تاریخ :  چهارشنبه بیست و دوم خرداد ۱۳۹۸
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری

خط مشی گذاری در اسلام


چکیده
خط مشی گذاری علم عمل دولت هاست. این در حالی است که دین مبین اسلام از مدت ها قبل، ابعادی را برای آن در نظر گرفته است. مقاله پیش رو با هدف بررسی خط مشی گذاری در اسلام تدوین گردیده است. بر همین اساس، با استناد به مطالعات کتابخانه ای، ادبیات موضوعی بحث مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد توجه به اصول و ارزش‌هاي سياست‌هاي عمومي، داراي آثار منفي و مثبت بسياري در زندگي عموم جامعه است. يكي از اين اصول، اصل خدامحوري در جوامع اسلامي، با نگاه توحيدي است كه به اشكال مختلف بر سياست‌گذاري عمومي اثر مي‌گذارد. نقش خدامحوري در سياست‌گذاري اين است كه فقط خداي متعال مي‌تواند سياست‌گذاري كند و اگر كس يا كساني ديگر هم سياست‌گذاري نمايند، بايد مأذون از سوي او باشند.


مقدمه
تعریف واژه یا مفهوم خط مشی کاری سهل و ممتنع است. کسانی که اهل مطالعه متون مدیریت و علوم سیاسی هستند آن را می فهمند، اما در هنگام ارائه تعریف ساختارمند با مشکل مواجه می شوند. خط مشی یک جهت گیری کلی است که چگونگی عمل سازمان ها و مؤسسات را در آینده مشخص می سازد (دانش فرد، 1388: 7). خط مشی عمومی را به شکل های گوناگون و در قالب الفاظ متفاوت تعریف کرده اند. اما به طور ساده می توان گفت: خط مشی عمومی تصمیمی است که در قبال یک مشکل عمومی اتخاذ می شود (الوانی و شریف زاده، 1387: 2). شاید در ابتدا این گونه فرض شود که خط مشی گذاری عبارتی صرفاً علمی است و اصولاً در اسلام فاقد جایگاه است، در حالیکه این گونه نیست، دین اسلام دین جامع است و حتی از این مسئله نیز فروگذار نکرده، اما خط مشی گذاری را با واژه تصمیم گیری مترادف می داند و سطوحی را برای آن در نظر می گیرد. با توجه به اینکه خط مشی گذاری امری دولتی است و حاکمان و دولتمردان با نیت های گوناگون از جمله به کرسی نشاندن عقاید خود، تحقق بخشیدن به اولویت ها، رفع مسائل و مشکلات عمومی و تقویت و توسعه رفاه مردم به خط مشی گذاری روی می آورند، بنابراین، اهمیت بررسی موضوع احساس می شود. علاوه بر این، لزوم خط مشی گذاری در کشوری اسلامی و توجه اسلامی به این موضوع ضرورت و اهمیت آن را دو چندان می کند. از آن رو، که بررسی ها یا صرفاً علمی است یا اسلامی، بنابراین بررسی حاضر از لحاظ پیوند این دو مقوله به هم و سعی در ارائه الگو، از جنبه نوآوری برخوردار است (دانش فرد، ادیب زاده و ابراهیمی، 1394: 84). 
سئوال اصلی که نویسنده را بر آن داشته تا به تقریر مقاله حاضر بپردازند این است که آیا می توان در خط مشی گذاری از اصول حاکم بر تصمیم گیری های اسلامی کمک گرفت؟ الگوی مطلوب خط مشی گذاری عمومی از دیدگاه اسلام و قرآن چیست؟ 

مبانی نظری تحقیق
ماهیت خط مشی گذاری

خط مشی گذاری علم عمل دولت هاست. خط مشی عمومی تصمیم دولت در مواجهه با یک موضوع، چالش یا یک مسئله عمومی است. همان گونه که هدف ها، نتایج مورد انتظار را مشخص می کنند و برنامه ها راه رسیدن به آنها را روشن می سازند خط مشی ها راهنمای عمل بوده، اولویت ها، بایدها و نبایدها را معین می کنند و نشان دهنده خطوط کلی در فعالیت ها و اقدامات بخش عمومی هستند (درور، 1988: 12). خط مشی مجموعه تصمیمات متعامل بازیگر یا گروهی از بازیگران سیاسی در خصوص انتخاب اهداف و ابزار دستیابی به آنها در شرایط مشخص است، به شرط آنکه این تصمیمات قانوناً در چارچوب اختیارات بازیگران اتخاذ شده باشد (دانش فرد، 1388: 10). 
تصمیم گیری از دیدگاه مدیریتی، به دو دسته فردی و سازمانی تصمیم می شود. همچنین، خط مشی گذاری فرآیندی را شامل می شود که از تشخیص مسئله یا موضوع شروع شده با طی مراحل تدوین، تصویب، اجرا و در نهایت، ارزیابی خط مشی به پایان می رسد. بنابراین، خط مشی گذاری عمومی به نوعی همان فرآیند تصمیم گیری را طی می کند. تصمیم گیری مستلزم انتخاب گزینه ای از میان گزینه هاست و در صورتی که به جز یک راه گزینه دیگری وجود نداشته باشد تصمیم گیری وجود نخواهد داشت. همچنین در تصمیم گیری، قصد و عمل وجود دارد و تصمیم گیرنده با اتخاذ تصمیم خاص، در تلاش برای دستیابی به هدفی است که این هدف خود عامل شکل دهنده فرآیند و فعالیت تصمیم گیری بوده است (قلی پور، 1392: 8). 

الگوهای خط مشی گذاری
منظور از الگو، برداشت های انتزاعی از دنیای واقعیات هستند. الگو، بازسازی و تلخیصی از واقعیت است که با در برداشتن ویژگی های اصلی واقعیت، شناخت ما را تسهیل می کند. ویژگی های یک الگو عبارتند از: 
•    سادگی و خلاصه بودن؛
•    قدرت نظم دهندگی؛
•    گویای جنبه های اصلی و مهم پدیده های مورد نظر؛
•    هماهنگی و تطابق با واقعیت؛
•    اثربخشی و مفید بودن؛
•    تسهیل کننده امر تحقیقات و بررسی ها؛
•    مبین و مشرح پدیده ها. 
ساده، خلاصه و گویا بودن الگوها، خط مشی گذران را یاری می دهد. الگوهای مفهومی کاربرد زیادی در خط مشی گذاری دارند (الوانی و شریف زاده، 1386: 48).
از جمله الگوهای مطرح در زمینه خط مشی گذاری می توان به الگوی نهادی، الگوی فرآیندی، الگوی گروهی، الگوی عقلایی، الگوی رضایت بخش، الگوی جریانات چندگانه (کینگدون)، الگوی چرخه ای (اشلسینگر) و الگو ائتلاف غالب (ساباتیه) اشاره کرد (بهجت پور، هاشمیان و یاسی، 1396: 11). 

سطوح تصمیم گیری از دیدگاه اسلام
آن گونه که از آیات و روایات برداشت می شود در نظام اسلامی سه سطح تصمیم گیری قابل تمایز مشاهده می شود (دانش فرد، ادیب زاده و ابراهیمی، 1394: 86): 
الف) تصمیم گیری در زمینه اجرای احکام و فرامین الهی: در این سطح، تصمیم گیری تابع بی چون و چرای احکام و فرامین الهی است. در این باره قرآن کریم در آیه 36 سوره احزاب چنین می فرماید: «هیچ مرد مؤمن و زن مؤمنی را نرسد که چون خدا و پیامبرش در کاری حکم کردند آنها در آن اختیاری داشته باشند. هر که از خدا و پیامبرش نافرمانی کند سخت در گمراهی افتاده است» (دانش فرد، ادیب زاده و ابراهیمی، 1394: 86).
حضرت علی (ع) تصمیم را یک قصد مخصوص و یک طلب ویژه می داند که تصمیم گیرنده برای وصول به مقصد و نیل به مطلوب، مجدانه تلاش می کند و اگر در محدوده عمل موفق نشود در محدوده جانش با آن عمل پیوند ناگسستنی برقرار می سازد و از این رو صرفاً تصمیم را همان تحقیق القصد می نامند (جوادی آملی، 1372: 2).
ب) تصمیم گیری در سطح نبوت، امامت و ولایت (سطح فردی): در این سطح، تصمیم گیری امری فردی محسوب می شود و تصمیم گیرنده تنها پیامبر، امام یا ولی است. هدف از این امر آن است که وحدت مسئولیت و قاطعیت در بنیاد اسلامی حفظ شود. از جمله مدارک و شواهد اسلامی مؤید این ویژگی عبارتند از: «الی پیامبر، در کارها مشورت کن لیکن آنچه را تصمیم گرفتی با توکل بر خدا انجام ده ...» (آل عمران، 50).
ج) تصمیم گیری اعضای جامعه اسلامی (سطح سازمانی): تصمیم گیری در این سطح به زعم برداشت نویسندگان دارای دو بعد است: 1) بعد فردی: در دنیای عینی، این فرد است که در نهایت باید تصمیم بگیرد و تصمیم گیری صرفاً یک فرآیند ذهنی است که انجام می پذیرد و آثار آن عمدتاً به خود تصمیم گیرنده بر می گردد. در این بعد جمع آوری هر چه بیشتر اطلاعات و مشورت با دیگران صرفاً به منظور تبیین واضح تر مسئله صورت می گیرد و به عبارت دیگر مراحل تصمیم سازی را شامل می شود. 2) بعد مدیریتی: مدیر در راس هرم سازمان قرار دارد و رهبر و پیشرو کارگزاران سازمان است و برحسب موقعیت اجرایی خود و مسئولیتی که بر عهده دارد، مرکز ثقل اندیشه ها، طرح ها و پیشنهادهاست و در حقیقت، آخرین مرجع برای تجزیه و تحلیل و جمع بندی و اتخاذ تصمیم برای عمل است. از این نظر، به لحاظ موقعیت خود، به اراده نیرومندی نیازمند است تا پس از بررسی تمام جوانب، تصمیمی قاطع بگیرد و هر نوع تردید و دو دلی را کنار بگذارد و با اعتماد و عنایت الهی، نظر خود را صادر کند (سبحانی، 1372: 205). 

اتكال به خداوند و طلب ياري از او در تصميم گيري
تصمیم گیری عبارت است از: کیفیت نفسانی که از نحوة رابطۀ بین تصمیم گیرنده و موضوع تصمیم ایجاد شود و شخص تلاش و جدیت دارد که آن تصمیم را عملی سازد و تحقق ببخشد. به عبارت دیگر، تصمیم و اراده یک کیفیتی نفسانی است که بیانگر پیوند ناگسستنی بین انسان مصمم و عمل است، و تا آن عمل و تصمیم در خارج تحقق نیابد شخص از سعی و تلاش خود نخواهد کاست. از آن رو که، عمل نشانۀ صاحب عمل و بیانگر شخصیت و هویت حقیقی اوست، تصمیم نیز خود یک فعل انسانی است و به تعبیر برخی بزرگان، یک هدیه و ارمغان الهی است که نشانگر چهره و صورت باطن تصمیم گیرنده است. به طور روشن تر، آنچه انسان را به عمل و کار وامی دارد و او را به صحنه عمل می کشاند همانا اعتقاد و ایمان انسانی است که آن نیز مبتنی بر جهان بینی و نگرش اصلی و اولی هر انسان به جهان است. مبدأ و منشأ تصمیم انسان است و علت فاعلی آن ایمان و اعتقاد انسانی است. در هر مکتبی این علت و شکل تصمیم بسته به ارزش هاي اعتقادي و مکتبی است (جوادي آملی، 1372). در قرآن کریم، آیات متعددي دربارة توکل آمده است. از آن جمله، آیۀ 84 سورة یونس است: «موسی گفت: اي قوم من، اگر به خدا ایمان دارید و اگر تسلیم او هستید پس بر او توکل کنید».
توکل کردن در امر تصمیم گیری به ویژه برای افراد با ایمان، امری ضروری و یاری کننده است. از بیان این نمونه ها در می یابیم که گر چه تصمیم ها توسط امام گرفته می شود، اما او نیز این تصمیم ها را با توکل بر خدای متعال اتخاذ می کند و این همان تصمیم گیری در بعد فردی است. اما در بعد سازمانی نیز همچون بعد فردی، تنها مشورت مهم نیست، بلکه باید در سازمان به توکل کردن هم توجه کرد. در قرآن کریم در خصوص توکل، در آیه سوم سوره احزاب آمده است: «بر خدا توکل کن و خدا برای نگهبانی کامل است». این آیه بیان کننده این امر است که توکل بر خدا امری ضروری است و توکل بر خدا از بسیاری اضطراب ها و نگرانی ها در  امر تصمیم گیری جلوگیری می کند (دانش فرد، ادیب زاده و ابراهیمی، 1394: 88).

