموماً دو نوع شرکت سرمایه‎گذاری تخصصی وجود دارد :
شرکت سرمایه‏گذاری ویژه
شرکت سرمایه‏‎گذاری عملیاتی
شرکت سرمایه‎گذاری ویژه شرکتی است که فعالیت اصلی آن سرمایه‎گذاری در سایر شرکت هاست و شرکت سرمایه گذاری عملیاتی شرکتی است که فعالیت خاص خود را انجام می‎دهد و گاهی اوقات نیز مالکیت و کنترل گروهی از شرکت‎های تابعه (زیر مجموعه) را نیز در اختیار می‎گیرد شرکت‎های سرمای‎گذاری عملیاتی از یک سری شرکت‎های بزرگ و گروهی از شرکت‎های تابعه آنها تشکیل می‎شوند لکن شرکت سرمای‎گذاری ویژه یک شکل ظاهری است که صرفاً کار برنامه‎ریزی و هماهنگی درون بخشی را انجام می‎دهد و فعالیت‎های تجاری نیز صرفاً در شرکت‎های عملیاتی وابسته به آن انجام می‎شود.
آغاز ایده جمع‎آوری وجوه از طریق یک امین به قبل از قرن نوزدهم برمی‎گردد، یعنی هنگامی که ویلیام پادشاه هلند، در سال 1822 میلادی دستور تاسیس نخستین‎تر است سرمایه‎گذاری را داد در سال 1833 میلادی، نوع مشابهی در بلژیک بوجود آمد و نخستین‎تر است سرمایه‎گذاری در ایالات متحده نیز تراست بوستن بود که در سال 1924 میلادی به وسیله استادان و کارکنان دانشگاه هاروارد به نامMIT گشایش یافت.
شرکت‎های سرمایه‎گذاری از موسسه‎های مالی فعال در بازار سرمایه هستند که با جمع کردن وجوه از مردم از طریق انتشار سهام خود به سرمایه‎گذاری در دارایی‎های مالی نظیر سهام، اوراق قرضه و سایر اوراق بهادار اقدام می‎کنند و به این ترتیب کسانی که وجوه خود را به خرید سهام این شرکت‎ها اختصاص داده‎اند، در سود و زیان حاصل از این سرمایه‎گذاری‎ها سهیم هستند. شرکتهای سرمایه‎گذاری به اتکای سرمایه‎ای که در اختیار دارند، قادرند:
از طریق نگهداری اوراق بهادار، سبد سرمایه‎گذاری خود را متنوع سازند.
مجموعه‎ای از اوراق بهادار با شرایط خاص (مثلاً دارای ریسک کم و یا دارای بازده بالا) را نگهداری کنند.
بر یک سرمایه‎گذاری مدیریت کرده و سودها را دوباره سرمایه‎گذاری کنند و در صورت لزوم دارایی‎های خود را جابجا کنند.
سبد سرمایه‎گذاری خود را از طریق انتخاب چند سهم خاص کنترل کنند.
یکی از رویدادهای قابل توجه در بازارهای مالی پس از جنگ جهانی دوم، رشد شدید شرکت‎های سرمایه‎گذاری است که باعث شد تاثیر زیادی بر سرمایه‎گذاری افراد و بازارهای مالی داشته باشند. نقش اصلی این شرکت‎ها خرید و فروش اوراق بهادار ثانویه است. هر چند که هنگام عرضه اوراق بهادار اولیه، این شرکت‎ها نیز از خریداران سهام جدید هستند. از آنجا که شرکت‎های سرمایه‎گذاری با سرمایه جمع شده در انواع سرمایه‎گذاری‎ها مشارکت کرده و پرتفوی (سبد سرمایه‎گذاری) متنوعی فراهم می‎کنند و از این رو سرمایه‎گذاران در شرکت‎های سرمایه‎گذاری با سرمایه‎ای اندک در پرتفوی بزرگی مشارکت کرده‎اند.
مداخله در ریسک از طریق پرتفوی صورت می‎گیرد و سرمایه‎گذاری‎های شرکت از طریق تحلیل گران و مدیران سرمایه‎گذاری هدایت می‎شود و از طریق متنوع کردن سبد سرمایه‎گذاری، ریسک سرمایه‎گذاری تسهیم می‎شود. از این رو برای آن دسته از سهامداران که علاقه‎ای به ریسک کردن نداشته و یا دانش لازم برای سرمایه‎گذاری در اوراق بهادار را ندارند خرید سهام شرکت های سرمایه‎گذاری مناسب است. معمولاً سهام شرکت های سرمایه‎گذاری در بازار سرمایه قابلیت نقدینگی بیشتری نسبت به سایر سهام دارند و همچنین پرتفوی متنوع آنها نیز باید از ثبات قیمت بیشتری نسبت به سهام موجود نزد افراد برخوردار باشد. سه نوع از شرکت های هولدینگ با گسترده‎ترین اصطلاحات قابل شناسایی است. شرکت هولدینگ محض شرکتی است که صرفاً به منظور نگداشتن اوراق بهادار دارای حق رأی شرکتهای فرعی خودش بوجود می‎آید. دو منبع درآمد شرکت های هولدینگ محض عبارتند از : جریان سود سهام حاصل از مالکیت سهام عادی شرکت های فرعی و سودهای غیر عملیاتی تحقق یافته ناشی از سرمایه‎گذاری در سهام و اوراق قرضه.
نوع دیگر شرکت های هولدینگ درآمد خود را به وسیله فروش محصولات یا خدمات بعلاوة سودهای دریافتی ناشی از سود سهام و سرمایه‎گذاری کسب می‎کنند. یک چنین شرکت هولدینگی به عنوان شرکت هولدینگ عملیاتی - operating- یا عمومی –general – شناخته می‎شود شرکت هولدینگ هرمی– Pyramid که به عنوان نوع سوم شناخته شده به دلیل مالکیت بخشی از سهام دارای حق رای شرکت فرعی نسبت به نوع دیگر تمیز داده می‎شود. هر چند شرکت های هولدینگ هرمی با در اختیار نداشتن تمام سهام دارای حق رای و با وجود سرمایه‎گذاری کمتر در شرکت فرعی، کماکان دارای حق کنترل در شرکتی فرعی بوده و مجاز به اعمال کنترل در ارتباط با سرنوشت شرکتهای فرعی می‎باشند.
شرکت های هولدینگ تاسیسات، شرکت های هولدینگی هستند که مالکیت تاسیسات گاز و الکتریسته را در اختیار داشته و امروزه تحت عنوان شرکت های هولدینگ محض، عملیاتی و هرمی وجود دارند.
با توجه به اینکه تمامی ادغام ها و تحصیل‎ها اخیر نه تنها شامل صنایع گاز و الکتریسیته (Industry) بلکه در صنایع نفت، ارتباطات از راه دور، انتشار کتاب، خدمات مالی، اینترنت، غلات و دام و … در حال اجرا می‎باشند.
هدف از ایجاد شرکت های هولدینگ توسط دولت
دلایلی که باعث می‎شود تا دولت برای بخش‎های تحت تملک خود به تأسیس شرکت هولدینگ مبادرت ورزد، گوناگون بوده و در ارزیابی شرکت هولدینگ، این دلایل را می‎بایست در نظر گرفت. انتظار یک نتیجه خاص از سازمانی که برای برآورده کردن اهداف متعدد ایجاد شده است، بسیار مشکل می‎باشد.
1ـ اولین انگیزه برای ایجاد یک شرکت هولدینگ، یافتن وسیله‎ای جهت کنترل و هدایت شرکت های دولتی است. زیرا برای دستگاه های دولتی، ارتباط مستقیم با شرکت های متعدد مشکل بوده و اثر بخشی لازم را در پی ندارد.
در این مورد، انگیزه اصلی دولت کنترل می‎باشد و خواهان چشم‎پوشی از آن و یا واگذاری کنترل به دیگران نیست. به نظر می‎رسد اهداف اجتماعی، به ویژه فرایند ملی سازی در درجه اول اهمیت باشند و مساله سودآوری شرکت ها در مرحله بعد قرار گرفته است. در این حالت، شرکت های هولدینگ ضرورتاً به ابزاری جهت کمک به کنترل دولتی مبدل خواهند شد، نه یک وسیله برای آسان کردن امر کنترل.
2ـ ایجاد ادغام به واسطه هماهنگی و یکپارچگی در بخش ها و فعالیت ها، دومین دلیل تأسیس شرکت های هولدینگ است.