مشورت
قرآن کریم، که کتاب پرورش شخصیت و برنامه جامع مدیریت در نظام تشکیلاتی اسلام است، تا آنجا به مسئله مشورت اهمیت می دهد که آن را از امور مهم حکومتی قرار داده است و حتی شیر گرفتن کودک در محیط خانواده را هم به مشورت واگذار می کند. در قرآن کریم در زمینه مشورت آیات فراوانی بیان شده است. از جمله این آیات، می توان به آیه 32 سوره نمل (ماجرای ارسال نامه حضرت سلیمان به بلقیس) اشاره کرد که در این آیه آمده است: «بلقیس گفت: ای رجال کشور، به کار من رای دهید که بی حضور شما هیچ کاری را تصمیم نگرفته ام». در جای دیگری در قرآن کریم آمده است: و آنان که امر خدا را اجابت می کنند و نماز را به پا می دارند و کارشان را به مشورت یکدیگر انجام می دهند و از آنچه روزیشان کردیم انفاق می کنند» (شوری، 38). همچنین می فرمایند: «رحمت خدا تو را با خلق مهربان و خوش خوی گردانید و اگر تندخو و سخت دل بودن مردم از گردت متفرق می شدند. پس چون به نادانی درباره تو بد کنند از آنان در گذر و از خدا بر ایشان طلب آمرزش کن و برای دلجویی آنان در کار جنگ مشورت نما» (آل عمران، 159).
مشورت و آگاهی از نظرات دیگران، امری ضروری است و مشورت نکردن و اصرار به خود رأیی یکی از مشکلات اساسی در امر تصمیم گیری است؛ زیرا هر مسئله ای ابعاد متفاوتی دارد و ممکن است افراد در آن دچار اشتباه شوند و علت این اشتباه همان تک بعدی نگاه کردن به مسئله است. بنابراین، برای آنکه بتوانیم تصمیم های صحیحی بگیریم باید از نظرات دیگران نیز استفاده کنیم (دانش فرد، ادیب زاده و ابراهیمی، 1394: 89).


نمونه هایی از وضع خط مشی توسط پیامبر (ص) با تأکید بر بعد مشورت خواستن از مردم
1.    پیامبر (ص) پیش از جنگ بدر، افرادی را برای کسب خبر به سوی کاروان تجارتی قریش که از شام به ریاست ابوسفیان باز می گشت، فرستادند. ابوسفیان از ماجرا باخبر شد و مسیر خود را تغییر داد و کسی را با مکه فرستاد تا کفار را از این قضیه با خبر کند. وقتی قریش این خبر را شنیدند، همه از مکه خارج شدند و به سوی بدر حرکت کردند. پیامبر (ص) از این ماجرا خبردار شدند و با سپاهیان مشورت کردند: «ای مردم به من مشورت بدهید». در نهایت، پس از دریافت نظر اکثریت مبنی بر جنگ به پیشنهاد آنها عمل کردند (طبری، 1414، ج 1: 189). 
2.    درباره جنگ بدر آمده است که وقتی حضرت در منطقه بدر، پشت چاه اردو زدند حباب بن منذر سئوال کرد: «آیا این کار بر اساس وحی الهی بود یا نظر خود را اجرا کردی؟» حضرت فرمودند: «رای من چنین بود». حباب گفت: نظر من این است که چاه آب را در پشت سر خود قرار دهیم تا در صورت عقب نشینی، چاه آب را از دست ندهیم، حضرت نیز این پیشنهاد را پذیرفتند و محل استقرار نیروها را به مکان جدید تغییر دادند (ابن هشام، 1375: 320). 
3.    در جنگ احد، رسول خدا (ص) با اصحاب و فرماندهان لشکر به مشورت پرداختند که برای مقابله با دشمن در شهر بمانند و سنگر بگیرند یا در خارج از شهر موضع بگیرند و منتظر دشمن شوند. با اینکه نظر رسول خدا (ص) این بود که در شهر بمانند ولی چون بیشتر اصحاب و لشکریان، جنگ در خارج شهر را ترجیح می دادند، پیامبر تسلیم نظر اکثریت شدند و به دامنه کوه احد رفتند و با دشمن مبارزه کردند (واقدی، 1388، ج 1: 152). 
4.    در نبرد احزاب نیز رسول خدا (ص) اصحاب خود (درباره پرداخت یک سوم خرمای مدینه به منظور ترک مخاصمه) به مشورت و تبادل نظر پرداختند. بعضی از جوانان غیور و شجاع با این مصالحه مخالفت کردند و گفتند: این مردم قبل از اسلام جرئت نمی کردند چنین تقاضاهایی از ما بکنند. حال که ما به شرف اسلام نایل شده ایم برای ما ننگ است که به آنها باج بدهیم. رسول خدا حرف آنها را پذیرفتند و تصمیم به جنگ گرفتند (ابن کثیر، 1410، ج1: 420). 
5.    در جنگ خندق، هنگامی که سواران خزاعی در فاصله چهار روز از مکه به سمت مدینه بودند و پیامبر (ص) را از حرکت قریش و سپاه عظیم عرب باخبر ساختند و نیز هنگامی که مسلمانان از پیمان شکنی یهود مطلع شدند، ابری از هراس بر فضای مدینه گسترده شد. پیامبر (ص) بلافاصله یاران خود را برای زای زنی فراخواندند. گروهی بر آن بودند که از مدینه خارج شوند و هر جا با دشمن رو به رو شدند همانجا دست به شمشیر ببرند. ناگهان سلمان فارسی جلو آمد و پیشنهاد تاریخی خود را مبنی بر اینکه به رسم ایرانیان در موقع جنگ، بر اطراف شهر خندقی حفر شود، مطرح کرد و پیامبر (ص) پیشنهاد او را پذیرفتند (ابن کثیر، 1410، ج 2: 154). 

الگوهای تصمیم گیری در سطح سازمان 
در یک دسته بندی، درور (1988) تصمیم گیری را شامل چهار الگوی ذیل می داند:
1-    الگوی عقلائی: بر اساس این الگو، نوع مسئله و راه حل های مناسب آن با استفاده از رویکرد سیستمی شناسایی می شود و تصمیم گیرنده از ابزارهای سنجش و شناخت متناسب با موضوع و نوع مسئله استفاده می کند.
2-    الگوی فزاینده: در این الگو، تصمیم گیرنده در هنگام تنظیم اهداف و راه حل های قابل اجرا، با عواملی مواجه می شود که باید آنها را نیز در تصمیم خود دخالت دهد.
3-    الگوی رضایت بخش: غالباً موارد تصمیم گیرنده به جای اتخاذ کامل ترین تصمیم، به تصمیم رضایت بخش قانع می شود که البته این امری نسبی است. 
4-    الگوی تصمیم گیری مشارکتی: در این نوع تصمیم گیری، جریان اطلاعات از بالا به پایین و از پایین به بالاست، و از کارکنان ماهر و نیمه ماهر هم در جریان تصمیم گیری می توان کمک گرفت (قلی پور، 1392: 38). 

ارزش و فرآیند خط مشی گذاری
در فرآیند سیاسی خط مشی گذاری، انسانی قرارداد که به مدد سیاست بازی و با استفاده از اهرم های قدرت، به خط مشی های عمومی جهت می دهد و همین گونه در فرآیند سازمانی خط مشی گذاری، انسان هایی حضور دارند که در گردونه سازمان ها، به خط مشی ها شکل می دهند؛ انسان، اساس و بنیاد همه این فرآیندها و رکن اساسی و اصلی خط مشی گذاری است و بدون وجود او تصمیم گیری در هیچ فرآیندی تحقق نمی یابد. فرآیندهای خط مشی گذاری به مثابه کالبدهایی هستند که انسان به آنها روح می بخشد و فعالشان می سازد. انسان موجودی است که در تمامی فرآیندهای خط مشی گذاری محور اصلی به شمار می آید و تابع اعتقادات، باورها، تلقی ها و ارزش هایی است که محرک وی و شکل دهنده اندیشه و رفتار او هستند. ارزش های فرد واقعیت های ملموس و قابل اثباتی هستند، زیرا اثرها و پیامدهای آنها را می توان به سادگی در رفتارهای فرد مشاهده کرد. در مورد مدیران و خط مشی گذاران نیز این مسئله صدق می کند و آنان نیز در برداشت ها، انتخاب ها و ارزیابی های خود ارزش هایشان را خودآگاه یا ناخودآگاه دخالت می دهند (احمدی سفیدان، 1389: 76). 
ارزش های بر رفتار و عملکرد انسان ها اثر گذارده، در جهت دادن به خط مشی ها مؤثر واقع می شوند. خنثی بودن خط مشی گذاران و کسانی که پشتوانه های اطلاعاتی و تخصصی آنها به شمار می آیند، از جهت ارزشی افسانه ای بیش نیست. در همه سطوح سازمانی و رده های حکومتی از فرد یا گروهی که امضاء کننده و اعلام کننده خط مشی ها هستند تا افرادی که تدارک کننده اطلاعات و ستادهای تخصصی به شمار می آیند، همگی به ارزش هایی پایبندند که این باورها و اعتقادات در گزینش ها و اقداماتشان اثر می گذارند. ریشه اصلی ارزش ها را باید در فطرت و وجود انسان جستجو کرد؛ انسان ها، ارزش های خود را از مذهب، خانواده، اجتماع، فرهنگ و محیطی که در آن زندگی می کنند، اخذ می نمایند. ارزش ها در طول زندگی شکل گرفته، تغییر و تحول می یابند. بدین ترتیب، با انجام دادن آموزش های فرهنگی در جامعه می توان برخی از ارزش ها را به سمت خاصی متمایل، پاره ای را تقویت و بعضی را تضعیف کرد. در نظام ارزشی اسلام که می باید بر جوامع و حکومت های اسلامی حاکم باشد، در باب خط مشی گذاری دو موضوع توکل و تقوا شایان توجه و بررسی است. خط مشی گذارانی که اعتقاد به ارزش های اسلامی را راهنمای خود قرار داده اند، به این دو مقوله، عنایت و توجه خاص داشته و در تصمیم گیری و انتخاب های خود آنها را مد نظر دارند (احمدی سفیدان، 1389: 78): 
الف) نقش توکل در خط مشی گذاری
در خط مشی گذاری و تصمیم گیری، فرد یا گروه خط مشی گذار و تصمیم گیرنده ممکن است از جهت مخاطرات ناشی از تصمیم، بین و وحشت داشته باشد و در اتخاذ تصمیم مردد گردد؛ در این گونه موارد خداوند می فراید؛ توکل دل انسان ها را از ترس و بیم حفظ می کند. مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر بخشی از آیه 89 سوره اعراف می نویسد: «خداوند کسی را که به او اعتماد و توکل می کند از شر هر چیزی که از آن بترسد حفظ می کند» (طباطبایی، 1374، ج 15: 266).
توکل پناه فرد مسلمان در مقابل تهدیدها و ارعاب هاست. خداوند می فرماید: «داستان نوح را برای مردم بخوان که به قوم خود گفت: قوم من! اگر برای شما گران است که من قیام کرده ام و شما را به یاد آیات خدا می آورم، پس من بر خدا توکل کردم و شما هر تصمیمی می خواهید با شریکان خود بگیرید و در این تصمیم اندوه به خود راه ندهید و کار مرا بسازید و مهلت ندهید» (یونس، 71). در این آیه نوح با مردم تحدی (اتمام حجت) کرد که هر چه می توانند انجام دهند و در این زمینه حجت را برای کسانی که تکذیبش می کردند، تمام کرد. این مطلب روشن می کند که خدای او قادر است که آنان را دفع کند، هر چند علیه او تصمیم گرفته، از شرکا و خدایان خود درخواست کمک کرده باشند (طباطبایی، 1374، ج 19: 169). 
خط مشی گذاری سیاسی جز با توکل و استعانت جویی از خداوند نمی تواند مدیریت شود؛ زیرا فشارها و توطئه های درونی و بیرونی، بسیار شدید و جانکاه است و گاه می شود که بر اساس معیارهای عقلانی و حساب و کتاب های معمولی نمی توان کاری از پیش برد و شکست بر اساس این استانداردها و ملاک ها، یقینی است. در اینجاست که نقش توکل و استعانت از خدا خودنمایی می کند و تأثیر شگرف خود را نشان می دهد. توکل در خط مشی گذاری سیاسی در کنار توجه به اسباب طبیعی، برای انسان، شجاعت و شهامت (یونس، 71)؛ صبر و شکیبایی در برابر مشکلات (ابراهیم، 12)؛ آرامش (آل عمران، 172 و 173)؛ استقامت و پایداری (آل عمران، 121 و 122)؛ روحیه قوی یا همان امدادهای غیبی الهی (آل عمران، 160)؛ رضایت (آل عمران، 173 و 174)؛ محبت خداوند (توبه، 59)؛ و در نهایت پیروزی (آل عمران، 122 و 123) و موفقیت را به دنبال خواهد داشت (احمدی سفیدان، 1389: 80).
ب) نقش تقوا در خط مشی گذاری
تقوا، جامع ترین وصیت خدا و از تجلی های مهم ایمان و از لوازم اصلی برقراری مناسبات صحیح انسانی است (عباس نژاد، 1384: 206). تقوا در مراتب عالی تر به تسلیم در برابر خدا (زخرف، 67 و 69)؛ تهجد و شب زنده داری (آل عمران، 113 و 115 و ذاریات، 15 و 17)؛ خوف از قیامت (انبیا، 48 و 49) و ذکر خدا (آل عمران، 133 و 135)؛ سجده طولانی و تلاوت قرآن (آل عمران، 113 و 115)؛ پرداخت زکات به عنوان حکم دینی (بقره، 117)؛ اطاعت خدا (آل عمران، 15 و 17)؛ اقامه نماز (بقره، 117) معنا شده و از صفات متقین برشمرده شده است. تقوا جامع همه خصلت ها و اندرزهای سودمند است؛ ارشاد، تنبیه، خیر، پویندگی راه حق، در این کلمه به مفهوم واقعی اش وجود دارد (محفوظی، 1388: 168). 
اگر به تحلیل قرآن از تقوا و فواید و آثار آن توجه شود، معلوم می شود که تقوا تا چه اندازه در خط مشی گذاری سیاسی می تواند تأثیرگذار و مفید باشد، زیرا بسیاری از مشکلات جوامع بشری به سبب آن است که مسئولان و رهبران اجتماعی و سیاسی که نقش اصلی در خط مشی گذاری سیاسی ایفا می کنند از تقوا برخوردار نیستند. تقوا به عنوان عامل مدیریت، قانون مداری، مهار و کنترل درونی، وجدان بیدار انسانی، تشویق کننده به نیکوکاری و منش و خوی سالم و اخلاقی و ترغیب کننده به سوی هنجارها و بسیاری از امور و مسائل دیگر، مهمترین عامل در حوزه خط مشی گذاری سیاسی است که می بایست مورد توجه قرار گیرد. با نگاهی کوتاه به وضعیت جوامع بشری می توان دریافت که علت بسیاری از مشکلات در حوزه تصمیم گیری سیاسی و اجتماعی، فقدان تقواست. تقوای سیاسی، نیاز اساسی جوامع بشری است و می توان آن را آب زندگی جوامع دانست، زیرا با فقدان تقوای سیاسی است که مسئولان در مسیر سوء استفاده از قدرت و مکنتی قرار می گیرند که از سوی مردم به عنوان امانت در اختیار ایشان نهاده شده است. تقوا سیاسی حالتی یک سویه ندارد. وجود صرف این ویژگی در سیاستمدار کمال جامعه را در پی نخواهد داشت، بلکه مردم جامعه نیز باید فرهنگ و درک استفاده از زمامدار با تقوا را داشته باشند. در غیر این صورت، زمامداری که در حد اعلای رشد و کمال تقوای سیاسی باشد، به زجر و شکنجه و دلشکستگی دچار می گردد. همانگونه که مولای متقیان (ع) از مردم بی وفای کوفه چنین ضربه ای را متحمل گردید. از سوی دیگر، اختلال در تقوای سیاسی سیاستمدار نیز بدون تردید اثر خود را در جامعه بر جای می نهد و از رشد و کمال و هماهنگی مردم آن می کاهد. در مجموع می توان باور داشت که تقوای سیاسی و فردی، از عناصر تأثیرگذار در سیره سیاسی امام علی (ع) به شمار می آید(احمدی سفیدان، 1389: 89-88). اگر در جامعه ای، تقوای سیاسی در میان مسئولان خط مشی گذار رعایت شود، مردم جامعه نیز در مسائل دیگر، تقوای اجتماعی را در پیش می گیرند و جامعه به سوی امنیت و آرامش سوق داده می شود: «آری، اگر استقامت و تقوا پیشه کنید و دشمن به همین زودی به سراغ شما بیاید، پروردگارتان شما را به پنج هزار نفر از فرشتگان نشاندار، مدد خواهد داد» (آل عمران، 125).
 