دلیل منطقی وجود چنین شرکت هایی، بیشتر در صرفه جوئیهای اقتصادی، که منجر به ادغامهای افقی یا عمودی نهفته است، تا اصلاح شرکت های دولتی. اما موارد بسیاری وجود دارند که این ادغام ها بدون دلیل خاصی به وجود آمده و شرکت های هولدینگ در نهایت به دستاویزی برای تبادل کردن یا انحصار طلبی تبدیل می‎شوند.
3ـ سومین انگیزه، اعمال مدیریت ARMS – LENGTH در شرکت های دولتی است که به آنها اجازه می‎دهد تا به تدریج با عوامل و نیروهای بازار مواجه شوند. امر، یک روش کلاسیک در افزایش بازده اقتصادی است که در بند قبل توضیح داده شد. همین انگیزه، دلیل اصلی تاسیس شرکت های هولدینگ در الجزایر (سال 1988) بود. تغییر ساختار شرکت های دولتی مصر (1991) و تبدیل آنها به شرکت های هولدینگ نیز به منظور افزایش تمرکز زدایی و بازده عملیاتی صورت گرفته است.
4ـ انگیزه چهارم، به عهده گرفتن مدیریت و اداره سرمایه‎های دولتی به منظور افزایش عایدات مالی سرمایه‎گذاری های دولتی توسط شرکت هولدینگ می‎باشد. این دلیل نسبتاً جدید است و اگر تنها دلیل نباشد؛ اما یک دلیل مهم برای تاسیس شرکت های هولدینگ در الجزایر به شمار می‎رود. همچنین یکی از دلایل عمد ایجاد این شرکت ها در کشورهای اروپای شرقی محسوب می‎شود. اما با این حال، کاهش هزینه‎ها از طریق ریسک یا اخذ وام های داخلی میان گروهی، هنوز هم به عنوان یک دلیل عمده برای تاسیس شرکت های هولدینگ شناخته نشده، اگر چه برای بخشهای خصوصی می‎تواند یک هدف و انگیزه باشد.
5ـ انگیزه دیگر می‎تواند رهانیدن شرکت های زیان ده از این معضل باشد. این کار معمولاً با تسویه هزینه‎های اجتماعی آنها و عموماً با هدف بازسازی مجدد این شرکت ها و بهبود وضعیت مالی آنها انجام می‎پذیرد. شرکت هولدینگ ایتالیایی در سال 1993 با همین انگیزه تاسیس گردید و کارش را با شرکت هایی که در بازار سهام به طور ناگهانی ورشکست شده بودند، شروع کرد.
دولت ایتالیا همچنین قصد داشت تا از طریق این شرکت، سیستم بانکی را از تاثیرات سوء این شرکتهای ورشکسته بدهکار، مصون نگه دارد. بازپرداخت بدهی این شرکت ها به سیستم بانکی توسط دولت تضمین گردید و به شرکت هولدینگ منتقل شد. در برخی موارد شرکت های هولدینگ کانالی برای دستیابی به اهداف بلند مدت دولتها هستند که در قالب شرکت های ویژه یا صنایع خاصی نمود پیدا می‎کنند.
6ـ هدف ششم از تشکیل شرکت های هولدینگ، فراهم کردن زمینه انتقال شرکت های دولتی به بخش خصوصی است، که این انتقال ممکن است با بازسازی و نوسازی یا بدون آن صورت گیرد.
7ـ انگیزه آخر در این حقیقت نهفته است که گاهی ضرورت ایجاب می‎کند تا شرکت هولدینگ مدیریت سهام دولتی (معمولاً با سهم کمتر از سهم دولت) را در شرکت های دولتی، تا زمان واگذاری آنها به بخش خصوصی، به عهده بگیرد. این امر یکی از اهداف عمده شرکت های جدید هولدینگ در اروپای شرقی است. در این حالت ضرورت دارد که سیاست اتخاذ شده ترکیبی از مدیریت ِARMS-LENGTH، مدیریت سرمایه‎ها و اعاده مالکیت به بخش خصوصی باشد. در چنین مواردی گفته می‎شود که شرکت های هولدینگ به نمایندگی از بخش خصوصی، سهام شرکت ها را مدیریت می‎کنند. اما انتقال سهام دارای طبیعی بسیار پراکنده است و این موضوع نشان می‎دهد که بخش خصوصی، حداقل در مراحل اولیه، قادر به اعمال حقوق مالکیت نیستند. اگر مدیران شرکت های هولدینگ تا حدی در برابر دولت مسئول و پاسخگو باقی بمانند، این شرکت ها، هنوز هم نوعی از گروه هولدینگ محسوب می‎شود. اگر دولت از مسئله کنترل به طور کلی چشم پوشی کند، ساختار شرکت هولدینگ به یک شرکت سهامی خاص شباهت پیدا خواهد کرد.
تجزیه تحلیل در سطح هلدینگ:
اگر بپذیریم که هلدینگ یک شرکت چند کسب‌و‌کاره است، پس مدیران آن مدام باید پورتفوی کسب‌و‌کار خود را مورد ارزیابی قرار دهند تا کسب وکارهای کاهنده ارزش را از پورتفوی خود خارج و کسب‌و‌کار‌های ارزش زا را توسعه دهند. بنابراین مدیران هلدینگ با تجزیه تحلیل شرایط حاکم بر کسب‌و‌کار‌های خود می‌توانند جهت‌گیری‌های کلی کسب‌و‌کار‌های خود را مشخص سازند. دو گروه تجزیه تحلیل در سطح هلدینگ انجام می‌شود و مدیران براساس نتایج این تجزیه تحلیل‌ها نسبت به رشد، تثبیت و انقباض کسب‌و‌کارها از پورتفوی خود تصمیم می‌گیرند. نتایج این دو گروه تجزیه تحلیل‌ها در استراتژی‌های هدایتی هلدینگ (رشد،تثبیت و انقباض) ظاهر می‌شود.
الف- تجزیه و تحلیل پورتفولیو(استراتژی پورتفولیو-portfolio strategy):
کمبل، گولد و الکساندر نویسندگان کتاب «استراتژی شرکت، ارزش‌آفرینی ‌در شرکت‌های چند کسب‌وکاره» می‌گویند برای طراحی استراتژی در سطح هلدینگ باید به دو سوال اساسی پاسخ داده شود:چه کسب‌و‌کار‌ی باید دنبال شود و چرا؟ چه نوع ساختار تشکیلاتی، فرآیندهای مدیریتی و فلسفه‌ای می‌تواند متضمن عملکرد قابل ملاحظه شرکت‌های تابعه(واحدهای تجاری استراتژیک) شود؟تجزیه و تحلیل‌های پورتفولیو در تلاش برای پاسخگویی به پرسش‌های فوق، جذابیت صنایع مختلف و مدیریت جریانات نقدی واحدهای تجاری استراتژیک را به گونه‌ای که بهترین عملکرد تضمین شود، مد نظر قرار می‌دهد. در همین حال این نوع تحلیل‌ها معمولا مصرف درآمد حاصل از فعالیت‌های جا افتاده را برای سرمایه‌گذاری روی کسب‌و‌کار ‌های جدید سود‌آور توصیه می‌کند. اما تجزیه تحلیل پورتفولیو صرفا از دیدگاه امور مالی به کسب‌و‌کار‌های هلدینگ نظر دارد و هر کسب‌و‌کار یا واحد تجاری استراتژیک را یک فرصت مستقل برای سرمایه‌گذاری قلمداد می‌کند. به بیانی ساده‌تر تجزیه تحلیل پورتفولیو بر ارتباط و همکاری بین شرکت‌های تابعه که منشا هم‌افزایی هلدینگ است، توجهی نمی‌کند. به این ترتیب می‌توان این‌گونه نتیجه گرفت که تصمیم‌گیری مستقل در مورد تک تک شرکت‌های تابعه، به استراتژی پورتفولیو معروف است.
ب- تجزیه تحلیل مادری(استراتژی مادری-parenting strategy):