نقش خدامحوري در فرايند سياست‌گذاري
اگر مفهوم «فرايند سياست‌گذاري» اين باشد كه سياست‌گذاري از نقطه‌اي شروع و بعد از طي مراحلي در نطقه‌اي پايان برسد، نقش خدامحوري در فرايند سياست‌گذاري در تشخيص مشكل، ارائة راه‌حل، مشروعيت‌بخشي، اجرا و ارزيابي سياست‌ها قابل بررسي است:
•    نقش خدامحوري در تشخيص مشكل به اين است كه مشاهده پديده در اجتماع، مي‌تواند بر اساس خدامحوري يا بر اساس انسان‌محوري صورت گيرد؛ زيرا ارزش‌هاي اجتماعي مبتني بر اين دو ايده كاملاً متفاوت مي‌باشد. اگر ارزش‌هاي اجتماعي مبتني بر انسان‌محوري باشد، مشكل پديدآمده به نوعي قابل مشاهده است و اگر ارزش‌هاي اجتماعي مبتني بر خدامحوري باشد، مشاهده مشكل به شكل ديگر صورت خواهد گرفت. مثلاً، افزايش درصد دختراني كه وارد دانشگاه مي‌شوند را مي‌توان بر اساس ارزش حاكم در جامعه، مورد بررسي قرار داد. اگر ارزش حاكم در جامعه مبتني بر انسان محوري باشد، در درون اين پديده هيچ نوع مشكلي مشاهده نمي‌شود؛ زيرا بخشي از جامعه، كه نصف كامل نيروي انساني كار را تشكيل مي‌دهد، وارد عرصه‌اي مي‌شوند كه در آن مي‌توانند براي فعاليت‌هاي اقتصادي و... آموزش‌هاي لازم را ببينند و وارد عرصه كار شوند. اما اگر بر اساس ارزش‌هاي حاكم، كه مبتني بر خدامحوري است، مورد مشاهده قرار گيرد، اگرچه در نفس آن نمي‌توان مشكلي را مشاهده كرد، زيرا علم‌جويي از اين ديدگاه، مرد و زن نمي‌شناسد، اما اگر حضور دختران در مراكز آموزشي منجر به شكل‌گيري مشكلاتي مانند مشكل اصلي اختلاط زن و مرد در محيط آموزش، كار و مناسب نبودن برخي از كارها براي زنان، سست شدن بنيان خانواده با وارد شدن زن در عرصه كار و... شود، براساس آموزه خدامحوري بايد تدبير ديگري داشت. بنابراين، تعريف مشكل نيز بر اساس خدامحوري به نحوي است كه در انسان‌محوري به آن صورت تعريف نمي‌گردد. زيرا در مثال قرآن، ارزش اجتماعي برخاسته از اومانيسم، افزايش درصد دختراني را كه وارد عرصه دانش مي‌شود، مشكل تعريف نمي‌كند، اما ارزش اجتماعي برخاسته از خدامحوري ممكن است، آن را داراي پيامدي ناميمون و به‌عنوان يك مشكل تعريف مي‌كند. در تفسير مشكل نيز اين دو ديدگاه مي‌تواند مختلف عمل كند؛ به اين معنا كه در اينكه پديده‌اي، مشكل هست، هر دو مشترك باشند، اما بر اساس پيش‌فرض‌هاي متفاوت تفسير مشكل هم متفاوت خواهد بود.

•    نقش خدامحوري در انتخاب راه‌حل هم روشن است؛ زيرا راه‌حلي كه بر اساس خدامحوري ارائه مي‌شود، قطعاً متفاوت از راه‌حلي خواهد بود كه بر اساس انسان‌محوري ارائه مي‌شود؛ زيرا در خدا‌محوري خواست خداي متعال بر اساس مصالح بشر، مبناي انتخاب راه‌‌حل است و راه‌حل مبتني بر واقعيت نفس‌الامري انتخاب مي‌گردد. اما راه‌حلي كه بر اساس انسان‌محوري انتخاب مي‌شود، بر اساس خواست انسان‌هاست. ازآنجايي‌كه عقل بشر محدود است، نمي‌توانند مبتني بر واقعيت نفس‌الامري باشد. مثلا، اگر در مثال مزبور، بر‌اساس انسان‌محوري، چون نتايج افزايش ورود دختران در دانشگاه‌ها، مشكلي به‌حساب نمي‌آيد، راه‌حلي هم ارائه نمي‌گردد. اما از ديدگاه خدا‌محوري، چون اختلاط دختران و پسران در دانشگاه، محيط كار، سست شدن بنيان خانواده و... مشكل است، راه‌حل‌هاي متفاوتي مي‌توان ارائه داد. مثلاً، يكي از راه‌حل‌ها اين است كه ورود دختران و پسران در دانشگاه، به‌صورت تساوي صورت گيرد يا درصد تعيين گردد. راه‌حل ديگر اين است كه محيط كار و آموزش جداگانه به وجود آيد. به‌عبارت ديگر، دختران در شغلي كه مناسب زنان است و پسران در شغلي كه مناسب مردان هست، مشغول تحصيل شوند. مثال ديگر افزايش بي‌رويه جمعيت است. در ديدگاه انسان‌محوري، سياست كنترل شديد جمعيت بهترين راه‌حل است، تا با كاهش پيدا كردن جمعيت، رونق اقتصادي به وجود آيد. اما ديدگاه خدا‌محوري بر اين باور است كه روزي‌دهنده موجودات خداست و اگر هم بر اساس مصالح ثانوي، اين سياست در پيش گرفته شود، كنترل شديد آن قطعاً به نفع اعم از مادي و يا معنوي جامعه اسلامي نيست.
•    به نظر مي‌رسد نقش خدا‌محوري در مشروعيت‌بخشي بسيار روشن است؛ زيرا بر اساس تفكر انسان‌محوري‌ مشروعيت‌بخشي نهايت به دست نمايندگان مردم، هيأت وزيران و... انجام خواهد شد. اما در تفكر خدا‌محوري هر سياست بايد مطابق با ربوبيت تشريعي باشد. به‌عبارت ديگر، كساني كه سياستي را تصويب مي‌كنند، تصويب سياست بايد در چارچوب خدا‌محوري يا ربوبيت تشريعي باشد و اگر سياستي خارج از اين محدوده باشد، از ديدگاه اسلامي نا‌مشروع تلقي مي‌گردد. هرچند نمايندگان مردم يا هيئت وزيران نيز آن را به اتفاق آرا به تصويب رسانده باشند. به‌عبارت ديگر، سياستي كه از سوي سياست‌گذار به تصويب مي‌رسد، يا موافق با قوانين شرع است، يا مخالف، اگر موافق است، توافق آن بايد توسط افراد متخصص در امور دين تشخيص داده شود، مخالفت آن نيز بايد توسط افراد خبره در دين معين گردد. بنابراين، سياست‌گذاران در تصويب سياست، بايد يا خود در امر دين خبره باشند، يا تأييد نهايي سياست و موافقت يا عدم موافقت آن توسط فرد يا گروه خبره در امر دين صورت گيرد. اين امر نقش خدا‌محوري را در مشروعيت‌بخشي سياست كاملاً آشكار مي‌سازد.
•    نقش‌ خدا‌محوري در اجراي سياست، در دو مرحله خلاصه مي‌شود: يكي تفسير سياست، ديگري تبديل سياست به آئين‌نامه قابل اجرا. در اين مرحله، بروكرات‌ها‌ و كساني كه نقش اجرايي سياست را به عهده دارند، مي‌توانند بر اساس دو تفكري كه بيان شد عمل كنند. يكي اينكه خودشان مطابق با خواست افراد، گروه، سازمان و... در مورد تفسير سياست تصميم بگيرند و سياست را بر اساس انسان‌محوري كه تأمين‌كنندة منافع مادي و دنيايي افراد، گروه‌ها و... است، تفسير كنند. ديگري تفكر خدامحوري است كه در تفسير سياست، بايد ربوبيت تشريعي يعني قوانيني كه از سوي خداي متعال وضع شده است، مد‌نظر قرار گيرد و تفسير سياست مبتني بر آن باشد، نه ايده اومانيستي. در مرحله تبديل سياست به آئين‌نامه‌ها، مي‌توان هر دو تفسير انسان‌محوري و خدا‌محوري را ملاحظه كرد. از ديدگاه خدا‌محوري، مبناي اول باطل است و بايد مبناي دوم در تبديل سياست به دستورالعمل‌هاي كاري موردتوجه قرار گيرد.
•    نقش خدا‌محوري در ارزيابي سياست اين است كه خدا‌محوري به‌عنوان سنجه‌اي مي‌تواند از ديدگاه ديني وضع موجود را با وضع مطلوب محك زند. مراد اين است كه در ارزيابي سياست براساس خدا‌محوري هرچه از انسان‌محوري در سياست‌ها فاصله بگيريم و به خدا‌محوري نزديك‌ شويم، به وضع مطلوب نزديك‌تر شده‌ايم. بعكس، هرچه از خدا‌محوري دور و به انسان‌محوري نزديك‌ شويم، سياست موفق نبوده است. به‌عبارت ديگر، اينكه سياست اتخاذشده چقدر جامعه را به سوي كمال نهايي سير داده است و به چه ميزان آنها را از اين راه منحرف كرده است، معياري است كه سياست را مي‌سنجد؛ هرچه سياستي كه جامعه را به سوي كمال مطلوب سير دهد، مطابق با ربوبيت تشريعي است و بعكس آن مخالف ربوبيت تشريعي مي‌باشد (خليلي، 1391: 328-326).