تجزیه تحلیل مادری به دو سوال اخیر با در نظر گرفتن هم‌افزایی‌های احتمالی بین کسب‌و‌کار ها، پاسخ می‌دهد. این استراتژی چگونگی تخصیص منابع و نحوه مدیریت قابلیت‌ها و فعالیت ها را در پورتفوی کسب‌و‌کار نشان می‌دهد. در حقیقت اگر تجزیه تحلیل پورتفولیو(استراتژی پورتفولیو) با ملاحظات هم‌افزایی بین کسب‌و‌کارها انجام شود، می‌توان آن را استراتژی مادری نام نهاد. به‌طور کلی در استراتژی مادری موارد زیر ارزیابی و در خصوص آنها تصمیم‌گیری می‌شود:1. کدام کسب‌و‌کارها در اولویت تخصیص منابع قرار دارند؟ به عبارتی ساده‌تر کدام‌یک از واحدهای کسب‌و‌کار (شرکت‌های تابعه) باید مورد توجه بیشتری قرار گیرند؟2. عوامل حیاتی موفقیت(Critical Success Factors-CSF) در هر کسب‌و‌کار چیست و شرکت به چه نحوی می‌تواند از آنها استفاده کند؟3. چگونه می‌توان فعالیت‌ها را در زنجیره ارزشی هماهنگ( Coordinate) کرد؟ به عبارتی به چه نحوی قابلیت‌ها و توانمندی‌ها در میان واحدهای کسب‌و‌کار مبادله می‌شود تا هم‌افزایی به وجود آید؟4. تا چه میزان ادغام واحدهای کسب‌و‌کار مطلوب است؟تصمیماتی که در چهار حوزه اخیر اتخاذ می‌شود، استراتژی مادری (استراتژی هلدینگ‌) را شکل می‌دهد. با استنباط از آنچه که گفته شد، می‌توان عنوان کرد که با انجام تجزیه و تحلیل‌های مادری، به‌طور ضمنی تجزیه تحلیل پورتفولیو نیز صورت می‌پذیرد. به عبارتی ساده‌تر، تجزیه تحلیل مادری جامع‌تر از تجزیه تحلیل پورتفولیو است.ماتریس اشریج:در این قسمت به یکی از ابزارهای مهم تجزیه تحلیل مادری یعنی ماتریس «اشریج» (Matrix Ashrigde) پرداخته می‌شود.این ماتریس به تحلیل و بررسی پورتفوی کسب‌و‌کار هلدینگ (شرکت مادر) بر اساس تناسب میان مهارت‌ها، منابع و ویژگی‌های شرکت هلدینگ با فرصت‌های مادری هر کسب‌و‌کار و عوامل کلیدی موفقیت هر کسب‌و‌کار (CSF)، می‌پردازد.
تجزیه تحلیل پورتفوی کسب‌و‌کار‌های هلدینگ از طریق ماتریس مادری، نشان می‌دهد که کدام یک از واحدهای کسب‌و‌کار باید در اولویت ‌جهت‌گیری‌های هلدینگ قرار گیرند. این ماتریس گویای این است که اگر بین مهارت‌ها‌، منابع و ویژگی‌های شرکت مادر با عوامل کلیدی موفقیت در آن کسب‌و‌کار از یک طرف و بین مهارت‌ها‌، منابع و ویژگی‌های شرکت مادر با فرصت‌های مادری در واحد کسب وکار از طرف دیگر، تناسب بالایی برقرار باشد، ارزش‌آفرینی ‌در هلدینگ به طرز قابل ملاحظه‌ای افزایش می‌یابد.منظور از عوامل کلیدی موفقیت، عواملی هستند که در موفقیت هر کسب‌و‌کار نقش تعیین‌کننده و کلیدی دارند. برای مثال ممکن است حجم بالای منابع مالی، یک عامل کلیدی موفقیت محسوب شده و منشا مزیت رقابتی باشد. منظور از فرصت‌های مادری در هر کسب وکار، وجود خلا و فرصت‌‌هایی در شرکت‌های تابعه است که شرکت مادر بتواند با اتکا به منابع و مهارت‌‌های خود خلا را پرکند، برای مثال ممکن است یکی از شرکت‌های تابعه از مهارت فروش ضعیفی برخوردار باشد که در این‌صورت شرکت هلدینگ با انتقال نیروهای فروش متخصص خود از یک شرکت به شرکت تابعه دیگر می‌تواند خلا مهارتی را از بین ببرد. با مشخص شدن مفهوم عوامل کلیدی موفقیت و فرصت‌های مادری، به اختصار خانه‌های چهارگانه ماتریس مادری تشریح می‌شود:قلمرو محوری(کسب وکارهای اصلی):از دیدگاه کمبل،گولد و الکساندر کسب وکارها یا شرکت‌های تابعه‌ای که در گوشه سمت راست ماتریس مادری قرار می‌گیرند باید محور اصلی آینده هلدینگ محسوب شوند. کسب‌و‌کار‌هایی که در این ناحیه قرار دارند برای شرکت مادر فرصت‌‌هایی را فراهم می‌کنند تا به اصلاح آنها بپردازد. به علاوه شرکت مادر هم عوامل کلیدی موفقیت در این کسب‌و‌کارها یا واحدهای تجاری را به خوبی می‌فهمد و راه‌هایی برای پرداختن به آنها دارد. این کسب‌و‌کارها باید نسبت به دیگر فعالیت‌ها در اولویت ‌جهت‌گیری‌های هلدینگ باشند.حوزه تعادل و آرامش:کسب‌و‌کار‌های این ناحیه از نظر عوامل کلیدی موفقیت با منابع و مهارت‌‌های شرکت مادر تناسب دارند، اما این شرکت‌ها (به دلیل عدم رشد بازار) نمی‌توانند فرصت‌‌هایی را برای شرکت مادر فراهم سازند که بتواند در آنها بهبود ایجاد کند. کسب‌و‌کار‌های این ناحیه موقتا می‌توانند به عنوان منبع نقدینگی هلدینگ قلمداد شوند، ولی از آنجا که ممکن است تغییرات محیطی این کسب‌و‌کارها را به دیار غربت سوق دهد، توصیه می‌شود که هلدینگ به محض دریافت قیمت بیش از ارزش مورد توقع جریانات نقدی آتی، نسبت به واگذاری یا فروش آنها اقدام کند.دیار غربت:کسب‌و‌کار‌های این ناحیه برای شرکت مادر فرصت‌‌هایی را برای ارتقا یا بهبود فراهم نمی‌سازند. به علاوه بین مهارت‌‌های شرکت مادر، و عوامل کلیدی موفقیت آنها تناسبی وجود ندارد، بنابراین جزو واحدهای کاهنده ارزش محسوب می‌شوند. این واحدها معمولا کوچک و باقیمانده برنامه‌های مدیران ارشد گذشته است، هرچند مدیران هلدینگ ناچسبی آنها را به مجموعه می‌پذیرند، اما احتمالا نداشتن خریدار، احساس تعهد مدیران هلدینگ نسبت به مدیران این واحدهای کسب‌و‌کار و مسائل متعدد دیگر، حفظ موقت آنها را توجیه می‌کند. از آنجا که ارزش‌آفرینی ‌از طریق همکاری هلدینگ با این کسب‌و‌کارها متصور نیست، باید قبل از نابودی کامل واگذار شوند.دام ارزشی:کسب‌وکارهای واقع در این ناحیه فرصت‌های خوبی را برای شرکت هلدینگ جهت توسعه و اصلاح آنها فراهم می‌کند، اما شرکت مادر نمی‌تواند عوامل کلیدی موفقیت این واحدها را درک کند یا درک نادرستی از آن عوامل دارد. در اینجاست که شرکت مادر دچار بزرگترین اشتباه خود می‌شود و راه‌های افزایش سود‌دهی و ارتقای جایگاه رقابتی این کسب‌و‌کارها را فرصت‌های فراهم آمده از طرف شرکت تابعه تلقی می‌کند. برای مثال با توجه به اینکه شرکت مادر در تولید در سطح جهانی مهارت‌هایی تردید ناپذیر دارد، تلاش می‌کند تا شرکت تابعه را نیز به یک تولید‌کننده با معیارهای جهانی تبدیل کند، غافل از آنکه این شرکت موفقیت اولیه خود را در اثر تولید برای یک بخش محدود بازار کسب کرده است و فعالیت در بخش کوچکی از بازار عامل کلیدی موفقیت این واحد است. شوق کسب سود فوری شرکت مادر را کور می‌کند و توان آن را در جهت نابودی ارزش‌های واحد موفق به کار می‌گیرد.
استراتژی در سطح هلدینگ (corporate strategy):
بعد از اینکه تجزیه تحلیل‌های پورتفولیو و تجزیه تحلیل‌های مادری انجام شد، مدیران هلدینگ می‌توانند جهت‌گیری کلی تفوی کسب‌و‌کار خود را از طریق استراتژی‌های هدایتی به شکل ملموس‌تری‌، مشخص‌سازند. در حقیقت تحلیل‌های ماتریس مادری، مبنایی را بوجود می‌آورد که مدیران هلدینگ نسبت به رشد، تثبیت یا انقباض شرکت‌های تابعه خود تصمیم‌گیری کنند. به‌طور کلی استراتژی‌های هدایتی (جهت‌گیری‌های کلی)‌‌‌، در قالب سه گروه قابل انجام است که به اختصار به مفاهیم هرکدام پرداخته می‌شود:
· استراتژی‌های رشد (growth strategies)
· استراتــــژی‌های تثبیتـــی (stability strategies)
· استراتژی‌های انقباضی (retrenchment strategies)
الف- استراتژی‌های رشد:
استراتژی‌های رشد در چهار گروه قابل طبقه‌بندی هستند
:1- استراتــژی ادغــام عمودی (vertical integration):در این حالت هلدینگ در زنجیره ارزش خود‌، شرکت‌های تامین‌کننده مواد اولیه یا عرضه‌کنندگان نهایی محصول را به تملیک خود در می‌آورد. تملیک شرکت‌های تامین‌کننده مواد‌اولیه، استراتژی ادغام به پس(backward integration) و تملیک توزیع‌کنندگان یا‌سازندگان نهایی محصول را استراتژی ادغام به پیش (forward integration) می‌نامند
.2- استراتــژی رشـــد افقــی(horizontal growth):این استراتژی شامل توسعه محصولات موجود به سایر بخش‌‌های بازار یا افزایش طیف محصولات مرتبط با محصولات قبلی به بازارهای جاری یا ترکیبی از هر دو است. در حقیقت در این استراتژی، توسعه بازار یا توسعه محصولات مورد تاکید است. تملیک رقبا نمونه‌ای از استراتژی رشد افقی است
.3- استراتژی تنوع مربوط(related or concentric diversification): در این استراتژی، رشد شرکت در راستای صنعتی است که در آن فعال است و فعالیت‌های خود را در صنایع مرتبط توسعه می‌دهد تا بتواند از مزیت‌های تکنولوژی‌، مشتریان، کانال‌های توزیع و سیاست‌های دولتی حاکم بر صنعت فعال کنونی استفاده کند
.4- استراتژی تنوع نامربوط: (unrelated or conglomerate diversification): در اجرای این استراتژی، شرکت وارد کسب‌و‌کارهایی می‌شود که با کسب‌و‌کارهای جاری بی ارتباط است، کاهش رشد صنعت کنونی‌ و پایان یافتن چرخه عمر محصولات کنونی و از طرفی انگیزه کاهش ریسک، دلایلی است که ورود به کسب‌و‌کارهای غیر‌مربوط را برای مدیران جذاب می‌کند. شرکت‌ها یا از طریق منابع داخلی اقدام به راه‌اندازی خطوط جدید کسب‌و‌کار می‌کنند یا از طریق منابع خارجی و ایجاد شراکت‌ها، ادغام و خرید سهام سایر شرکت‌ها‌، وارد حوزه‌های جدید کسب‌و‌کار می‌شوند.ب- استراتژی‌های تثبیتی: در برخی شرایط، حفظ موقعیت کنونی به جای اتخاذ استراتژی رشد مناسب‌تر است‌. به‌طور کلی استراتژی‌های تثبیتی سه نوع هستند:
1- استراتژی توقف و حرکت (pause and then proceed): در این حالت محیط از حالت تلاطم برخوردار است و پیش‌بینی محیط متغیر است، بنابراین نیازمند حرکت‌های خرامان- خرامان است. در این حالت بهتر است الگوی هلدینگ با احتیاط و رعایت محافظه کاری حفظ شود تاتغییر یا شفافیتی در‌باره آینده محیط رخ دهد.
2- استراتژی عدم تغییر (no change): در این حالت محیط شرکت با ثبات است و تغییری در پورتفوی شرکت ضروری به نظر نمی‌رسد. درحقیقت پورتفوی کسب‌و‌کار موجود، رضایت بخش است.
3- استراتژی سود سوزآور(Grab profits while you can): به‌طور کلی این استراتژی توصیه نمی‌شود چرا که در این استراتژی تلاش می‌شود وضعیت بد کسب‌و‌کارها و آینده تاریک شرکت‌های تابعه از طریق سودهای مصنوعی، خوب جلوه داده شود. در این استراتژی مدیران چشم بر واقعیت‌ها می‌بندند و با شگردهای متعدد و ترفندهای حسابداری، سودهای تصنعی ایجاد می‌کنند. این استراتژی کارکرد موقتی دارد و نهایتا‌سازمان را به مرز اضمحلال و نابودی تمام خواهد کشید. ورشکستگی شرکت انرون در آمریکا نتیجه اتخاذ استراتژی سود توسط مدیران آن شرکت بود. لازم به ذکر است که معاملات چرخشی در بورس اوراق بهادار تهران توسط شرکت‌های تابعه هلدینگ‌ها می‌تواند مثال خوبی از استراتژی سود سوزآور باشد.ج- استراتژی‌های انقباضی: این استراتژی‌ها به حذف یا کاهش فعالیت‌های پورتفوی کسب وکار مربوط است و چهار نوع می‌باشد:
1- استراتژی احیا (Turnaround): وقتی فروش شرکت سیر نزولی طی می‌کند مدیران در جهت کوچک‌سازی اقدام می‌کنند و با کاهش هزینه‌ها سعی دارند روند منفی فروش و سودآوری را مثبت‌ سازند. این استراتژی دو مرحله دارد مرحله اول، انقباض (contraction) است که شرکت سعی در کوچک‌سازی و کاهش هزینه دارد و مرحله دوم، تثبیت (consolidation) است که شرکت کوچک شده تثبیت شود تا مجددا وارد مسیر رشد و توسعه شود.
2- اســتراتـــژی اســـارت(captive company strategy): از مدیران هلدینگ نمی‌توان انتظار داشت که در خصوص کسب‌و‌کار یا شرکت تابعی که در یک صنعت رو به افول و با جذابیت کم فعالیت می‌کند، از استراتژی احیا تمام عیار استفاده کند. اما اگر مدیریت کسب‌و‌کاری که در این موقعیت قرار دارد دست رو دست بگذارد، با کاهش فروش، زیان و نهایتا ورشکستگی روبه‌رو خواهد شد. صنعتی که با رشد آهسته، عدم رشد و رشد منفی مواجه است، برای نجات خود و ادامه زندگی به هر گریزگاهی روی می‌آورد، کاستن از قلمرو عملیات واحدهای وظیفه‌ای مانند عملیات بازاریابی (برای کم کردن هزینه‌ها) می‌تواند مفری برای شرکت باشد و تلاش برای یافتن گریزگاهی مناسب، آن را به صورت بنگاهی در اسارت یک یا دو مشتری قرار می‌دهد. در این حالت شرکت ضعیف به قیمت 70-80‌درصد وابستگی به معدودی خریداری قوی، برای خود اطمینان خاطری جهت ادامه حیات کسب می‌کند. شرکت صنعتی سیمون که یک تولید‌کننده موتور اتومبیل در آمریکا است را می‌توان به عنوان نمونه‌ای از شرکت‌هایی که این نوع استراتژی را در پیش گرفته‌اند، ذکر کرد. شرکت صنعتی سیمون در اثر درماندگی و برای آنکه بتواند به عنوان تامین‌کننده انحصاری موتورهای مورد استفاده شرکت جنرال موتورز عمل کند، به آن شرکت اجازه داد تا تجهیزات و حساب‌های آنها را بازرسی و توانایی‌های کارکنان را با مصاحبه و سایر آزمون‌ها ارزشیابی کند. در مقابل‌، جنرال موتورز نیز طی چند قرار‌داد دراز مدت خرید حدود 80‌درصد از محصولات شرکت سیمون را تضمین کرد. در حقیقت در این استراتژی‌، شرکت زندگی ذلت بار را به امید بهبود اوضاع در آینده تحمل می‌کند.
3- فروش(sell out): شرکتی که دو استراتژی قبلی نیز برای حیات آن کار‌ساز نیست؛ احتمالا تنها گزینه پیش رویش پیدا کردن خریداری خواهد بود که تمام یا بخشی از کسب‌و‌کار خود را بفروشد و خود را از کسب‌و‌کار خارج‌سازد.