نقش خدا‌محوري در محتواي سياست‌ها از ديدگاه اسلامي
الف) خدامحوري و سياست آموزشي: از ديدگاه خدا‌محوري اصل بر اين است كه تمام جامعه بايد آموزش ببينند. به‌عبارت ديگر، آموزش همگاني باشد. به همين دليل در زمان صدر اسلام، اسيري كه مي‌توانست ده نفر از مسلمان را آموزش خواندن و نوشتن بدهد، آزاد مي‌شد. در اين سياست، از ديدگاه خدا‌محوري مسئله نژاد، زبان، رنگ و... مطرح نيست، بلكه همه لازم است كه آموزش ببينند. اما مطلبي كه در سياست آموزشي از ديدگاه خدا‌محوري مطرح است، اين است كه آموزش‌هايي كه به افراد داده مي‌شود، بايد مطابق با ربوبيت تشريعي باشد. به‌عبارت ديگر، سياست‌گذاران در سياست‌هايي آموزشي نمي‌توانند با ربوبيت تشريعي الهي مخالفت كنند و آموزش‌هايي را به افراد بدهند كه خارج از اين ايده است. ايده خدا‌محوري سياست‌هاي آموزشي را به سمت تأمين سعادت دنيايي و اخروي افراد سوق مي‌دهد. به‌عبارت ديگر، اگر سياست آموزشي نتواند افراد را به سمت تأمين اين دو سعادت سوق دهد، اين سياست مخالف با ايدة خدامحوري است (خليلي، 1391: 328).
ب) خدامحوري و سياست‌هاي امنيتي: بر‌اساس آموزه خدا‌محوري سياست‌هاي امنيتي بايد به‌گونه‌اي طراحي، تدوين و اجرا گردد كه كشور اسلامي، نه از سوي كشوري تهديد شود و نه مردم آن ترس از تجاوز كشور ديگري داشته باشند و نه موجب تهديد و ترس كشورهايي كه با كشور اسلامي سر جنگ ندارند، باشد. از سوي ديگر، نه قصد رسوخ در خلأ امنيتي كشورهاي كه با كشور اسلامي در تقابل نيستند، داشته باشد و نه بگذارد ديگران به چنين خلأهايي رسوخ كنند. به همين دليل حضرت علي(ع) به فرماندهان خود سفارش مي‌كند كه هرگز آغازگر جنگ نباشند، بلكه زماني به جنگ با طرف مقابل بپردازند كه آغاز جنگ همان طرف باشد. بنابراين، براساس آموزه قرآن، آمادگي كامل در سياست امنيتي لازم است (خليلي، 1391: 329).
ج) خدامحوري و سياست‌هاي اقتصادي: در سياست اقتصادي خدا‌محوري، نه سياست بازار آزاد را كه در كشورهاي غربي رايج است، به‌طور كلي قبول دارد و نه سياست بلوك شرق، يعني كشورهاي كمونيستي را كه مالكيت خصوصي را ملغا مي‌داند و بر مالكيت اشتراكي اسرار دارد. به اين معنا كه در سياست‌هاي اقتصادي اسلام، مالكيت خصوصي به رسميت شناخته شده است و هر فرد مسلمان مي‌تواند ما يملكي را به‌دست آورد و اين حق را نيز دارد كه آن را به كسي ديگر واگذار كند، يا بفروشد. خدا‌محوري در اصل اين سياست با سياست‌هاي اقتصادي غرب موافق است، اما در گستره آن اختلاف دارد. مراد اين است كه بر‌اساس سياست اقتصادي آزاد، هر فرد مي‌تواند با سرمايه‌اش هر كاري انجام دهد و كسي حق ايجاد مانع را در اين جهت ندارد، كاري هم به فاصلة طبقاتي ندارد. اما از ديدگاه خدا‌محوري، اين سياست اقتصادي غربي كه به دنبال كاهش فاصله طبقاتي است مردود است. به همين جهت، سياست‌هاي توزيعي مختلفي را پيشنهاد مي‌دهد. از سوي ديگر، اگر در سياست‌هاي اقتصادي هم مصلحت اجتماعي مطرح گردد و هم مصلحت فردي، ديدگاه خدا‌محوري مصلحت جمعي را بر مصلحت فردي، مقدم مي‌دارد. ازاين‌رو، برخي سياست‌هاي كنترلي را براي اداره بازار ايجاد و اعمال مي‌كند. در اين جهت، تا حدودي و نه به‌صورت كامل، به سياست نظام‌هاي اشتراكي، كه جنبه عمومي را بيشتر اهميت مي‌دهد، نزديك مي‌گردد و از سياست‌هاي غربي فاصله مي‌گيرد (خليلي، 1391: 329).


جمع بندی یافته ها
با توجه به اینکه ارزش، جزء لاینفک هر تصمیم و خط مشی گذاری است و نقش آن در فرآیند خط مشی گذاری و شناخت آثار آن در چگونگی اخذ آن اهمیت فراوانی دارد، بنابراین در جامعه اسلامی، خط مشی گذاری باید با بهره گیری از ارزش های حاکم بر آن صورت گیرد. ارزش ها بر رفتار و عملکرد انسان ها اثر می گذارند و در جهت دادن به خط مشی ها مؤثر هستند. ریشه اصلی ارزش ها را باید در فطرت انسان جستجو کرد، انسان ها ارزش های خود را از مذهب، خانواده، اجتماع، فرهنگ و محیطی که در آن زندگی می کنند، اخذ می نمایند. خط مشی گذاری سیاسی جز به توکل و استعانت جویی از خداوند نمی تواند تدوین گردد، زیرا فشارها و توطئه های درونی و بیرونی بسیاری شدید و جانکاه است. گاهی می شود که بر اساس معیارهای عقلانی و حساب و کتاب های معمولی نمی توان کاری را از پیش برد و شکست بر اساس این استانداردها و ملاک ها، یقینی است، در اینجاست که توکل و استعانت از خدا تأثیر شگرف خود را نشان می دهد. تقوا نیز از تجلی های مهم ایمان و از لوازم اصلی برقراری مناسبات صحیح انسانی است. تقوا به عنوان عامل مدیریت، قانون مداری، مهار و کنترل درونی، وجدان بیدار انسانی، تشویق کننده به نیکوکار و منش و خوی سالم و اخلاقی و ترغیب کننده به سوی هنجارها و بسیاری از امور و مسائل دیگر، مهمترین عامل در حوزه خط مشی گذاری سیاسی است که می بایست مورد توجه قرار گیرد. 
توکل و مشورت دو امر ضروری در تصمیم گیری هستند که هم در قرآن و هم در نهج البلاغه به آنها توجه خاصی شده است. مدیر اسلامی از طریق رعایت الگوی الهی – عقلائی تصمیم گیری می تواند روحیه کارمندان و زیردستان را تقویت کرده و ایشان را به فرجام نیک امیدوار سازد و از ناامیدی و خودباختگی نجات دهد. در نتیجه، تصمیماتش به خوبی اجرا می شود و بازده کار و اثربخشی آن افزایش می یابد، بدون آنکه نسبت به کسی ستمی روا داشته باشد. در یک سازمان نیز انواع گوناگون از خط مشی وجود دارد، مانند خط مشی های گزینش، پالایش، تزکیه و آموزش. یک خط مشی گذار باید به گونه ای خط مشی یک سازمان را وضع نماید که افراد طبق معیارهایی مانند لیاقت و شایستگی، تخصص و کاردانی و توانایی جسمی گزینش و انتخاب شوند. 
نقش خدا‌محوري در فرايند سياست‌گذاري اين است كه درك و مشاهده مشكل يا بر اساس خدامحوري است يا انسان‌محوري و تعريف مشكل و تفسير آن نيز بر‌اساس اين دو مبنا امكان دارد. بر اين اساس اين دو ديدگاه انتخاب راه‌حل هم ممكن است تغيير كند. در مشروعيت‌بخشي، سياست‌ها نيز لازم است كه سياست‌ها در چارچوب ربوبيت تشريعي اتخاذ شوند. در اجرا هم بايد سياست بر‌اساس خدا‌محوري تفسير گردد و بر‌اساس اين ايده به دستورالعمل اجرايي تبديل گردد. در مقام ارزيابي سياست نيز هرچه در سياست‌گذاري از انسان‌گرايي به خدا‌محوري نزديك شود، سياست موفق‌تر است و اگر از آن دور شود، نا‌موفق است. نقش خدا‌محوري در محتواي سياست‌ها، اين است كه مي‌توان سياست‌ها را با توجه به اين ايده تجزيه و تحليل و ارزيابي كرد.

منابع
1.    قرآن کریم. 
2.    ابن کثیر (1410). البدایه و النهایه، بیروت، دارالاحیا، دارصادر. 
3.    ابن هشام، عبدالملک (1375). السیره النبویه، ترجمه سیدهاشم رسولی محلاتی، چاپ پنجم، تهران، کتابچی. 
4.    احمدی سفیدان، حسین (1389). نقش ارزش ها در خط مشی گذاری سیاسی، فصلنامه آفاق دین، سال 1، شماره 4، صص 94-75. 
5.    الوانی، سیدمهدی؛ شریف زاده، فتاح (1387). فرآیند خط مشی گذاری عمومی، چاپ ششم، تهران، دانشگاه علامه طباطبایی. 
6.    بهجت پور، عبدالکریم؛ هاشمیان، سیدمحمدحسین؛ یاسی، رحمان (1396). الگو خط مشی گذاری انسجام اجتماعی از منظر قرآن کریم، دوفصلنامه علمی پژوهشی دین و سیاست فرهنگی، شماره هفتم، صص 31-8).
7.    جوادی آملی، مرتضی (1372). نحوه سیاستگذاری و تصمیم گیری در مدیریت اسلامی، مدیریت دولتی، شماره 23، ص 2 و 1). 
8.    خليلي، عزيزالله (1391) بررسي اصول مؤثر بر سياست‌گذاري عمومي از ديدگاه اسلامي، پايان‌نامه كارشناسي ارشد.
9.    دانش فرد، کرم الله؛ ادیب زاده، مریم؛ ابراهیمی، رقیه (1394). بررسی ابعاد خط مشی گذاری عمومی از دیدگاه اسلامی با محوریت توکل و مشورت در سطوح فردی و سازمانی، اسلام و پژوهش های مدیریتی، سال پنجم، شماره اول، صص 97-83. 
10.    دانش فرد، کرم الله (1388). فرآیند خط مشی گذاری عمومی، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات. 
11.    سبحانی، جعفر (1372). ویژگی های عمومی مدیریت از دیدگاه اسلامی، در مجموعه مقالات مرکز آموزش مدیریت دولتی، ص 205. 
12.    طباطبایی، محمدحسین (1374). ترجمه تفسیر المیزان، مترجم محمد باقر موسوی، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. 
13.    طبری، محمدبن جریر (1414). تاریخ طبری، بیروت، موسسه الاعلمی. 
14.    عباس نژاد، محسن (1384). قرآن، مدیریت و علوم سیاسی، مشهد، بنیاد پژوهش های قرآنی حوزه و دانشگاه. 
15.    قلی پور، رحمت الله (1392). تصمیم گیری سازمانی و خط مشی گذاری عمومی، تهران، سمت. 
16.    محفوظی، عباس (1388). اخلاق اسلامی، قم. مشهور. 
17.    واقدی، محمدبن عمر (1388). مغازی تاریخ جنگ های پیامبر، محمود مهدوی دامغانی، مرکز نشر دانشگاهی با دخل و تصرف و فروغ ابدیت. 
18.    Dror, Yehezkel, 1988,public policy Making: Re-examined, sanfrancisco: chandler :Basic book

 



:: موضوعات مرتبط: مقالات فارسی
:: برچسب‌ها: خط مشی گذاری, مشورت, الگوهای تصمیم گیری, فرایند خط مشی گذاری
تاریخ :  دوشنبه سیزدهم اسفند ۱۳۹۷
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری

ماهیت رسانه در تأثیری که بر مردم می گذارد، چیست؟ رسانه های جمعی عامل روشنگری، آسایش، ارتقا و الهام بخشی برای اعضای جامعه می باشند. مهمترین خصیصه رسانه های جمعی را می توانیم در توانایی آن برای ایجاد تصویری روشن از وضعیت که به واسطه آن واقعیت را بهتر درک کنیم، تبیین کنیم. اخبار منتشر شده در روزنامه و تلویزیون جزو اولین گروه از رسانه های جمعی برای دسترسی به طیف وسیعی از عموم مردم می باشد. 
رسانه های جمعی گاه از انحرافات اجتماعی، نظیر تجاوز، خشونت، قتل و ... پرده برمی دارند و زوایای پنهان داستان های عشقی و جنایی را برای مخاطبان خود آشکار می سازند و انواع دام هایی را که بر سر راه جوانان قرار دارد، به آنان گوشزد می نمایند و راه های لغزش دیگران را برای مخاطبان ترسیم می کنند و با اطلاع رسانی به موقع و مناسب برای اعضای جامعه، در پیشگیری از انحرافات اجتماعی نقش مؤثری ایفا می کنند.
اما از طرف مقابل، شاید بتوانیم رسانه را به عنوان مقصر اصلی از بین رفتن بنیان خانواده در اکثر کشورها به ویژه آمریکا بشناسیم. 
رسانه ها با گلچین سازی اطلاعات تصمیم می گیرند که چه اطلاعاتی، به چه صورتی و برای چه سطح مخاطبی از مردم مطرح کنند. در بیشتر موارد مشاهده می کنیم که رسانه ها پا را از این نیز فراتر گذاشته و اقدام به تحریف اخبار می کنند و حتی برای مخاطبان خود ذهنیت سازی می کنند. پیش از پیدایش تلویزیون، مردم مجبور بودند به اخبار روزنامه ها و رادیو در مورد نامزدهای انتخابات اعتماد كنند، ولی مشكل اینجا بود كه اطلاعات، به صورت بسیار كند، ناقص و ویرایش شده در اختیار مردم قرار می گرفت. برای مثال، در زمان ریاست جمهوری روزولت در آمریكا، عده كمی از مردم می دانستند او از ناحیه پایین بدن فلج است و نمی تواند راه برود؛ چرا كه روزنامه ها از چاپ عكس هایی كه او را با آتل های طبی اش به تصویر می كشید، خودداری می كردند و ترجیح می دادند عكس هایی از وی چاپ كنند كه پاهای وی در آ ن مشخص نباشد. 
بنابراین، می توانیم استدلال کنیم که فرهنگ سیاسی نقش مهمی در تعیین موفقیت یا شکست یک سیاست دارد. وجود این نقش به خاطر ماهیت متغیر از تغییر در برداشت و انتظارات مردمی از دولت و سیاست های آن نشات می گیرد. این الگوی تغییر از یک جامعه به جامعه ای دیگر متغیر است. 

 

چرا برخی از مسائل توجه عموم مردم را به خود جلب می کنند و برخی دیگر بدون توجهی نادیده گرفته می شوند؟ چرا دولت ها قادر به حل مشکلات عینی و بدیهی نیستند و در عین حال درصدد حل مشکلات نهفته و نامرئی بر می آیند؟ و بسیاری از این چراها نشان می دهد که دستور کار به چه صورت و توسط چه کسی تدوین می شود؟ در مقام پاسخ به این سئوالات باید این طور توضیح دهیم، افرادی که در موضع قدرت قرار دارند به ندرت به رابطه خود با رسانه اذعان دارند. اما به گفته هاوکر موفقترین سیاستمداران اجازه می دهند که رسانه بر تصمیم های آنان تاثیرگذار باشند. 
دیدگاه مطرح در تاثیر رسانه را الگوی چرخه خبری 24 ساعته می دانیم که طی آن اخبار هر روز صبح توسط روزنامه، رادیو و تلویزیون منتشر می شود و سپس در طول روز در مورد این ماجرا در بخش های مختلف خبری صحبت می شود و در نهایت در اخبار شبانگاهی نیز تحلیل می شود. تا اینکه در اخبار روز بعد چرخه خبری با تمرکز بر جنبه های دیگر ماجرا ادامه یابد و یا چرخه خبری دیگری شروع شود. خبر طرح رجیستری تلفن همراه این طور آغاز شد که هدفش مبارزه با قاچاق گوشی تلفن همراه، حمایت از واردکننده‌های داخلی و جلوگیری از ورود گوشی‌های بدون خدمات پس از فروش بود. اجرایی شدن طرح رجیستری که از بعد از گذشت نزدیک به ده سال از 5 آبان آغاز شده است همچنان با ابهاماتی از جمله دارندگان تلفن همراه، افزایش قیمت گوشی و نامشخص بودن وضع گوشی های موجود در بازار روبه‌روست.
اما سیاستگزاران چطور از این الگو استفاده می کند؟ دولت ابلاغیه ها و اطلاعیه های مهم را به گونه ای منتشر می کند که به مردم متوجه شوند که کاری در حال انجام است. به عبارت بهتر این طور می توانیم بیان کنیم که اگر وزیری بخواهد در مورد سیاستی با مردم صحبت کند، بهترین گزینه موجود اخبار تلویزیون است که دارای مخاطبان گسترده ای است. به گزارش خزرخبر و به نقل از فارس، 22 آذر ماه سال 1393 بود که سایت استانداری مازندران خبر احداث بزرگترین بندر تفریحی ورزشی خاورمیانه در مازندران را منتشر کرد. خبر مربوط به توسعه سرمایه‌گذاری در رسانه‌های استان مازندران بازتاب بسیار جدی داشت و مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت. نکته جالب توجه در این خبر بحث پیگیری مکرر استاندار مازندران مطرح شده است و در این خبر آمده است، با پیگیری‌های مکرر استاندار مازندران و دستور جدی برای رفع مشکل سرمایه‌گذاران در استان بزرگترین بندر تفریحی ورزشی خاورمیانه با اعتبار هزار میلیارد تومان در سواحل نوشهر توسط بخش خصوصی احداث می‌شود. اما!!!
اما اینکه این پیام چگونه منتقل شود خود فنونی دارد که پیام چگونه بهتر به خاطر سپرده شود، و در صورت عدم توجه به آن، پیام آن طور که باید و مد نظر نهاد سیاستی است به مخاطب خود نرسیده و مورد توجه قرار نمی گیرد. اما این نقش بر عهده مشاوران رسانه و یا به تعبیری متخصصان توجیه گر است. و مشاوران رسانه هستند که به عنوان واسطه بین مقامات دولتی و رسانه نقش تعدیل گر و کنترل کننده را داشته و پیام را به نحوی تحت تاثیر گذار قرار می دهد که پیام مردم از طریق رسانه به دولت برسد و برعکس پیام دولت به عموم مردم برسد. 
بنابراین، نقش و حضور سردبیران خبری ماهر و توانمند برجسته می شود که تصمیم می گیرند چه موضوعی در صفحه اول چاپ شود و چه موضوعاتی باعث می شود که مردم روزنامه بیشتری خریداری کنند و یا کانال خبری خاصی را انتخاب نمایند. در این شرایط، برخی مسائل اجتماعی و فرهنگی مانند مراسم عروسی یک چهره ورزشی و یا تلویزیونی هم ردیف با خبر یک ابلاغیه سیاسی و یا جنگ و ... قرار می گیرد. 
 
 

 



:: موضوعات مرتبط: مقالات فارسی
:: برچسب‌ها: خط مشی, بوروکراسی, تحلیل رسانه, سیاست گذاری
تاریخ :  دوشنبه سیزدهم اسفند ۱۳۹۷
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری

اجزای طرفدار فرمول بندی سیاست گذاری حمل و نقل
چکیده 
سیاست های حمل و نقل عمومی تقریبا در هر جنبه ای از زندگی جامعه و یک جزء اصلی اقتصاد بسیار مهم است. با این حال، قابلیت آنها تنها مستلزم جنبه های فنی مؤثر بر مشکلات مهندسی با اقتصادی نیست، زیرا اجزای دیگری نیز وجود دارند که به تصمیم مقام رسمی عمل می کنند یا عمل نمی کنند. شکست در پیاده سازی پروژه های حمل و نقل از لحاظ فنی و اقتصادی می تواند به عدم وجود اجزای خارجی به محیط مهندسی مربوط شود. یکی از این مولفه ها در عرصه اختلافات و مذاکرات بین بازیگران وجود دارد. این مقاله پیشنهادی برای اقدامات و منابع مختلف بر پایه حیات سیاسی پروژه های حمل و نقل، علاوه بر توجیه فنی و اقتصادی، انجام می شود. این مبنای نظری از مدل چرخه خط مشی تدوین می شود که گام های تصمیم گیری و حمایت از آن را به همراه اقدامات و منابع ایجاد می کند تا ذینفعان را متقاعد کند. آزمون پیشنهادی برای دو پروژه سیاست عمومی، یک پروژه عملیات حمل و نقل عمومی و تغییر در قوانین ایمنی ترافیکی است. مرحله اول و سوم چرخه سیاست 100٪ از موارد فعالیت های طرفداری، و موانع سیاست، اقدامات برای غلبه بر این موانع، و منابعی که از این اقدامات حمایت می کنند را پیش بینی می کند. در مرحله دوم، موانع و اقدامات نیز 100٪ پیش بینی می شود، اما منابع پیش بینی اقدامات کم بود، حدود 33٪ برای پروژه حمل و نقل و 22٪ برای پیش نویس اصلاح قانون.
مقدمه و مبانی نظری
سیاست های عمومی نقش مهمی در تعیین عدالت اجتماعی، آزادی های سیاسی و آزادی های مدنی، در منافع درازمدت محیطی و رفاه مردم دارند. در بسیاری از موارد، سیاست های عمومی توسط اعضای بازیگر غالب گروه های ذینفع اجتماعی تشکیل می شوند. اغلب اوقات دسترسی و متقاعد کردن تصمیم گیرندگان این گروه ها محدود می باشد، که از این وضعیت صرفاً برای تحمیل منافع خود در تصمیم گیری های مرتبط با نیازهای افراد حاشیه نشین استفاده نمی شود. لازم است که صدای این افراد از فرایندهای تصمیم گیری کنار گذاشته شود. بنابراین، گروه های سازمان یافته اقداماتی را دنبال می کنند تا از منافع این گروه های حاشیه ای دفاع کنند و در این شهروندان توانایی بیان ادعای خود را ایجاد کنند. این اقدامات طرفداری و حمایت نامیده می شود.
به گفته منسفیلد (2010)، آماده سازی یک برنامه عملی گامی مهم در حمایت است و باید شامل چرخه زیر باشد:
1) شناسایی تغییرات دلخواه، زمان رسیدن به آنها و شاخص های کمّی یا کیفی برای ارزیابی نتیجه عمل؛
2) شناسایی ذینفعان (موافقان و مخالفان) و درجه نفوذ هر کدام در تصمیم گیری ؛
3) شناسایی بازیگران هدف از اقدامات حامی؛ و
4) تعریف استراتژی
برای توسعه یک استراتژی طرفداری، مورایس (2012) نیاز به دانستن عناصر مشخص را شناسایی کرد: چه مشکلات و موانعی برای رسیدن به هدف باید برطرف شود؟ ب) آنچه باید برای غلبه بر این مشکلات انجام شود، چه اقداماتی و چه منابع باید در این اعمال استفاده شود؟
اقدامات و منابع مورد استفاده برای کلیه اعمال نفوذ بدون در نظر گرفتن نوع سیاست عمومی رایج است و می تواند در شدت استفاده و پیامدهای مثبت از یک سیاست به سیاست دیگری متفاوت باشد. با این حال، عنصر مانع ممکن است برای هر سیاست خاص باشد. بنابراین، برای ایجاد یک طرح عملیاتی برای حمایت از سیاست های عمومی، لازم است عناصر مربوط به موانع، اقدامات و منابع را شناسایی کنیم. 
برای تهیه طرح عملیات حمایتی برای اجرای یک سیاست حمل و نقل عمومی، مراحل زیر باید شرح داده شوند:
مرحله 1: شناسایی اجزای حمایت کننده که با مطالعه مقالات منتشر شده در ادبیات علمی در مورد سیاست های حمل و نقل عمومی و همچنین با حمایت از فرایندهایی که در بخش های 3 و 4 به طور کامل شرح داده می شود، ادامه می یابد.
مرحله 2: رخدادهای عناصر مربوطه در مرحله 1 و نتایج مثبت آنها را محاسبه کنید. 
در میان طیف گسترده ای از پروژه های حمل و نقل بالقوه که به عنوان نقطه شروع برای بررسی وقوع عناصر مورد استفاده قرار می گیرند، انتخاب پروژه ها بر اساس معیارهای زیر انجام شده است:
•    سهولت دسترسی به اسناد در پروژه؛
•    سهولت ارتباط با هماهنگ کنندگان و مدیران پروژه؛ و
•    در دسترس بودن مهندسان و مدیران پروژه ها برای شرکت در پژوهش.
مرحله 3: برای آزمون سازگاری عناصر و نیز نتایج شناسایی شده است، همان پرسشنامه به پروژه های سیاست عمومی اعمال خواهد شد و سپس از طریق جدول ها با استفاده از رتبه بندی ایجاد شده در مرحله قبل مقایسه می شود.
برخی نویسندگان در مطالعات خود نظرات متفاوتی دارند اما در مورد موارد زیر مربوط به طرفداری اتفاق نظر دارند:
-    تنظیم برنامه
-    توسعه گزینه ها
-    پیاده سازی
-    ارزیابی
هدف طرفداری و حمایت ایجاد شرایطی برای شهروندان در نشان دادن خود و یا صحبت کردن در مورد خود در درگیری های مربوط به تغییرات سیاسی است. این هدف، به توانمندسازی معروف است و در فعالیت های حمایتی اهمیت زیادی دارد. حمایت از فعالیت ها ممکن است شامل کمپین ها و مبارزات عمومی و خصوصی (لابیگری) از طریق آگاهی رسانی، استفاده از تحقیقات، مستندات و رسانه ها برای تأثیرگذاری بر تصمیم گیران باشد. لابیگری و مبارزات بعضی اوقات مترادف با حمایت می باشد، اما شیوه های اعضای یک فرایند حمایتی متمایز است و ممکن است به تنهایی یا به صورت تکمیلی رخ دهد.
تفاوت بین لابیگری و مبارزات
    مبارزه / کمپین    لابیگری 
مشارکت     تعداد بیشتر شرکت کنندگان    تعداد کمتر شرکت کنندگان
ارتباط    تماس از طریق رسانه ها     تماس مستقیم
رویکرد     قابل مشاهده عمومی     فرآیندی نسبتاً خصوصی
زبان    پیام ساده     پیام های مفصل تر