4- انحلــال و ورشکســتــگی(Liquidation and bankruptcy): شرکتی که از طریق سه استراتژی قبلی همچنان ناموفق است، تنها گزینه پیش روی خود انحلال و اعلام ورشکستگی است. انحلال داوطلبانه نسبت به ورشکستگی از مزیت رعایت حقوق صاحبان سهام برخوردار است به این معنی که در استراتژی انحلال‌، هیات‌مدیره به تدریج و از طریق فروش دارایی‌ها‌، دیون شرکت را پرداخت کرده و در صورت باقی ماندن وجه اضافی، به سهامداران پرداخت می‌کنند، اما در استراتژی ورشکستگی، دارایی‌های شرکت از طریق مراجع قانونی به فروش گذاشته می‌شود که ممکن است منافع سهامداران در قیاس با استراتژی انحلال به علت شرایط اضطراری، به خوبی رعایت نشود.
سبک‌های تعامل هلدینگ با شرکت‌های تابعه:
شرکت هلدینگ یا شرکت مادر باید شیوه تعامل و سبک رفتاری خود را با شرکت‌های تابعه مشخص‌ سازد. در حقیقت بعد از تعیین جهت‌گیری کلی هلدینگ‌، نحوه تعامل با شرکت‌های تابعه از حساسیت‌های بالایی دارد. شیوه‌های تعامل هلدینگ از این حیث مهم است که اطمینانی معقول از حسن انجام امور در شرکت‌های تابعه و حرکت در راستای جهت‌گیری کلی هلدینگ در شرکت‌های تابعه بدست آید.شرکت‌های هلدینگ برای تعامل‌، ایجاد ارتباط و کنترل شرکت‌های تابعه از سه سبک مختلف استفاده می‌کنند:
· برنامه‌ریزی استراتژیک
· کنترل مالی
· کنترل استراتژیک
در اینجا به اختصار به بررسی هرکدام از سبک ها به صورت جداگانه پرداخته می‌شود:
1- سبک برنامه‌ریزی استراتژیک: در این شیوه تعامل، هلدینگ کاملا به صورت متمرکز عمل می‌کند و علاوه بر تدوین استراتژی کلی هلدینگ‌، استراتژی شرکت‌های تابعه را نیز تدوین می‌کند. در حقیقت تفویض اختیاری به شرکت‌های تابعه صورت نمی‌گیرد و کسب‌و‌کارهای تابعه باید بر‌اساس استراتژی مدونی که هلدینگ برای آنها تهیه کرده است، حرکت کرده و گزارش عملکرد خود را به ستاد فرماندهی (هلدینگ) ارائه کنند. هلدینگ با برگزاری جلسات متعدد بودجه و استراتژی، بر عملکرد اجرای استراتژی نظارت دارد. هلدینگ‌هایی که از این شیوه استفاده می‌کنند باید از مدیران و کارشناسانی در ستاد مرکزی بهره بگیرند که از تخصص بسیار بالایی در حوزه‌های فعالیت شرکت‌های تابعه برخوردار باشند. در این روش هلدینگ خود را مغز متفکر (thinkers) و شرکت‌های تابعه را بصورت اجرا کنندگان محض(doers) قلمداد می‌کند. این سبک تعامل برای کسب‌و‌کارهایی که جدید هستند و مدیریت آنها شناخت کافی از شرایط کسب‌وکارها ندارد، احتمالا مناسب باشد. سبک برنامه‌ریزی استراتژیک با سبک دستوری یا آمرانه در تئوری‌های رهبری مترادف است.
2- سبک کنترل مالی: در این شیوه تعامل، هلدینگ به صورت کاملا غیر‌متمرکز عمل می‌کند و تقریبا تمامی ‌امور مربوط به تدوین استراتژی شرکت‌های تابعه به خودشان تفویض می‌شود. البته شرکت‌های تابعه باید استراتژی خود را در راستای جهت‌گیری کلی هلدینگ (استراتژی‌های هدایتی) تدوین کنند. مدیران هلدینگ در این شیوه بر سود‌آوری کوتاه‌مدت تاکید دارند و از طریق بودجه‌های سالانه (action plan) به‌طور مستمر نسبت به تحقق شاخص‌های بودجه متناسب با استراتژی نظارت دارند. در این حالت ممکن است شرکت‌های تابعه برخی از فرصت‌های سودآور آینده را با منافع کوتاه مدت مبادله کنند و حتی وسوسه استفاده از استراتژی سود را نیز داشته باشند. این شیوه تعامل نشان می‌دهد که مدیران هلدینگ اعتقاد بسیار قوی نسبت به تخصص و مهارت مدیران شرکت‌های تابعه دارند یا اینکه مهارت‌های ستاد مرکزی را کمتر از مهارت‌های شرکت‌های تابعه می‌دانند. سبک کنترل مالی با سبک تفویضی در تئوری‌های رهبری مترادف است.
3- سبک کنترل استراتژیک: ورود مبحث فازی به علم مدیریت موجب شده است که نگرش‌های مدیریتی از حالت صفر یک خارج شده و شکل فازی و غیر‌قطعی به خود بگیرد. این سبک تعامل، نه کاملا دستوری و نه کاملا تفویضی است، بلکه در بین این دو قرار می‌گیرد. به عبارتی حالت مشارکتی دارد. در سبک کنترل استراتژیک، ستادی مرکزی هلدینگ و شرکت‌های تابعه با هم مشارکت و به صورت تیمی ‌کار می‌کنند.
در حقیقت در این شیوه تعامل، نگاه مدیران هلدینگ بر این فرض مبتنی است که مهارت‌ها و تخصص‌ها‌، صرفا در ستاد مرکزی نیست بلکه در سراسر هلدینگ و شرکت‌های تابعه توزیع شده است. در این سبک شرکت‌های تابعه شخصا استراتژی خود را بر‌اساس جهت‌گیری کلی هلدینگ تدوین می‌کنند و با برگزاری جلسات متعدد با ستاد مرکزی هلدینگ از استراتژی خود دفاع می‌کنند. در جلسات دفاعیه استراتژی، مدیران و کارشناسان هلدینگ بر‌اساس جهت‌گیری کلی هلدینگ با نمایندگان شرکت‌های تابعه به بحث و گفت‌وگو می‌پردازند و با اعلام دیدگاه‌ها و نظرات خود در یک فضای صمیمانه استراتژی پیشنهادی شرکت‌های تابعه را مورد تایید قرار می‌دهند. البته برگزاری جلسات ممکن است چند جلسه طول بکشد. با تایید و تصویب استراتژی‌، شرکت‌های تابعه مبادرت به اجرای آن می‌کنند و گزارش‌های عملکردی خود را در حین اجرای استراتژی به هلدینگ ارائه می‌کنند که با تنظیم جلسات ارزیابی و با حضور نمایندگان هلدینگ و شرکت‌های تابعه عملکرد ارزیابی و در صورت نیاز استراتژی بازنگری می‌شود. چنان که ملاحظه می‌شود این سبک تعامل مترادف با سبک مشارکتی در تئوری‌های رهبری است. خلاصه مقایسه سه سبک تعاملی اخیر در جدول شماره 1 نشان داده شده است.
لازم به یاد آوری است که سبک کنترل استراتژیک از کاربرد بسیار بالایی در سطح شرکت‌های هلدینگ برخوردار است و چنانچه مقایسه جدول نیز نشان می‌دهد، در این حالت احتمال هم‌افزایی به مراتب بیشتری وجود دارد، اما نباید فراموش کرد که نمی‌توان هیچ‌کدام از سه سبک را بهترین سبک معرفی کرد و براساس نگرش اقتضایی در مدیریت‌، ممکن است هر‌یک از سه سبک بر‌اساس شرایط محیطی و‌سازمانی بر دیگری ارجحیت یابد.
فرایندهای استراتژیک در سازمانهای هلدینگ:
از آنجایی که سازمانهای هلدینگ در رشته های مختلف کسب وکار فعالیت می کنند و با واحدها و فرایندهای گوناگونی سروکار دارند، برنامه ریزی، کنترل و هدایت این اجزا در راستای تحقق اهداف هلدینگ از چالشهای بسیار مهم این دسته ازسازمانها محسوب می‌شود. از طرف دیگر ماهیت وجودی سازمانهای هلدینگ ایجاد ارزشی مازاد بر مجموع ارزش تک تک واحدها و فرایندهای آن(هم افزایی) است. چرا که در غیر این صورت، با منحل کردن هلدینگ انتظار می رود عملکرد واحدهای تابعه بهبود یابد. بر این اساس، می توان طراحی و پیاده سازی فرایندهای استراتژیک را به عنوان یک گام اساسی در اداره سازمانهای هلدینگ قلمداد کرد.

انواع فرایندهای استراتژیک در یک سازمان هلدینگ:
1-حوزه بین کسب و کار: فرایندهای این حوزه عبارتند از الگوبرداری، تقویت همکاری در زنجیره تامین، فروش بین واحدی، مدیریت دانش، مدیریت برند، مدیریت ادغام و مدیریت ارتباطات و فناوری اطلاعات. در ادامه به تشریح هر یک از فرایندهای مذکور می‌پردازیم.
1- 1- بنچ مارکینگ در سازمان هلدینگ به علت وجود چندین رشته فعالیت و تعداد زیادی واحدهای کسب و کار، می بایستی عملکردهای موفق در هر گروه شناسایی و بهترین تجارب کسب شده تسهیم شود. به این‌ وسیله هم شیوه های کارآمد و تجارب موفق به دیگران منتقل می شود و هم برای هدف‌گذاری می تواند ملاک مقایسه قرار گیرد. فرایند بنچ مارکینگ از مراحل زیر تشکیل یافته است:
· شناسایی شرکتهای موفق داخلی؛
· تسهیم بهترین تجارب شرکتهای موفق؛
· تحلیل فاصله بین وضع موجود و وضع مطلوب.
1-2 - مدیریت دانش از آنجایی که شرکتهای زیر مجموعه هلدینگ نسبت به فرصتها، تهدیدات، نقاط قوت و ضعف خود آگاهتر از مدیران هلدینگ هستند، مدیران این واحدها از قابلیت بهتری برای تصمیم گیری در مورد واحد خود برخوردارند. بنابراین می بایستی دانش این پرسنل استخراج و به مدیران هلدینگ برای تصمیم گیری اثربخش منتقل شود.
1-3 - مدیریت نام تجاری موارد اساسی در مدیریت نام تجاری عبارتند از:
· تقویت نامهای تجاری شرکتهای تحت پوشش؛
· توسعه و عرضه محصولات تحت یک نام تجاری معتبر؛
· فروش نام تجاری.
1-4 - مدیریت زنجیره تامین هدف اصلی مدیریت زنجیره تامین هماهنگ سازی جریانهای مواد و اطلاعات بین واحدهای موجود است. اجزای سازنده زنجیره تامین در شکل 1 آورده شده است.
1-5 - فروش بین واحدی در یک شرکت هلدینگ فروش بین واحدی می تواند به عنوان استراتژی برای کلیه واحدهای تحت پوشش مطرح شود. به این ترتیب آنها ملزم به این خواهند بود تا در کنار محصولات خود محصولات دیگر واحدهای شرکت را نیز تاحد امکان عرضه دارند تا به این وسیله سهم سبد و هزینه مشتری از سازمان افزایش یابد. این فرایند از دو جزء اساسی تشکیل یافته است:
1. معرفی محصولات جانبی دیگر واحدها در کنار محصول اصلی؛
2. معرفی مشتریان یک واحد تابعه به واحد دیگر. معرفی محصولات در کنار محصول اصلی به این معنی است که می توان همزمان با ارائه محصولات یک واحد تابعه محصولاتی مرتبط از واحدهای دیگر نیز ارائه شود. مثلا در کنار فروش موتور سیکلت می توان کلاه ایمنی را نیز به عنوان محصول شرکت دیگر عرضه کرد. معرفی مشتریان به سایر شرکتها بدین ترتیب است که با ارائه لیست مشتریان یک واحد به واحدهای دیگر می توان سهم خرید هر یک از آنها را افزایش داد. مثلا یک واحد فروش محصولات لبنی می تواند مشتریان واحد فروش مواد غذایی را شناسایی و با فرستادن کاتالوگ محصولات خود را نیز معرفی کند.
1-6 - مدیریت فناوری اطلاعات و ارتباطات تسهیم خدمات، از جمله اطلاعات مورد نیاز در بین واحدهای یک سازمان هلدینگ به عنوان یکی از مهمترین اقدامات برای کاهش هزینه های دسترسی به اطلاعات مطرح است. مدیریتIT به عنوان بخشی از پورتفوی خدمات استراتژیک مطرح است. مدیریت فناوری اطلاعات و ارتباطات از دو جزء زیر تشکیل شده است: 1. تهیه و پردازش داده ها و ارائه اطلاعات مورد نیاز؛
2. تدوین نظام اطلاعاتی و پشتیبانی از سیستم های اطلاعاتی و شبکه.
1-7 - مدیریت ادغام از مزیتهای عمده مدیریت ادغام می‌توان دست‌یابی به منافع مشترک از طریق هم افزایی و کاهش ریسک تجاری را نام برد. اهمیت این هدف از آنجایی مشخص می‌شود که بسیاری از ادغامها به علت نبود همسو سازی و تلفیق مدیریتها، فرهنگها، استراتژی‌ها و سیستم‌های اطلاعاتی شکست می خورند. در همین خصوص مطالعات مکنزی در خلال سالهای1990 تا2000 موارد زیر را نشان می‌دهد:
· تنها11درصد از 193 ادغام در خلال سالهای1990 تا 1997 توانستند رشد درآمدهای خود را در کمتر از یک سال محقق سازند. به طور متوسط ادغامها با 12درصد کاهش درآمد مواجه شدند.
· تنها 12درصد از ادغامهای سالهای1995 و 1996 توانستند رشد درآمدهای خود را در سه سال بعد نیز حفظ کنند. به طور متوسط این ادغامها دارای رشد 4درصد زیر متوسط صنعت بودند.
· علت اصلی این ناکامیها نارضایتی مشتری و کارکنان پس از ادغام انجام شده بود. بدین ترتیب مشخص می شود که مدیریت ادغام جزء حیاتی برای هلدینگ ها به شمار می رود تا بتوانند به گونه ای موثر واحدهای تحت پوشش خود را در راستای ایجاد هم افزایی تلفیق کنند.