 



:: موضوعات مرتبط: مقالات فارسی
:: برچسب‌ها: سیاست گذاری, خط مشی, اجرا, سیاست های حمل و نقل
تاریخ :  دوشنبه سیزدهم اسفند ۱۳۹۷
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری

وقتی از اتاق فکر صحبت می کنیم منظورمان موسسات فعال در حوزه مطالعات سیاسی است که به مطالعه و تحلیل حوزه سیاسی معین و یا طیف وسیعی از موضوعات سیاسی می پردازند و توصیه های لازم را به خط مشی گذاران ارائه می دهند و یا عموم مردم را از مباحثاتی که در رابطه با مسائل خط مشی گذاری مطرح شده اند مطلع می سازند. ما این سازمان ها را به عنوان سازمان های غیردولتی یا نهادهای نیمه دولتی و یا واحدهای شبه خودگردان درون دولت نیز می شناسیم. همسو با نظر تحلیلگران خط مشی می توانیم موج های توسعه اتاق های فکر را در سه مرحله شناسایی کنیم: نسل اول قبل از جنگ جهانی دوم؛ موج دوم جنگ سرد، موسسات متمرکز بر خط مشی های اقتصادی و اجتماعی داخلی و موج سوم افزایش اتاق های فکر جهانی از دهه 1980 به بعد. در ارتباط با نسل اول اتاق های فکر باید این طور اذعان کنیم که در واکنش به مشکلات اجتماعی و اقتصادی ناشی از شهری سازی، صنعتی سازی و رشد اقتصادی ایجاد شدند؛ که در این بین سازمان هایی نظیر موسسه بروکینز و بنیاد راسل سیج در آمریکا و موسسه ملی و اجتماعی فابین برای مطالعات اقتصادی و اجتماعی در انگلستان آوازه بسیاری دارند. در ادامه این سیر تحول که موج دوم شکل گرفت، دولت نقش بیشتری در امور اجتماعی و اقتصادی اتخاذ نمود و بدین ترتیب اتاق های فکری ایجاد شد که موسسه هودسون از مصادیق آن می باشد. اما موج سوم با رقابت ابرقدرت ها و مسائل مربوط به جنگ جهانی سوم همراه بود که تعداد موسسات متمرکز بر روی سیاست های اجتماعی، افزایش یافت. با بررسی و تفکیک وضعیت اتاق های فکر در کشورهای توسعه و در حال توسعه، این طور می توانیم بیان کنیم که در کشورهای ضعیف و متزلزل، اتاق های فکر بسیار محدودند ولی در صنعت جهانی در حال تکامل، اتاق های فکر همواره در وضعیت تجدد و احیا هستند و حتی به نهادهای سیاسی مستقل و نیز شرکت های مشاوره تبدیل شده و یا از آنها نشات می گیرند. اما در این میان بهتر است برخی از این موسسات را به جای اتاق های فکر، اتاق های بیهوده بنامیم چرا به کسب و کار سیاستمداران شیفته رهبری و مدیریت رونق بخشیده اند. از دیدگاه روزنامه نگاران، دانشگاهیان و سایر مفسران اصطلاح اتاق فکر برای اشاره به هر موسسه ای که در حال انجام مطالعات و تحلیل های علمی یا فنی مرتبط با سیاست است، می باشد. در واقع، به اذعان این قشر متخصص و فرهیخته اتاق های فکر سعی دارند ایده های خود را به صورت علنی، رایگان و ارزان و از طریق رادیو و تلویزیون و مقالات روزنامه ها که از طریق تحلیل سیاسی کوتاه همزیستی فزاینده ای با هم دارند به گوش مردم برسانند. چرا که این اطلاعات در اصل به عنوان کالای عمومی در اختیار همه قرار می گیرند. گاهی اوقات در بیان اعضای اتاق های فکر افرادی شایسته، دارای مدرک دکترا و حتی اساتید و مدرسان پاره وقت دانشگاه حضور دارند ولی جهت گیری اصلی آنها انجام تحلیل سیاسی است و نه آموزش عالی؛ که نقش بسزایی در توسعه سرمایه انسانی دارند. از دید این متخصصان و دانشگاهیان این طور می توان بیان کرد که اتاق های فکر شاخص ایده آلی برای بین المللی سازی تحلیل سیاسی هستند و موسسات باید برای آشنایی با موضوعات جهانی نگاهی فراتر از موضوعاتی بومی و ملی خود داشته باشند. نمونه بارز چنین مؤسسات را بانک جهانی، اتحادیه اروپا، سازمان تجارت جهانی تشکیل می دهد. یکی از مهمترین و دشوارترین سوالاتی که می توانیم در مورد اتاق های فکر بپرسیم این است که آیا اتاق های فکر تاثیرگذاری سیاسی دارند یا خیر؟ در جواب باید این طور بگوییم که اتاق های فکر به تقاضاهای مطالعات و تحلیل ها، ایده ها و استدلال های با کیفیت و معتبر پاسخ می دهند. علاوه بر این، اتاق های فکر خدماتی مانند آموزش اخلاقی یا سیاسی برای خدمتگزاران و فعالات مدنی ارائه نموده و یا اقدام به سازمان دهی کنفرانس ها یا سمینارها می نمایند. توسعه اتاق های فکر به جای آنکه سازمانی برای کاربرد دانش منطقی در سیاست باشد، نشان دهنده سیاسی سازی گسترده تحلیل سیاسی است. حتی در تعدادی از کشورها اتاق های فکر پا را از این نیز فراتر گذاشته و روشی برای پیشرفت حرفه ای و یا سکویی برای بلندپروازی و جاه طلبی سیاسی هستند. مطالعات اولیه کشور آمریکا در مورد اتاق های فکر، رویکردی قدرتی برای نقش اتاق های فکر در سیاستگزاری را مشخص نمود. مطالعات نخبگان از موسساتی نظیر موسسه بروکینگز بر این موضوع تاکید دارند که اتاق های فکر مهمترین و حیاتی ترین اجزای نخبگان و خبرگان قدرت هستند که تصمیم گیری و سیاستگزاری صرفا در اختیار گروه ها و افراد بسیار معدودی قرار دارد. همچنین برخی از طرفداران مکتب مارکس چنین استدلال می نمایند که اتاق های فکر نوعی سازمان های مصالحه و توافق هستند که در آن برنامه های متنوع و ایدئولوژی خاص تدوین و مورد بحث قرار می گیرد و طی آن مشکلات اقتصاد سیاسی به موضوعات سیاست عمومی قابل مدیریت تبدیل می شوند. 



:: موضوعات مرتبط: مقالات فارسی
:: برچسب‌ها: خط مشی عمومی, سیاست گذاری, اتاق فکر, خط مشی
تاریخ :  پنجشنبه دوم اسفند ۱۳۹۷
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری


«تحلیل جوامع خط مشی گذاری»
اگرچه محققان علوم سیاسی بارها روابط بین فرایندهای خط مشی گذاری را توضیح داده اند اما همچنان مشکلات مشخصی درباره تعریف جوامع خط مشی گذاری وجود دارد و مفهوم آن همچنان مبهم مانده است. در این مختصر تلاش داریم که این مفهوم را مبتنی بر یک درک مشترک از مشکلات درون حوزه سیاسی مشخص کنیم. در مورد اینکه جامعه خط مشی گذاری یک چیز خوب یا یک چیز بد است، می توانیم این گونه بحث کنیم که جوامع خط مشی گذاری می توانند برای افراد آشنا با محیط های دارای مشکلات سیاسی مانند یک تالار گفتمان عمل کنند اما افزایش نقش لابی گران  و گروه های ذینفع  در این فرایندها، سوظن ما و هر محقق دیگری را به روابط غیر رسمی میان لابی گران معطوف می کند. بنابراین، می توانیم این عبارت را برای ارتباطاتی فراتر از روندهای رسمی دولتی شامل تعاملات سازمان ها، انجمن ها، ذینفعان، مقامات و سایر نهادها و افراد و نیز برای انواع خاصی از شبکه ها و ارتباطات با الگوهای غیرسلسله مراتبی بکار ببریم. به عبارت بهتر، این فرآیند را همیشه نمی توانیم در ساختار رسمی دولت استفاده کنیم.  از طرفی، جوامع سیاستگذاری و شبکه های سیاستگذاری نقش های مهمی را در این فرایند ایفا می کنند چرا که کارکرد عملیاتی جوامع می تواند هم سیاسی، هم مدیریتی و هم اجرایی باشد به این معنی که از طریق آنها می توانیم عملیات مدیریت را تسهیل نماییم.  باید اذعان کنیم که جوامع خط مشی گذاری یک نوآوری مهم در بازنویسی فرآیند خط مشی گذاری در جوامع می باشند. مفهوم «جامعه» در جوامع خط مشی گذاری نیز بر روابط قوی و نزدیک میان مشارکت کنندگان تأکید می کند. این جامعه را می توانیم روزنامه نگاران و تحلیل گران سیاسی و یا مقامات بوروکراتیک بدانیم. حتی اساتید دانشگاه و اتاق های فکر در صورت برخورداری از ارزش های مشترک و مشروعیت می توانند در این جامعه عضو شوند. وقتی بر نقش متخصصان، اساتید و کارشناسان تأکید می کنیم در اصل انجام یک گفتمان صحه گذاشته ایم. اما همانطور که در هر گفتگوی بین فردی تعارض می تواند رخ دهد، بنابراین در گفتمان های سیاسی شدت این تعارض بیشتر بوده و نمود بارز این تعارض را برای آشکارسازی منافع اقتصادی مشاهده می کنیم. انواع مختلف تعارضات سیاسی با شدت متفاوت نقش دولت را می توانیم در چهار دسته کلی؛ توزیعی، نظارتی، تراژدی عموم مردم و رفاه عموم مردم نام ببریم، که در این طیف جامعه خط مشی گذاری از تمام مشارکت کنندگانی که ارزش های اساسی خود را به اشتراک می گذارند، افرادی که قوانین را به نفع خود تغییر می دهند، جوامعی با تعارض فزاینده تا جوامعی که منافع سیاسی به اقشار مختلف تعلق می گیرد، امتداد می یابد. به طوری که مشخصه اساسی جوامع در آخرین نقطه این طیف را در بهداشت عمومی، امنیت اجتماعی و دفاع ملی به طور ملموس در جامعه می توانیم مشاهده کنیم. واضح است که نتیجه استفاده از یک پیوستار این است که هیچ شبکه ای را نمی توانیم در برخی نقاط پیوستار قرار دهیم. 