2-حوزه مالی :فرایندهای این حوزه عبارتند از مدیریت سرمایه گذاری، مدیریت مالی، مدیریت ریسک و مدیریت سبد سهام. در ادامه به تشریح هر یک از فرایندهای مذکور می‌پردازیم.
2– 1 - مدیریت سرمایه گذاری شرکتهای هلدینگ دارای این مزیت هستند که می توانند با شناسایی چرخه عمر محصول ارائه شده و هدفی که در منظر مالی خود با توجه به این مورد تعیین می‌کنند، سود برخی از واحدها را برای سرمایه گذاری در واحدهای دیگر به کار برند. مدیریت سرمایه گذاری وظایف زیر را برعهده دارد: 1. شناسایی فرصتهای موجود؛ 2. مطالعات راهبردی و بررسیهای اقتصادی؛ 3. تهیه طرح تجاری.
2-2 - مدیریت ریسک جدای از رویکرد ادغام، فعالیتهای دیگری نیز مثل طراحی ابزارهای مالی برای کاهش انواع ریسک در شرکتها وجود دارد.
2-3 - مدیریت مالی تجزیه و تحلیل صورتهای مالی، مدیریت ورود و خروج سرمایه و وجوه نقد هلدینگ در این فرایند مد نظر قرار می گیرد.
2– 4 - مدیریت سبد سهام مدیریت سبد سهام یا مدیریت پورتفولیو با رویکرد خرید و فروش سهام به منظور کنترل واحدهای تحت پوشش (سهام مدیریتی) و همچنین سودآوری انجام می گیرد. متاسفانه در ایران اکثر شرکتهای هلدینگ از این فرایند برای سود دهی استفاده می کنند و خود را از قید و بند کنترل شرکتهای خود رها می سازند. اهم وظایف مدیریت سبد سهام عبارتند از:
1 - تجزیه و تحلیل های مالی-اقتصادی واحدهای تحت پوشش؛
2 - استفاده از مدل‌های ترکیبی برای تعیین نوع سهامهای موجود در سبد بر اساس ریسک و بازده.
3-حوزه پشتیبانی:
فرایندهای این حوزه عبارتند از مدیریت حقوقی، مدیریت اداری و منابع انسانی،مدیریت برنامه ریزی و مدیریت تحقیق و توسعه. در ادامه به تشریح هر یک از فرایندهای مذکور می پردازیم.
3-1 - مدیریت حقوقی یکی از واحدهای ستادی سازمانهای هلدینگ می تواند واحد حقوقی باشد. بنابراین این فرایند نیز در منظر فرایندهای داخلی یک شرکت هلدینگ لحاظ شده است. فرآیندهای فرعی زیر جهت مدیریت حقوقی پیشنهاد می گردد:
1. حل اختلافات؛
2. طرح و اقامه دعاوی و دفاع از حقوق؛
3. دعاوی و قراردادهای بین المللی؛
4. نگهداری و حفاظت اسناد و پرونده های حقوقی.
3-2 - مدیریت اداری و منابع انسانی فرایند مدیریت منابع انسانی به عنوان یک فرایند پشتیبانی نه تنها در یک سازمان هلدینگ بلکه در بسیاری از شرکتها نیز مرسوم است. اما تفاوت این فرایند در هلدینگ با شرکتهای دیگر آن است که در هلدینگ ارائه این خدمات به تمامی واحدهای تحت پوشش به صورت یکپارچه انجام می گیرد. البته این بدان معنی نیست که مثلا وظیفه جذب پرسنل هر واحد تابعه بعهده هلدینگ می باشد. بلکه بیشتر سطوح مدیریتی را تحت تاثیر قرار می دهد. بعنوان مثال در شرکت هلدینگ جنرال الکتریک مدیران ابتدا در واحدهای کوچک سازمان مشغول می شوند به گونه ای که موفقیت و یا شکست در این واحدها روی سه رقم اول درآمد عملیاتی سازمان تاثیری ایجاد نمی کند. سپس با توجه به توانمندیهایشان به پستهای بالاتر و کلیدی‌تر دست می یابند.
3-3 - مدیریت برنامه ریزی فرایند برنامه ریزی در هلدینگ در نهایت به تهیه و تدوین برنامه های کلان سازمان و حداکثر تا سطح رشته فعالیت ها منجر خواهد شد. برنامه ریزی در سطح واحدهای تابعه توسط خود آنها انجام می شود، ولی در نهایت باید به تایید ستاد هلدینگ برسد. این فرایند می تواند شامل زیر فرایندهای ذیل باشد :
1. تدوین نظام سنجش عملکرد برنامه و بودجه؛
2. تدوین و تلفیق برنامه و بودجه؛
3. نظارت و کنترل بر اجرای برنامه و بودجه؛
4. تهیه و تدوین آیین نامه ها و دستورالعملهای تخصصی مورد نیاز؛
5. تدوین و بهسازی نظام بهره وری و نظارت کلان بر اجرای آن.
3-4 - تحقیق و توسعه تحقیق و توسعه در هلدینگ به منظور طراحی و ایجاد سیستم مدیریت تحقیق و توسعه در شرکتها،سیاست گذاری در خصوص نوآوری در محصولات و فرایندهای تولیدی و مدیریت تکنولوژی انجام می شود.
4 - حوزه مشتریان: فرایندهای این حوزه عبارتند از انتخاب،جذب،حفظ و رشد. در ادامه به تشریح هر یک از فرایندهای مذکور می پردازیم.
4-1 - انتخاب شناسایی مشتریان برای بنگاه، تنظیم ارزش قابل ارائه برای جلب این مشتریان و خلق تصویری از نام تجاری که مشتریان مورد نظر را به محصول یا خدمت شرکت جلب کند. 4-2 - جذب انتقال پیام به بازار، یافتن مشتری احتمالی و تبدیل آن به مشتری.
4-3 - حفظ تضمین کیفیت، تصحیح اشکالات و ارتقای رضایت مندی مشتریان.
4-4 - رشد شناخت از مشتری، ایجاد ارتباط با ایشان و بالا بردن سهم شرکت از خریدهای مشتریان هدف.در شکل شماره 2 فرآیندهای استراتژیک برای ایجاد هم افزایی در یک سازمان هلدینگ آورده شده است.