 



:: موضوعات مرتبط: مقالات فارسی
:: برچسب‌ها: فرآیند خط مشی گذاری, خط مشی, جوامع خط مشی گذاری, سیاست گذاری
تاریخ :  پنجشنبه دوم اسفند ۱۳۹۷
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری

بررسی ارتباطات بین مطالعات اجرا و کارهای دیگر قبل و بعد از دهه 1970، بدون استفاده از عبارت «اجرا» 
ریشه¬های تاریخی اجرا: 

در تعریف اصلی اجرا، چیزی وجود ندارد که آن را آنطور که در ادبیات مدرن اتفاق می افتد، به ایده خط مشی عمومی ربط دهد. این حقیقت حاکی از آن است که مطالعه یا تجزیه و تحلیل اجرا را می بایست بعنوان بخشی از مطالعه رفتار سازمانی یا مدیریت دانست. توجه به دو عامل اقتدار و نظام حاکم. سه مشخصه قانونی کردن ایدئولوژی¬هایی درون نظام¬های حاکم طی دوره ای بین حدود قرن پانزده و بیستم، شامل اظهاراتی درباره ایده دولت ملی، ایده حکومت قانون و توسعه دموکراسی بودند. 
حکومت قانون
چهار جنبه حکومت قانون از نظر وید (1982): (1) هر چیزی باید بر طبق قانون انجام شود؛ (2) دولت می بایست درون چارچوبی از قوانین و مقررات به رسمیت شناخته شده شود؛ (3) اختلافات در مورد قانون باید توسط قوه قضاییه¬ای که مستقل از دولت است حل و فصل شود؛ (4) قانون باید بین دولت و شهروندان منصفانه باشد (مشخصات خاص کشورهای آنگلوساکسون).
اهمیت حکومت قانون بعنوان پایه¬ای برای قانونی کردن حکومت، در سومین نوع اقتدار وبر بررسی شده است (منطقی قانونی). 
امروزه معمول¬ترین پایه و اساس مشروعیت و قانونی بودن، باور به قانونی بودن است، میل به همنوا شدن و پیروی کردن از قوانینی که رسماً درست هستند و بواسطه روال و نظامنامه پذیرفته شده گذاشته شده¬اند (کارامدی اقتدار قانونی و انسجام قوانین انتزاعی).
دو برداشت کلی رویکرد وبر به مفهوم «نظم منطقی قانونی»: (1) فرمانبرداری یا اطاعت، برای بخشی قابل شناسایی از قوانین می¬باشد (2) تأکید بر اهمیت مشروعیت روش¬هایی بود که قوانین ایجاد می شوند.
دورکین (1977) بین آزادی عمل قوی، جایی که تصمیم گیرندگان، استانداردها را ایجاد می¬کنند و آزادی عمل ضعیف، جایی که استانداردهای وضع شده توسط یک مرجع برتر باید تفسیر شده و توضیح داده شود، فرق می گذارد. 
گالیگان (1986) تصمیم گیرندگان مجبورند استانداردها را برای تفسیر اطلاعات (واقعیت¬ها) بکار ببندند. 
کاگان (1978) بین سبک¬های کاربرد قانون، فرق می¬گذارد (عدالت تنظیمی) 
نگت (1986) سه سبک کاربرد قانون: سبک بروکراتیک، سبک سیاسی و سبک واقع گرایانه (پراگماتیک) 
«بروکراسی سطح خیابان» مضمون پژوهشی که برای مطالعه اجرا مهم می باشد، تمایل دارد تا نوع خاص تمرکز مطالعاتی خود را روی حرفه و (شبه حرفه) داشته باشد.
بروکرات¬های سطح خیابان، خود را به عنوان تصمیم سازها و تصمیم گیرندگان می¬دانند، یعنی کسانیکه تصمیمات¬شان بیشتر بر مبنای انتخاب¬های هنجاری است نه کارمندان و صاحب منصبانی که پاسخگوی قوانین، رویه¬ها یا خط¬مشی¬ها هستند. 
بروکرات های سطح خیابان، به عنوان دسته ای از کارمندان دولتی مشترکات زیادی دارند. با این وجود، توجه قابل ملاحظه ای به ادبیات جامعه شناسی مبذول شده و به ارتباط تخصص. ضمن اینکه درکی عمومی و کلی وجود دارد که در آن هر «عامل یا نماینده» ای که دارای یک وظیفه محوله باشد که آن را با شرایطی اجرا کند که مافوق وی نمی تواند آن را بطور کامل به انجام رسانده یا کنترل کند، «متخصص» است. بیشتر این گفتمان مربوط می شود به کارمندانی بشدت متخصص و خبره که غالباً آنها را با عنوان «حرفه ای ها» توصیف می کنند. 
دیدگاه بشدت رایجی درباره این موضوع هست که در کلمات قصار جورج برنارد شاو (1911) گنجانده شده است: «تمام حرفه ها توطئه هایی هستند علیه مردم عامه». در یک سیستم بازار صرف، که «توطئه» مشکلی است که عامه مردم باید به تنهایی با آن مواجه شود، اما حکومت ها بندرت آماده اند تا آنها را در این رابطه به حال خودشان رها کنند.
ایده دموکراسی و الزاماتش
ساده¬ترین ایده¬های دموکراسی شامل مشارکت مستقیم شهروندان در اداره انجمن¬ها یا سازمانهایشان می¬شود. چیزی که بطور ضمنی در ایده دموکراسی مستقیم وجود دارد، نبودن جدایی بین شکل¬گیری خط مشی و اجرا می باشد. 
سه روش دموکراتیزه کردن بروکراسی از نظر پیج (1985): (1) دیدگاه بروکراسی پارلمانی (وابسته به نمایندگان مردم) (2) رویکرد پلورالیستی (کثرت گرایی) (3) دیدگاه نهادگرایی. 
ویلسون متوجه نیاز به اصلاحات در اداره آمریکایی شد، وی متعلق به مکتب فکری نظریه پردازان و فعالان سیاسی بود که دخالت سیاسی در جزئیات اداره را سرمنشأ ناکارآمدی و فساد می دانست. ویلسون نمونه اولیه ای است از گروه مهمی از نویسندگان سیاست آمریکا که درگیر مطالبه عقلانیت گرایی بیشتر در دولت بودند. ایده وی که می¬بایست جداسازی شفافی بین سیاست و مدیریت وجود داشته باشد در بیشتر کارهای جدید و معاصر منعکس شده، که این کارها درباره نظارت و بازرسی اهداف تصمیم گیرندگان سطح بالا- رئیس جمهور، کنگره، قوه مجریه، دولت فدرال و غیره- در فرایند اجرا می باشند. 
عقلانیت گرایی وودرو ویلسون، با انتقادهای بسیار زیادی مواجه شد. دیدگاه جایگزین برای دوشاخگی سیاسی/اداری وی، این است که این جدایی و افتراقی است که ارتباط اندکی با واقعیت رفتارهای سیاسی و اداری دارد. زمانی که این دیدگاه با ارجاع خاص به ایالات متحده پیشرفت کند، دو رویکرد به تعیین اصلی ساختار سیاسی و نهادی آن جامعه به کار گرفته می شود. یکی از اینها اصرار مدیسونی بر تقسیم قدرت خوانده می شود.
بنیان گذاران آمریکا، با ترس از پتانسیل سرکوبگری قدرت متمرکز، یک سیستم سیاسی را طراحی و تدبیر کردند برای جلوگیری از تاخت و تاز جناح ها بر سراقلیت ها، که این تاخت و تازها اقدام جمعی را تقریباً نزدیک به غیرممکن می سازد. جداسازی قدرت، ساختار فدرالیستی دولت و حوزه های انتخاباتی متفاوت مقامات منتخب، در خدمت نهادینه کردن سیستمی از بررسی ها و موازنه هایی است که برای جلوگیری و محافظت در برابر سوء استفاده های قدرت، طراحی شده است. هرچند این سیستم تا حدودی در جلوگیری از تهدیدات جدی نسبت به حکومت دموکراتیک، موفق بوده اما همچنین سرمنشأ و منبع ناتوانی سازمانی هم بوده است.
طرز اداره دولتی و مدیریت دولتی
وودرو ویلسون به عنوان یکی از بنیان گذاران مطالعه اداره دولتی، بعنوان شاخه ای که در آن مطالعات اجرا صریحاً جای دارند، مطرح است.
به گفته پیترز و پیر (2003) فعالیت اصلی اداره دولتی، اجرای قوانین است. 
این دیدگاه شامل معرفی فنون مدیریتی جدید در بخش دولتی بوده و ادعا می کند که مدیریت اساساً یکی است چه این سازمان عمومی باشد چه خصوصی (بنابراین مستلزم آن است که یک مدرسه کسب و کار، مسئولیت آموزش مقامات دولتی را برعهده بگیرد). اگر گسترده تر پیش برویم بازهم تمام مباحث مربوط به تفویض وظایف بخش عمومی را به بخش خصوصی داریم. در آنصورت در این معنا، جابجایی در مجموعه اصطلاحات و واژگان را می توان بعنوان تغییراتی در زبان دانست که بواسطه محرک های سیاسی و ایدئولوژیکی بوجود آمده است.
ریشه¬های ایدئولوژیک مدیریت عمومی بعنوان یک رشته و دستورکار تجویزی است یعنی «دستورکار اصلاح بروکراتیک» 
رویکرد رفتاری جدیدتر به مدیریت عمومی تمایل دارد تا بیشتر عمل گرا و تجویزی باشد. کم و بیش درباره مدیریت عمومی است تا مفاهیم سنتی. بطور موجز و مختصر، دیدگاه قدیمی تر این است که مدیریت عمومی فعالیت و شیوه مسئول آزادی عمل اداری است. این مفهوم جدید به آن چیزی که روسکو مارتین آن را «چشم انداز هنر» می نامد اضافه می شود، یعنی موضوعی برای تصمیمات، اقدامات و برآمدها، و برای مهارت سیاسی مورد نیاز برای اجرای مؤثر در نقش های مدیریتی ویژه. مفهوم جدیدتر با تأکید بر نقش سیاسی راهبردی مدیران عمومی درون تنظیمات سیاسی و اداری معلوم، بیشتر با موضوعات بیواسطه، واقع گرایانه مدیران در سطوح اجرایی سازمانهای دولتی، در ارتباط است. 
لین: مفهوم مدیریت عمومی به عنوان شیوه مسئول آزادی عمل.
نظریه سازمانی
تمایز بین سازمان¬ها و نهادها از نظر سلتزنیک (1957): واژه «سازمان» یک سادگی و بی آرایشی خاصی دارد، یک سیستم عاری از زواید بدون مهمل از فعالیت¬های هماهنگ شده هدفمند. به یک وسیله کاربردپذیر اشاره دارد، یک ابزار مهندسی شده برای انجام یک کار (یک شغل). «نهاد» بیشتر یک محصول طبیعی از نیازها و فشارهای اجتماعی است، یک ارگانیسم سازوارپذیر پاسخگو. 
طبق نظر اسکات سه پایه (تنظیمی، هنجاری و شناختی) نهادها، نقشی کلیدی در توسعه نظریه سازمانی به روش سیستماتیک دارند. 
دیدگاه مارچ و اولسون (1984) راجع به اهمیت رویکرد نهادی: دموکراسی سیاسی نه تنها به شرایط اقتصادی و اجتماعی بستگی دارد بلکه همچنین به طراحی نهادهای سیاسی هم وابسته است.
استقرار قواعد بازی، شخص را قادر می¬سازند تا روش¬هایی را که کشمکش¬ها و ستیزه¬های خط مشی تا آخر بازی می¬مانند را پیش بینی کند. تمایز بین قواعد بازی در مشخصه¬بندی¬های کایزر و اوستروم (1982) از سه «دنیای اقدام» متمایز اما مرتبط شامل سطح عملیاتی (دنیای اقدام مستقیم)؛ سطح انتخاب جمعی (دنیای تصمیم گیری اقتداری) و سطح ساختاری (طراحی سازوکارهای انتخاب جمعی) می¬باشد. 
کوهن، مارچ و اولسن (1972) مدل سطل زباله را برای نشان دادن نسخه نهایی از رویکرد نهادی ارائه داده¬اند. 
پست مدرنیست
پست مدرن به پدیده معاصر، مثل استفاده گسترده از ارتباطات الکترونیک در یک دهکده جهانی، ظهور توده-های مرکب چندملیتی در صنعت رسانه¬های جمعی، یا تولد معروف به بورژوازی بوهمی بعنوان یک نخبه فرهنگی جدید اشاره دارد.
پست مدرنیست به یک روش معین، مخصوصاً هنری، از رویکرد به واقعیت اشاره دارد. 
انواع توجهات پژوهشی به پست مدرنیته: تسورموند (اینفوکراسی)؛ پروپر و استینبیک (مشارکت شهروندان در فرایندهای خط مشی؛ استایورز (بروکرات شنوا)؛ بویر و رودز (رویکرد روایت گونه)
در اصل در اینجا دو بعد به هم مرتبطند: یکی جهت گیری علمی و یکی هنجاری، یا سیاسی. شخص می تواند به پدیده پست مدرن توجه کند ضمن اینکه موضع شناخت شناسی مثبت نگرانه تری نسبت به هرآنچه متغیر است دارد، یا فردی هرمنوتیک/ تفسیرگراتر باشد نسبت به متغیرهای احتمالی. این موضع علمی مستقل از پاسخ به این سوال است که آیا شخص بطور فعالانه شکل های دموکراسی مشارکتی مستقیم، را منتشر کرده و اشاعه می دهد یا خیر.
مؤلفینی مثل تسورموند، پروپر و استینبیک، فن توئیست، یانوف و استایورز در توجه به شرایط پست مدرن، مشترک هستند، تفاوت آنها در ماهیت توجه بخصوصشان می باشد. در توجه به پدیده معاصر در اداره کردن دولتی، سهم های ستون سمت چپ را می توان «پست مدرن» نامید. تا جایی که سهم های تفسیرگرایانه ای که به ستون راست ارجاع دارند مستلزم تغییری در روش رویکرد و مطالعه اداره کردن دولتی باشند، آنها را می توان «پست مدرنیست» نامید. این تغییر مخصوصاً راجع به دیدگاهی است که در آن آزمایش و بررسی سیستماتیک ایده ها بی ربط است. تفکیک صورت گرفته مهم است، زیرا تفسیرگرایی و پست مدرنیسم را نمی توان همانند دانست. پژوهشگران پست مدرنیست، با هدف «داستان گویی» بطور کلی تفسیرگرا هستند. برعکس، تمام پژوهشگران تفسیرگرا، پست مدرنیست نیستند. متفاوت از دومی، پرشورترین تفسیرگرایان به هنجارهای استاندارد علوم اجتماعی وفادار باقی می مانند، مخصوصاً تا آنجایی که به روش شناسی مربوط می شود. 
 