:: موضوعات مرتبط: مقالات فارسی
:: برچسب‌ها: تفاوت بین شرکت های Holding و Leasing, استراتژی شرکت های هلدینگ, دلایل ایجاد هلدینگ, شخصیت حقوقی شرکت های هلدینگ
تاریخ :  پنجشنبه هجدهم خرداد ۱۳۹۶
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری

مقاله بد بینی سازمانی 

مقدمه:
اینکه آیا مدیران منابع انسانی باید نگران بدبینی کارکنان به سازمان باشند یا برای پاسخ به بدبینی تلاش کنند تا حد زیادی بستگی به این دارد که آیا بد بینی اثرات منفی بر کارکنان یا سازمان دارد یا نه. تحقیقات متعددی نشان داده اند که بد بینی سازمانی و بسیاری از متغیرها ها مثل رضایت شغلی، تعهد سازمانی، بیگانگی از سازمان، رفتار شهروندی سازمانی و بسیاری از متغیرهای دیگر ارتباط وجود دارد. همان طور که تحقیقات مختلف نشان داده اند بد بینی با پیامدهای منفی مختلفی برای کارکنان مرتبط است. کارکنانی که به سازمانشان بد بین هستند احساسات منفی متنوعی شامل اضطراب، نفرت و حتی احساس شرمندگی هنگام فکر کردن به سازمان را تجربه می کنند. این عواطف و باورهای منفی منجر به فرسودگی آنان می شود.
واقعیت ها نشان می دهد با گذشت زمان و پیچیده تر شدن محیط های کاری ضرورت پرداختن به مباحث جدیدتر در عرصه مطالعات سازمانی که بر کارائی هر چه بیشتر کارکنان اثرگذار است، روز به روز بیشتر می شود. سازمان های موفق به این مهم دست یافته اند و به جای تأکید بر اهداف کمّی بر ظرفیت سازی و ارتقای کیفی منابع انسانی در همه سطوح تأکید دارند. برای حصول به این هدف عالی، توجه به عوامل مختلف تأثیر گذار بر نگرش های کارکنان و پیامدهای آنها امری ضروری است. بدبینی سازمانی به عنوان مفهوم جدید روابط کارگر-کارفرما و به عنوان یکی از مهمترین نگرش های کارکنان اخیراً مورد توجه بسیاری از محققان قرار گرفته است.
بدبینی یکی از موضوعات رفتاری است که اثرات مهمی بر سازمان دارد. محدود کردن تصورات در مورد بد بینی سازمانی منجر به چشم پوشی از محرومیت ها و معایبی می شود که افراد بد بین در مورد سازمان خود احساس و بیان می کنند. بد بینی سازمانی رفتارهای نهان و آشکاری را که پیامدهای سازمانی مهمی دارند مجسم می کند. اجزای رفتاری بد بینی سازمانی مرتبط با دیگر مفاهیم سازمانی نیز هستند. یافتن اجزای رفتاری و محرک بد بینی سازمانی و ارتباط بین آنها و سایر مفاهیم سازمانی می توان کمک شایانی در جهت کاهش آن در سازمان نماید. مطالعات اندکی در زمینه بد بینی در محیط کار و بررسی سوابق مربوط به دب بینی پرداخته اند.
کانتر و میرویس در سال 1989 در کتاب خود با نام «آمریکایی های بد بین» عنوان کردند که 43 درصد از کارگان آمریکایی بدبین هستند. این کارگران علاوه بر بی اعتمادی نسبت به مدیران اعتقاد داشتند که در محیط کار با آنها عادلانه بر خورد نمی شود. به دنبال انتشار این کتاب، مقالات گوناگونی در زمینه بد بینی سازمانی نوشته شد. برخی از علل بد بینی کارکنان نسبت به سازمان که در این مقالات بیان شده اند شامل این موارد هستند: کوچک سازی، پرداخت بیشتر به مدیران، تغییرات مدیریت نشده و رویکرد های تیم.
درک دلایل و پیامدهای بد بینی سازمانی می تواند در کنترل یا کاهش اثرات منفی این مفهوم به مدیران یاری رساند. برای نمونه، تفاوت در قدرت، کیفیت روابط و ادراک از سیستم منابع انسانی می تواند بر میزان بد بینی سازمانی اثر گذار باشد. یافتن این موضوع که چه متغیرهایی با بدبینی سازمانی مرتبط هستند، می تواند در تصمیم گیری به مدیران کمک شایانی نماید. پژوهش ها نشان می دهند که کارکنان بد بینی دارای بهره وری پایین تری هستند، رضایت شغلی و تعهد سازمانی کمتری دارند، احتمال مشارکت آنها در تغییرات سازمانی کمتر است و از روحیه پایین تری برخوردارند.
یکی از صاحب‌نظران عقیده دارد که فرهنگ الگویی از مفروضات اساسی گروه معینی است که ضمن برخورد با مسائل ناشی از انطباق با محیط و تلفیق عوامل درون‌سازمانی ابداع، کشف یا ایجادشده است و آن‌قدر خوب عمل کرده که معتبر شناخته‌شده است و به افراد جدید به‌عنوان روش صحیح ادراک، اندیشیدن و احساس در ارتباط با آن مسائل آموزش داده می‌شود.
یکی از مردم شناسان که مطالعات خویش را پیرامون مسائل فرهنگی قرار داده است بر این باور است که ازآنجایی‌که بیشتر آموخته‌های فرهنگی در ذهن ناخودآگاه آدمی قرارداد غالباً آدمی نمی‌داند چه می‌داند ... و آنچه ذهن نامیده می‌شود درواقع می‌توان گفت فرهنگ درونی شده است. سخن کوتاه اینکه هرکسی بیانگر فرهنگ خود است و فرهنگ هرکسی در وجودش خلاصه‌شده است.
فرهنگ‌سازمانی:
سازمان نیز همچون فرد و اجتماع از فرهنگی که اختصاص به خودش دارد برخوردار است و فرهنگ‌سازمانی را ارزش‌های غالب ارائه‌شده توسط سازمان یا شیوه‌ای که کارها درجایی انجام می‌شود تعریف کرده‌اند. یکی از پژوهشگران فرهنگ‌سازمانی را به مجموعه مختصات یا ویژگی‌های کلیدی تشکیل‌دهنده ارزش‌های سازمانی اطلاق می‌کند.
برخی از صاحب‌نظران بر این باورند که ترکیب و هماهنگی ویژگی‌های دهگانه زیر اساس فرهنگ‌سازمانی را تشکیل می‌دهد:
1) ابتکار فردی ؛ 2) خطرپذیری ؛ 3) هدایت و سرپرستی ؛ 4) انسجام ؛ 5) حمایت مدیریتی ؛
6) کنترل ؛ 7) هویت ؛ 8) سیستم تشویق ؛ 9) تحمل اختلاف‌سلیقه ؛ 10) الگوهای ارتباطی.
نظریه‌پردازان به سازمان و مدیریت بر این بارو تأکیددارند که ایجاد فرهنگ محرک خلاقیت و نوآوری درگرو عوامل زیر است:
1) تحمل مخاطره و ابهام ؛ 2) خودکنترلی؛ 3) به حداقل رساندن جزئی کردن کار ؛ 4) پذیرش ابهام ؛ 5) پذیرش و تحمل اختلاف‌سلیقه ؛ 6) تحمل پیشنهادها غیرعملی ؛ 7) تأکید بر نتایج به‌جای شیوه‌ها ؛ 8) ارتباطات همه‌جانبه.
تأثیرات فرهنگی بر رفتار سازمانی:
فرهنگ اجتماعی آدمی در آداب‌ورسوم و زبان وی جلوه‌گر می‌شود که تحت تأثیر محیط اقتصادی مبتنی بر فناوری، سیاسی - قانونی، پاره فرهنگ و مذهب شکل می‌گیرد. کارکنان فرهنگ اجتماعی را با خود به محیط کار می‌آورند. فرهنگ‌سازمانی که محصول فرعی فرهنگ اجتماعی است به‌نوبه خود بر ارزش‌ها و اخلاق و نگرش‌ها و پیش‌فرض‌ها و انتظارهای فرد اثر می‌گذارد و در رفتارهای وی جلوه‌گر می‌شود.



:: موضوعات مرتبط: مقالات فارسی
:: برچسب‌ها: بدبینی سازمانی, پیامدهای بد بینی سازمانی, پیش زمینه های بدبینی سازمانی
تاریخ :  پنجشنبه هجدهم خرداد ۱۳۹۶
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری
دانلود پاورپوینت فصل سوم: علم کنترل و ارتباطات تجزیه و تحلیل و طراحی سیستم دکتر رضائیان 

 

تجزیه و تحلیل و طراحی سیستم
علم کنترل و ارتباطات: 
طبقه بندی سیستم ها بر اساس میزان کنترل پذیری: 
طبقه بندی سیستم ها بر اساس میزان کنترل پذیری: 
ویژگی سیستم ها و ابزار تحلیل: 
بازخور به مثابه ابزاری برای کنترل:

نمودار خانه ای:


سیستم های مدار بسته : 
سیستم های مدار باز: 
بازخور مثبت و بازخور منفی : 
نمودار خانه ای و نظریه عمومی سیستم ها: 
سیستم های بازخور نوع اول (سیستم های خودکار حفظ کننده هدف): 
سیستم های بازخور نوع دوم (سیستم های خودکار تغییر دهنده هدف):

سیستم های بازخور نوع سوم (سیستم های هوشمند تغییر دهنده هدف): 
کنترل و قانون ضرورت تنوع:

پیچیدگی و جعبه سیاه : 
پیچیدگی : 
جعبه سیاه :

مزایای فن جعبه سیاه : 
3 ویژگی سیستم های سایبرنتیک: 
نظریه اطلاعات : 
5 عنصر هر سیستم اطلاعاتی :

اندازه گیری میزان اطلاعات : 
ظرفیت مسیر : 
نظریه اطلاعات و سازمان :

نگرش جدید سیستمی :

 

 

جهت خرید فایل تماس بگیرید 
09375520909 - شبستری
shabestari716@gmail.com

 



:: موضوعات مرتبط: پاورپوینت های رشته مدیریت
:: برچسب‌ها: پاورپوینت رشته مدیریت, پاورپوینت تجزیه و تحلیل و طراحی سیستم, علم کنترل و ارتباطات, ویژگی سیستم ها
مجید بی عوض شبستری

ایمیل:
shabestari716@gmail.com

شماره تماس:
09375520909

کانال تلگرام:
modiran98ir@

** رشته مديريت در کشور ما داراي شاخه هاي متعددي مي باشد که از آن جمله مي توان به مديريت بازرگاني، صنعتي، دولتي، جهانگردي، بيمه، بيمه اکو، امورگمرکي و امور بانکي اشاره کرد و همچنين از شاخه هاي تخصصي تري مثل مديريت کميسارياي دريايي يا اداره امور بيمارستانها نام برد.
*** مديريت هنر كار كردن با ديگران است نه وسيله قرار دادن ديگران
با تشکر