نتیجه گیری
بحث ابتدای این فصل حاکی از آن است که دغدغه ها و موضوعاتی وجود داشته اند برای تضمین موفقیت اجرا حتی از زمانی که مردم جویای همکاری دیگران برای به عهده گرفتن وظایف پیچیده بودند. برای تصدیق این است که به سادگی می گویند تجزیه و تحلیل اجرا، تجزیه و تحلیل سازمان انسانی تحت نام دیگری است. اتخاذ این دیدگاه، شایستگی ها و محسناتی دارد، اینکه به دنبال ایجاد یک فعالیت فکری جداگانه در کنار جامعه شناسی سازمانی نیست. مسلماً این نیاز به شناخت روشهای زیادی که اجرا مطالعه می شود بدون اینکه از این واژه استفاده شود، به ما یادآوری می کند. این باعث می شود این فصل به دو جهت متفاوت کشیده شود. یکی از اینها شامل بررسی و آزمایش دو مضمونی است که زمینه های بسیار مهمی برای مطالعه اجرای خط مشی عمومی فراهم می کنند: که مربوط است به فعالیتهای دولت که می بایست در توافق و همنوایی با حکومت قانون و ایده های راجع به کنترل دموکراتیک روی آن فعالیتها باشد. جهت گیری دیگر تأکید بر نحوه کنکاش و بررسی جنبه های سازماندهی یا سازمان انسانی است مخصوصاً در ادبیات مربوط به نهادها که منجر به کارهایی شده که بر فرایندهای اجرای انجام شده توسط پژوهشگران پرتو افکنده، که بسیاری از آنها جامعه شناسانی بوده اند که به آن علاقه ای نداشته و در واقع گاهی اوقات از ادبیات اجرا بی خبر و غیرمطلع بوده اند. 



:: موضوعات مرتبط: مقالات فارسی
:: برچسب‌ها: خط مشی گذاری, سیاست گذاری, اجر, حکومت قانون
تاریخ :  پنجشنبه دوم اسفند ۱۳۹۷
نویسنده :  مجید بی عوض شبستری

تغییر اجتماعی و خط مشی عمومی:


خط مشی عمومی موثرترین ابزار برای بروز تغییرات اجتماعی واقعی و ماندگار است (مثل قانون جنگلداری هندوستان در مورد بامبوها؛ درخت یا علف؟). خط مشی عمومی در اصل نوعی قاعده یا قانون است که توسط دولت (مرکزی، ایالتی و محلی) تدوین شده و لازم الاجرا می¬باشد. 
3 سئوال اساسی خط مشی عمومی:


(1) چه کسی خط مشی تعیین می¬کند؟ (2) چه کسی خط مشی را تحت تأثیر قرار می¬دهد؟ (در جوامع دمکراتیک، عموم مردم و البته گروه¬ها ذینفع خاص) (3) چه کسی تحت تأثیر خط مشی قرار می¬گیرد؟ (به مثابه قوانین بازی؛ از طریق مجازات یا پاداش برخی رفتار) 


مشکلات عمومی و دلایل آنها:
* ارتباط تأمین مالی فیلم¬های بالیوود و دنیای تبهکاران حرفه¬ای »» از دیدگاه خط مشی »» فیلمسازی جهت اخذ وام از مؤسسات مالی معتبر به عنوان یک صنعت قانونی به رسمیت شناخته نمی¬شد. 
* صف¬های طولانی پذیرش و ثبت نام مدارس و دانشکده¬ها »» از دیدگاه خط مشی »» تعداد مجوزهای لازم برای تأسیس مدارس حتی بیشتر از پالایشگاه¬ها است و اینکه طبق قانون مدارس باید غیرانتفاعی باشند که عملاً برای افراد فاقد روابط دولتی و سرمایه کافی دشوارتر است. 
* سرکوب دست¬فروشان و فروشندگان دوره¬گرد »» از دیدگاه خط مشی »» پرداخت کرایه قانونی با اخذ مجوز
شناسایی و حل مشکلات اجتماعی؛ دو رویکرد اقدام مستقیم در برابر اقدام از طریق خط مشی گذاری:
احقاق حقوق مردمی تحت تأثیر پروژه¬ها: (1) مدهاپاتکار »» حل مستقیم هر مشکل منفرد (2) آورنا روی »» حل مشکل سیستمی با تصویب قانون حق دسترسی به اطلاعات
تأثیر انواع اقدامات مختلف؛ ضرب¬المثل ماهی دادن و ماهی¬گیری یاد دادن: 
دادن ماهی (اقدام مستقیم) »» آموزش ماهی¬گیری (اقدام غیرمستقیم) »» حفظ ماهی¬گیری (اقدام از طریق خط مشی) »» ارتقای پایدار


اصول و سیاست¬های خط مشی عمومی مدون: 
سیاست¬های خط مشی¬گذاری بر اساس موازنه تأثیرات تغییر در خط¬مشی بر گروه¬های مختلف تعیین می¬شود (برندگان و بازندگان) »» ضرب المثل مصطلح روزنامه نگاران: رد پول را بگیر!
(1) توانایی انجام کاری که افراد و مؤسسات مختلف به تنهایی نمی¬توانند انجام دهند (2) توجه به تبعات و پیامدهای طولانی مدت کلیه گروه¬های مردم به جای تأثیرات کوتاه مدت یک گروه (3) ارتقای حق انتخاب، رقابت و آزادی (4) تمرکز بر پیامدهای قابل سنجش به جای نهادها و نیت خوب (5) همراستایی انگیزه¬ها با ترفیع سلسله مراتب قانون مخارج فریدمن (6) روند حاکمیت نزدیک به مردم (7) تحمیل استانداردها و مجازات یکسان برای دولت و عرضه کنندگان غیردولتی در برابر کم¬کاری وعدم انجام وظایف (8) حقوق عده معدودی از افراد را قربانی تعداد کثیری از مردم نمی¬کند (9) مردم به سبب پاداش¬ها و چارچوب قانونی، مسئول و انعطاف پذیر و خودگردان هستند (10) باید تاریخ انقضاء داشته باشد (غروب و افول)

تحلیل یافته¬ها با مثال موردی (سیاست های نظارت بر برنامه های صدا و سیما)
سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران به عنوان نهادی حاکمیتی برحسب قانون اساسی به طور انحصاری فعالیت می‌کند. از سوی دیگر به دلیل فراگیری مخاطبان خود در سراسر کشور به روشنی جزو مسائل و موضوعات حوزه عمومی قرار می‌گیرد. باتوجه به ویژگی‌های فوق (حاکمیتی- انحصاری – عمومی)، هر نوع سیاستگذاری برای مجموعة رادیو و تلویزیون در ایران مشمول تعریف خط مشی‌گذاری عمومی خواهد بود.
نظارت بر برنامه¬های صدا و سیما (قبل از تولید، حین تولید، قبل از پخش، حین پخش، پس از پخش): 
الف) مرحله اول: سال‌های پس از انقلاب: در این سال‌ها سازمان صداوسیما با عنوان رادیو و تلویزیون ملی به صورت سرپرستی اداره می‌شد. این شورای سرپرستی نیز واحدی با عنوان نظارت و ارزشیابی داشته است. در عین حال در آن مقطع مهم‌ترین خط مشی ناگفته برای کنترل خروجی‌های شبکه‌های رادیو و تلویزیون، تغییر عوامل انسانی بوده است. 
ب) مرحله دوم: سال‌های دهة ۷۰: در این دهه شاهد توسعه چشمگیر سازمان صداوسیما بود‌ه‌ایم. رادیو و تلویزیون ملی با یک شبکه رادیویی و دو شبکه تلویزیونی به سرعت در حال افزایش شبکه‌‌های رادیویی و تلویزیونی خود بود. شبکه‌های استانی نیز در این دهه یکی پس از دیگری افتتاح می‌شدند. اما مهمترین اقدام در این مرحله، اصلاح فرآیندهای برنامه‌سازی بوده است.
ج. مرحله سوم: سال‌های دهه ۸۰: این دهه با تشکیل مرکزی متمرکز به منظور نظارت و ارزیابی برنامه‌ها آغاز شد. این مرکز پیرو ارائه نظر  رهبر معظم انقلاب در سال ۱۳۷۹ تشکیل شد. این مرکز با تفکیک مقولة نظارت لحظه‌ای از ارزیابی روندی و نیز طراحی ساختار خود متناسب با معاونت‌های تولیدی سازمان (صدا – سیما- مراکز استانی) کار خود را آغاز نمود. 
د. مرحله چهارم: سال‌های پیش رو:  در دهه پیش رو به نظر می‌رسد، «طرح جامع نظارت و ارزیابی» در دستور کار قرار گیرد و در آن حلقه‌ها و لایه‌های متفرق و سطوح متفاوت نظارتی در چارچوب سامانه ای یک پارچه طراحی شوند.
دیدگاه خط¬مشی »» کاربرد نظریه هنجاری اسلامی- ایرانی رسانه¬ای مورد وفاق و متناسب با اقتضائات نظام 
جایگاه     سطح    نهاد مسئول    توضیحات
خارجی    1    رهبری    عزل و نصب رئیس سازمان و ابلاغ سیاست¬های کلی
    2    شورای نظارت     نمایندگان سه قوه (پس از پخش)
داخلی    3    مرکز نظارت     شان نظارتی ریاست سازمان (پس از پخش)
    4    معاونت¬های سازمان    شان نظارتی معاونین سازمان، به تفکیک در معاونت¬های صدا، سیما، استان¬ها، برونمرزی، خبر (همه مراحل)
    5    شبکه ها    نظارت از طرح ایده تا پخش (همه مراحل به ویژه قبل از پخش)

بنابراین، با توجه به مستندات حاصل از متن درباره یافته¬های هند و بررسی مثال موردی (سازمان صداوسیما) می¬توان اذعان داشت که تداوم یک مشکل محصول خط مشی نامناسب است. از این¬رو، خط مشی عمومی باید اصول اولیه و مدونی شامل: (1) پایدار بودن، (2) آینده¬نگر و واقع¬بینانه بودن، (3) هدف¬دار بودن، (4) مظهر و منعکس¬کننده منافع عمومی بودن، باشد. 
 



:: موضوعات مرتبط: مقالات فارسی
:: برچسب‌ها: تغییر اجتماعی, خط مشی عمومی, خط مشی, سیاست گذاری
مجید بی عوض شبستری

ایمیل:
shabestari716@gmail.com

شماره تماس:
09375520909

کانال تلگرام:
modiran98ir@

** رشته مديريت در کشور ما داراي شاخه هاي متعددي مي باشد که از آن جمله مي توان به مديريت بازرگاني، صنعتي، دولتي، جهانگردي، بيمه، بيمه اکو، امورگمرکي و امور بانکي اشاره کرد و همچنين از شاخه هاي تخصصي تري مثل مديريت کميسارياي دريايي يا اداره امور بيمارستانها نام برد.
*** مديريت هنر كار كردن با ديگران است نه وسيله قرار دادن ديگران
با تشکر